داستان نابغه نوجوانی که اسپیسایکس را به مقصد وال استریت ترک کرد

به گزارش خبرگزاری آنا؛ برای اغلب کودکان نه ساله، جهان مجموعهای از قوانین ساده و قابل پیشبینی است: زنگ تفریح، مشق شب و انتظار برای آخر هفته. اما برای کایران کوازی، این جهان یکنواخت و آهسته، بیشتر به یک قفس تنگ شبیه بود. زمانی که همکلاسیهایش با هیجان جدول ضرب را از بر میکردند، ذهن او مسحور تقارن زیبای معادلات جبری و منطق نهفته در الگوریتمهای کامپیوتری بود. او سوالاتی میپرسید که معلمانش را به چالش میکشید و مفاهیمی را به سادگی درک میکرد که سالها از برنامه درسی جلوتر بود. این شکاف عمیق میان ظرفیت ذهن او و ساختار آموزشی موجود، روز به روز عمیقتر میشد و خانوادهاش را با یک دوراهی دشوار روبهرو میکرد: آیا باید فرزندشان را در سیستمی نگه دارند که او را محدود میکند، یا باید دست به انتخابی جسورانه بزنند؟
تصمیم نهایی، یعنی خروج کایران از مدرسه، یک قمار بزرگ بود. این کار به معنای پشت کردن به یک مسیر امن و تعریفشده و قدم گذاشتن به دنیایی ناشناخته بود. اما ماندن در سیستمی که به جای بال پرواز، زنجیری بر پای ذهن پویای او بود، ریسک به مراتب بزرگتری به نظر میرسید. به این ترتیب، کایران در ۹ سالگی با کلاس درس و همکلاسیهایش وداع گفت و وارد کالج محلی شد. تصور کنید پسربچهای که قدش به سختی به میزهای کتابخانه میرسید، در راهروهایی قدم میزد که دانشجویانی دو برابر سن او در آن با عجله به سمت کلاسهایشان میرفتند. این اولین تجربه واقعی او از بودن در جایی بود که از نظر فیزیکی به آن تعلق نداشت، اما از نظر فکری، دقیقاً خانهاش بود. تحمل نگاههای متعجب، پاسخ دادن به سوالات کنجکاوانه و اثبات خود به استادانی که در ابتدا او را جدی نمیگرفتند، به بخشی از روزمرگی او تبدیل شد. همین تجربیات، سنگ بنای شخصیتی را گذاشت که بعدها در برابر هر قاعدهای که سن را بر توانایی ارجح میدانست، با اعتماد به نفس و قاطعیت ایستادگی کرد.
ظهور یک نابغه در سیلیکونولی
دنیای بیرون از مدرسه، برای کایران یک زمین بازی بیپایان بود. در ده سالگی، زمانی که همسن و سالانش رویای فضانورد شدن یا ستاره فوتبال شدن را در سر میپروراندند، او در آزمایشگاههای پیشرفته اینتل (Intel Labs) به عنوان کارآموز، در کنار مهندسان برجسته، روی پروژههای واقعی کار میکرد. او دیگر آن کودک باهوشی نبود که در کلاس درس حوصلهاش سر برود؛ او یک همکار بود، ذهنی خلاق که ایدههایش در جلسات طوفان فکری شنیده میشد و کدهایش در پروژههای واقعی به کار گرفته میشد. این دوره، اعتماد به نفس او را شکل داد و به او آموخت که ارزش کارش به کیفیت آن است، نه به تاریخ تولدش.
این جهش سریع ادامه یافت. در یازده سالگی، او دانشجوی تماموقت دانشگاه سانتا کلارا، در قلب تپنده نوآوری جهان، یعنی سیلیکونولی شد. او در کلاسهایی مینشست که استادانش در ابتدا با ناباوری به او مینگریستند، اما خیلی زود تحت تأثیر عمق دانش، سرعت یادگیری و توانایی شگفتانگیزش در برقراری ارتباط میان مفاهیم پیچیده قرار میگرفتند. او تنها یک دانشجو نبود؛ او پدیدهای بود که هنجارهای آکادمیک را به چالش میکشید. سرانجام، نامش به عنوان جوانترین فارغالتحصیل تاریخ ۱۷۲ ساله دانشگاه ثبت شد. اما این مدرک برای او فراتر از یک تکه کاغذ بود؛ این مدرک، تأییدی بر مسیر نامتعارفی بود که او و خانوادهاش شجاعانه انتخاب کرده بودند و مجوزی برای ورود به مراحل بعدی زندگیاش محسوب میشد.
مهندس استارلینک و نبرد با غولها
در سال ۲۰۲۳، اتفاقی افتاد که نام کایران کوازی را در سطح جهانی بر سر زبانها انداخت. ایلان ماسک، مردی که خود به شکستن قوانین و به چالش کشیدن غیرممکنها شهرت دارد، این نوجوان ۱۴ ساله را برای کار روی یکی از بلندپروازانهترین پروژههای تاریخ بشر، یعنی اینترنت ماهوارهای استارلینک در شرکت اسپیسایکس، استخدام کرد. کار کردن روی نرمافزاری که به هدایت صورت فلکی از ماهوارهها در مدار زمین کمک میکرد، برای یک نوجوان تجربهای سورئال بود. این استخدام، مهر تأییدی بر فلسفه همیشگی کایران بود: توانایی هیچ ارتباطی با شناسنامه ندارد. او اسپیسایکس را شرکتی نادر نامید که به جای تمرکز بر سن، به استعداد و شایستگی اهمیت میدهد.
اما جهان بیرون از فرهنگ نوآورانه اسپیسایکس هنوز با قوانین قدیمی و انعطافناپذیر کار میکرد. در همان سال، شبکه اجتماعی حرفهای لینکدین، حساب کاربری او را به دلیل سن کمتر از ۱۶ سال مسدود کرد. او سکوت نکرد. با لحنی تند و بیپرده که بازتاب ناامیدی عمیقش بود، این تصمیم را غیرمنطقی خواند و موجی از بحث را در رسانهها و شبکههای اجتماعی به راه انداخت.
پس از بازگشت به پلتفرم، او از این فرصت استفاده کرد تا دیدگاههایش را درباره نظام آموزشی مدرن بیان کند. او نوشت که مدارس امروزی به کارخانههایی برای تولید انبوه تبدیل شدهاند که به جای پرورش تفکر انتقادی و خلاقیت، تنها توانایی بازگویی مطالب را میسنجند و به ترس برای کسب نمره و اعتبار پاداش میدهند. این نبرد، او را از یک نابغه فنی به یک منتقد اجتماعی تبدیل کرد؛ صدایی برای تمام کسانی که احساس میکردند توسط سیستمهای منسوخ و قوانین بیمعنی نادیده گرفته شدهاند.
از فضا تا وال استریت
پس از دو سال کار در اسپیسایکس، کایران بار دیگر همه را غافلگیر کرد. در حالی که انتظار میرفت او به یکی از غولهای فناوری یا استارتاپهای پیشروی هوش مصنوعی در سیلیکونولی بپیوندد، مسیرش را به سمت دیگری کج کرد: وال استریت. او پیشنهادهای متعدد و وسوسهانگیز را رد کرد تا به عنوان «توسعهدهنده کوانت» به سیتادل سکیوریتیز، یکی از بزرگترین و مرموزترین بازیگران بازارهای مالی جهان، بپیوندد.
این یک چرخش ۱۸۰ درجهای به نظر میرسید، اما برای کایران، منطقی روشن داشت. او به دنبال چالشی جدید بود؛ جایی که پیچیدگیهای فکری تحقیقات هوش مصنوعی با سرعت سرسامآور و هیجان بازارهای مالی ترکیب شود. به گزارش بیزینس اینسایدر، او میخواست نتیجه الگوریتمها و کدهایش را نه در افق چند ماهه یا چند ساله یک پروژه فضایی، بلکه در بازخورد آنی و روزانه بازار ببیند. این تصمیم، بازگشتی به ریشههای خانوادگیاش نیز بود؛ مادرش یک بانکدار سرمایهگذاری بود و او از کودکی با زبان اعداد و معاملات بیگانه نبود.
اکنون، کایران کوازی ۱۶ ساله در نیویورک زندگی میکند، شهری که هرگز نمیخوابد و با سرعت ذهن او هماهنگ است. او دیگر نیازی ندارد که مادرش او را به محل کار برساند. آپارتمانش تنها ده دقیقه پیاده تا دفتر کارش در خیابان پارک اونیو، قلب تپنده مالی جهان، فاصله دارد. این مسیر کوتاه روزانه، نمادی از استقلال و فصل جدیدی است که او در زندگیاش آغاز کرده است. داستان او دیگر فقط داستان یک کودک نابغه نیست؛ داستان فردی است که با هر قدمش، مرزهای ممکن را جابجا میکند و به دنیا یادآوری میکند که آینده متعلق به کسانی است که جرأت دارند قوانین امروز را زیر سوال ببرند.
انتهای پیام/