هوش مصنوعی ابزاری قدرتمند است اما جایگزین تفکر انسانی نیست

به گزارش خبرگزاری آنا؛ در دنیایی که هوش مصنوعی با سرعتی بیسابقه در حال تغییر معادلات کسبوکار است، اکوسیستم استارتاپی ایران نیز با فرصتها و تهدیدهای ناشی از این موج فناوری روبهرو شده است. در نشستی تخصصی که به میزبانی موزه کامپیوتر ایران برگزار شد، میترا بهرامی، مدیر شتابدهنده شریف، سهیل عباسی، مدیرعامل استارتاپ استودیوی InnovationCulture و احسان نوری مدیرعامل استارتاپ استودیوی چینووا به تشریح ابعاد مختلف این تحول و ارائه راهکارهایی برای بنیانگذاران پرداختند. محور اصلی این گفتوگو بر این اصل استوار بود که هوش مصنوعی یک «دستیار» یا «کمکخلبان» قدرمند است، اما هرگز نباید جایگزین «خلبان» اصلی، یعنی تفکر و تصمیمگیری انسانی شود.
هوش مصنوعی به مثابه یک شتابدهنده قدرتمند
تمامی سخنرانان بر این نکته اتفاق نظر داشتند که ظهور ابزارهای هوش مصنوعی، به ویژه مدلهای زبانی بزرگ، یک نقطه عطف در فرآیند خلق و توسعه کسبوکار است. سهیل عباسی، که تجربه سالها فعالیت در اکوسیستم نوآوری را دارد، با اشاره به استودیوی جدید خود که بر پایه هوش مصنوعی بنا شده، توضیح داد: «کاری که در گذشته با تیمی متشکل از چند نفر، در مدت شش ماه و با هزینهای بالغ بر یک میلیارد تومان انجام میشد، امروز میتوان با کمک هوش مصنوعی در کمتر از یک ماه و با هزینهای حدود دویست میلیون تومان به نتیجه رساند.»
این کاهش چشمگیر در زمان و هزینه، به کارآفرینان امکان میدهد تا ایدههای بیشتری را با ریسک کمتر بیازمایند و سریعتر به مرحله اعتبارسنجی برسند. عباسی به یک نمونه عینی اشاره کرد: «اخیراً برای یکی از استارتاپها نیاز به ساخت یک پنل مدیریتی داشتیم. کاری که به طور معمول یک ماه زمان و حدود شصت تا هفتاد میلیون تومان هزینه نیروی انسانی نیاز داشت، من با استفاده از ابزارهای کدنویسی مبتنی بر هوش مصنوعی در نیم ساعت انجام دادم و بلافاصله روی سرور قرار دادم.» این فناوری به بنیانگذاران، به خصوص آنهایی که در ابتدای راه فاقد تیم کامل یا منابع مالی گسترده هستند، اجازه میدهد تا بخشهای مختلفی از کسبوکار خود را شخصاً پیش ببرند. این امر به ویژه در اکوسیستمی که جذب و نگهداری نیروی متخصص با چالشهای جدی روبروست، یک مزیت راهبردی محسوب میشود.
میترا بهرامی، مدیر شتابدهنده شریف، نیز از زاویه یک نهاد حمایتی به این موضوع پرداخت و عنوان کرد که هوش مصنوعی فرآیندهای داخلی شتابدهندهها را نیز متحول کرده است. او گفت: «ما از هوش مصنوعی در مراحل مختلفی، از ارزیابی اولیه ایدهها و درخواستهای ورودی گرفته تا طراحی برنامههای آموزشی و منتورشیپ برای تیمها، استفاده میکنیم. برای مثال، یک استارتاپ استرالیایی با استفاده از هوش مصنوعی، پروفایل افراد و مهارتهایشان را بر اساس کامنتها و فعالیتهایشان تحلیل میکرد تا بهترین تیم ممکن را تشکیل دهد. ما نیز در تلاشیم تا از این ظرفیتها برای بهبود خدمات خود استفاده کنیم.» این رویکرد میتواند به جایگزینی فرآیندهای سنتی و زمانبر شبکهسازی برای یافتن همبنیانگذار، با روشهای دادهمحور و کارآمدتر منجر شود.
عباسی همچنین به مفهوم «کارخانه محتوا» اشاره کرد که در آن با ارائه یک کانسپت اولیه به هوش مصنوعی، میتوان به صورت خودکار مقالات وبلاگ، اسلایدهای اینستاگرام، کپشنها و محتوای متناسب با پلتفرمهای مختلف مانند لینکدین و تلگرام را تولید کرد. او توضیح داد: «ما یک ایده مرکزی را به سیستم میدهیم، هوش مصنوعی آن را به یک مقاله کامل تبدیل میکند، سپس از دل مقاله، چندین فرمان برای تولید محتوای بصری و متنی شبکههای اجتماعی استخراج میکند. این فرآیند یکپارچه، نیاز به تیمهای بزرگ تولید محتوا را به شکل قابل توجهی کاهش میدهد و به استارتاپها اجازه میدهد با منابع محدود، حضوری فعال و حرفهای در فضای دیجیتال داشته باشند.»
وقتی هوش مصنوعی گمراهکننده میشود
با وجود تمام مزایا، بخش قابل توجهی از این نشست به هشدارهایی در مورد خطرات پنهان و سوءتفاهمهای رایج در استفاده از هوش مصنوعی اختصاص یافت. سهیل عباسی تأکید کرد که هدف اصلی مدلهای زبانی، «راضی نگه داشتن کاربر» برای ادامه گفتوگو است و این ویژگی میتواند بسیار فریبنده باشد. او با ذکر یک مثال توضیح داد: «اگر از این ابزار بپرسید ساعت چند است و سپس اطلاعات غلطی به او بدهید، به سرعت حرف شما را تأیید میکند تا رضایت شما را جلب کند. این تمایل به تأیید، باعث میشود کارآفرین در یک حباب تأیید گرفتار شود و از واقعیتهای بازار دور بماند. بنیانگذار به جای اعتبارسنجی ایده خود با مشتریان واقعی، با ماشینی صحبت میکند که برای موافقت با او طراحی شده است.»
این کارشناسان معتقدند که اعتماد مطلق به خروجی هوش مصنوعی، بدون داشتن نگاه انتقادی و بررسی صحت اطلاعات از منابع دیگر، میتواند به شکست کسبوکار منجر شود. دادههایی که این مدلها بر اساس آن آموزش دیدهاند، ممکن است ناقص، قدیمی یا دارای سوگیری (Bias) باشند. عباسی افزود: «بسیاری از این مدلها بر اساس دادههای عمدتاً غربی آموزش دیدهاند. وقتی از آنها در مورد بازار ایران سوال میکنید، به دلیل کمبود دادههای محلی، ممکن است پاسخهایی ارائه دهند که با واقعیتهای فرهنگی و اقتصادی ما سازگار نیست.»
احسان نوری، مدیرعامل استودیوی چینووا، نیز بر اهمیت مهارتهای نرم و تعاملات انسانی تأکید کرد و گفت: «خطر بزرگ این است که هوش مصنوعی، تعامل سازنده انسانی را از بین ببرد. فرض کنید دو عضو یک تیم استارتاپی با یکدیگر اختلاف نظر دارند. اگر هر یک از آنها به صورت جداگانه با یک مدل هوش مصنوعی مشورت کند، هر دو تأیید خواهند گرفت و در مواضع خود سرسختتر میشوند. در نتیجه، فرصت گفتوگو، درک متقابل و حل مسئله از بین میرود. نوآوری اغلب از دل همین تضارب آرا و بحثهای سازنده بیرون میآید؛ چیزی که هوش مصنوعی آن را تضعیف میکند.»
عباسی در ادامه به یک تفاوت بنیادین میان هوش مصنوعی و تمام فناوریهای پیشین اشاره کرد: «تمام ابزارهای ساخته دست بشر، از چرخ و ماشین چاپ گرفته تا بمب اتم، برای عمل کردن نیاز به یک عامل انسانی دارند. اما هوش مصنوعی قادر به تصمیمگیری مستقل است.» او با طرح یک سناریوی فلسفی، این چالش را به تصویر کشید: «یک خودروی خودران را در نظر بگیرید که برای رساندن سریع شما به مقصد، تصمیم به تخلف میگیرد و در حین تخلف، تصادف کرده و باعث مرگ یک نفر میشود. در این سناریو چه کسی باید محاکمه شود؟ مالک خودرو، شرکت سازنده، یا برنامهنویس هوش مصنوعی؟ اینها سوالات بدون پاسخی هستند که نشان میدهند ما با پدیدهای متفاوت روبهرو هستیم و باید برای چارچوبهای اخلاقی و حقوقی آن فکری اساسی کنیم.»
چالشهای اکوسیستم ایران؛ جایی که هوش مصنوعی به تنهایی کافی نیست
یکی از مهمترین بخشهای این گفتوگو، تحلیل وضعیت کارآفرینی در بستر چالشهای داخلی ایران بود. سهیل عباسی مشکل اصلی بنیانگذاران ایرانی را «عدم دسترسی» به سه منبع حیاتی دانست: سرمایه، بازارهای جهانی و استعدادهای بینالمللی.
او توضیح داد: «به دلیل محدودیتها، بسیاری از کارآفرینان ما در حال حل مسائلی هستند که پیشتر در نقاط دیگر دنیا حل شدهاند. ما به مسائل روز دنیا دسترسی و مواجهه کافی نداریم و این باعث میشود که نوآوریهای ما اغلب در مقیاس داخلی و تکراری باقی بمانند. یک کارآفرین پاکستانی میتواند با سختی ویزا بگیرد و در یک کنفرانس در لندن شرکت کند، اما برای ما این امکان تقریباً وجود ندارد.» این انزوا، رقابت را نیز محدود کرده و باعث میشود تا کسبوکارها به جای تلاش برای نوآوری در سطح جهانی، به کپی کردن مدلهای موفق خارجی در بازار داخلی بسنده کنند.
هوش مصنوعی در چنین شرایطی، میتواند به عنوان ابزاری برای پر کردن برخی شکافها عمل کند، اما قادر به حل مشکلات بنیادین مانند دسترسی به سیستمهای مالی بینالمللی، جذب سرمایهگذار خارجی یا ورود به بازارهای منطقهای نیست. میترا بهرامی در این باره افزود: «چالشهایی مانند کمبود نیروی انسانی متخصص، موانع رگولاتوری و ناپایداریهای اقتصادی، لایههایی از پیچیدگی به کارآفرینی در ایران اضافه کردهاند که مدیریت آنها نیازمند تابآوری، انگیزه و شبکهسازی انسانی است؛ مواردی که هوش مصنوعی پاسخی برای آنها ندارد.»
عباسی همچنین به نقش سرمایهگذاری خارجی در رشد شرکتهای بزرگ ایرانی اشاره کرد: «بسیاری از استارتاپهای موفق داخلی مانند اسنپ و دیجیکالا، در مراحل اولیه رشد خود از سرمایههای خارجی بهرهمند شدند. امروز این منابع مالی در دسترس نیست و این کار را برای رشد کسبوکارهای جدید بسیار دشوارتر میکند. کارآفرین امروز باید با منابع بسیار محدودتری رقابت کند و اینجاست که استفاده بهینه از ابزارهایی مانند هوش مصنوعی اهمیت پیدا میکند، اما جایگزین سرمایه نمیشود.»
پذیرش فناوری و تقویت مهارتهای انسانی
در بخش پایانی، سخنرانان به ارائه راهکارهایی برای حرکت رو به جلو پرداختند. احسان نوری بر کلیدواژه «پذیرش به جای ترس» تأکید کرد و گفت: «تاریخ فناوری همواره با جایگزینی همراه بوده است. به جای ترس از حذف شدن، باید این ابزار جدید را بپذیریم و بیاموزیم که چگونه از آن برای ارتقای توانمندیهای خود استفاده کنیم. انسان همچنان به عنوان موجودی متفکر و تصمیمگیرنده، کنترل نهایی را در دست دارد و باید یاد بگیرد که افسار این فناوری را در دست بگیرد.»
کارشناسان متفقالقول بودند که در عصر هوش مصنوعی، اهمیت مهارتهای نرم بیش از هر زمان دیگری خواهد بود. تواناییهایی همچون تفکر انتقادی، خلاقیت، حل مسئله پیچیده، هوش هیجانی، مذاکره و مدیریت تیم، وجه تمایز اصلی انسان و ماشین باقی خواهند ماند. نوری افزود: «وظیفه یک مدیر این است که مطمئن شود اعضای تیمش صرفاً خروجی هوش مصنوعی را کپی نمیکنند، بلکه آن را تحلیل کرده و بر آن مسلط هستند. این نظارت و توانایی پرسیدن سوالات درست، بخشی از مدل مدیریتی جدید خواهد بود. ما باید در سازمانها فضایی برای یادگیری و آزمایش این ابزارها فراهم کنیم، مثلاً ساعاتی از هفته را به این کار اختصاص دهیم تا همه اعضا مهارت لازم را کسب کنند.»
در انتهای این نشست، کارشناسان مجموعهای از توصیههای کلیدی را به بنیانگذاران ارائه دادند. آنها تأکید کردند که استفاده از هوش مصنوعی باید هوشمندانه و منتقدانه باشد؛ به این معنا که از این ابزار به عنوان نقطه شروعی برای ایدهپردازی و تحقیق استفاده شود، اما خروجی آن هرگز به عنوان حقیقت محض پذیرفته نشود. هر پاسخی از سوی هوش مصنوعی باید یک فرضیه تلقی شود که نیازمند اعتبارسنجی در دنیای واقعی و از طریق تعامل با بازار است. در همین راستا، یادگیری مهارت «پرسشگری دقیق» یا «مهندسی پرسش» به عنوان یک مزیت رقابتی حیاتی مطرح شد، چرا که کیفیت پاسخ دریافتی، ارتباط مستقیمی با کیفیت سوال پرسیده شده دارد. این مهارت تنها جنبه فنی ندارد، بلکه نیازمند درک عمیق مسئله و توانایی شکستن آن به اجزای کوچکتر است.
علاوه بر این، به کارآفرینان توصیه شد که به جای کپی کردن مدلهای کسبوکار خارجی که صرفاً به دلیل محدودیتهای داخلی شکل گرفتهاند، تمرکز خود را بر حل مسائل اساسی و بزرگتری بگذارند که در سطح منطقه نیز وجود دارند، مانند بحران آب یا بهرهوری انرژی. عباسی در این خصوص پیشنهاد کرد که همکاری با متخصصان کشورهای همسایه میتواند به راهحلهای پایدارتر و بزرگتری منجر شود. در نهایت، مهمترین توصیه، اولویت دادن به تعامل انسانی بود. هیچ ابزاری نمیتواند جایگزین گفتگوی مستقیم با مشتریان، همفکری با یک تیم منسجم و راهنمایی گرفتن از یک منتور باتجربه شود. کارشناسان تأکید کردند که انگیزه عمیق و رسالت یک کسبوکار، موضوعی است که پاسخ آن را باید در ارزشهای بنیانگذار جستوجو کرد، نه در یک الگوریتم.
این نشست با این جمعبندی به پایان رسید که آینده کارآفرینی در ایران و جهان، در گرو ایجاد یک همافزایی هوشمندانه میان قدرت محاسباتی ماشین و خرد، خلاقیت و همدلی انسان خواهد بود. بنیانگذارانی موفق خواهند شد که بتوانند این توازن را به بهترین شکل برقرار کنند.
انتهای پیام/