16:35 19 / 04 /1404

نخبه کیست؟ / بنیاد منفعل نخبگان در انگاره سازی

نخبه کیست؟   بنیاد منفعل نخبگان در انگاره سازی
سال‌هاست بخشی از مردم و مسئولین کشور ما تعریف محدودی از نخبه دارند که هرکسی رتبه برتر کنکور یا المپیاد باشد، نخبه محسوب می‌شود اما کم‌تر به این مسئله توجه می‌شود که شاید کسی رتبه برتر کنکور نباشد اما تاثیری شگرف در حوزه خود گذاشته باشد که بتوان به او عنوان نخبه داد. آناتک در این گزارش به تعریف نخبه در جامعه، بنیاد و روند اصلاح آن می‌پردازد.

به گزارش خبرگزاری آنا؛ بسیاری از مردم و حتی برخی مسئولان، ما می‌پندارند، نخبه‌ها فقط رتبه‌های برتر کنکور سراسری یا مدال‌آوران المپیادهای علمی هستند. این تصور، هرچند ریشه در فرهنگ آموزشی کشور دارد، اما به وضوح ناکافی و محدودکننده است. کسی که در آزمونی موفق شده، لزوماً نخبه نیست؛ ممکن است فردی پرتلاش، منظم و با انگیزه باشد، اما نخبگی مفهومی فراتر از موفقیت در آزمون‌های مختلف دارد.

نخبگی باید با معیارهایی چون اثرگذاری اجتماعی، خلاقیت، نوآوری، توان حل مسئله، و مسئولیت‌پذیری ملی تعریف شود. در غیر این صورت، بسیاری از افراد مؤثر در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، هنری، مدیریتی و حتی فناوری، از دایره نخبگان حذف می‌شوند. این نگاه تک‌بعدی، نیازمند بازنگری جدی است.

نخبه کیست؟

رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات متعدد، نخبگان را «نیروی محرک و پیشران برای پیشرفت و توسعه‌ی همه‌جانبه‌ی جامعه» معرفی کرده‌اند و تأکید دارند که نخبگی صرفاً به مدرک و رتبه محدود نمی‌شود، بلکه باید با اثرگذاری در تولید علم، فرهنگ، فناوری و مدیریت کشور همراه باشد.

در اسناد بالادستی بنیاد ملی نخبگان نیز آمده است که نخبه کسی است که «اثرگذاری محسوس در تولید و گسترش علم، هنر، فناوری، فرهنگ‌سازی و مدیریت کشور» داشته باشد. با این حال به نظر می‌رسد در عمل، بنیاد هنوز هم بیش از حد به شاخص‌های کمی مانند رتبه کنکور، تعداد مقالات و مدال‌های علمی تکیه دارد.

طرح‌هایی مانند شهید وزوایی، شهید صیادشیرازی، شهید شهریاری، شهید چمران و شهید احمدی روشن برای حمایت از نخبگان علمی و پژوهشی طراحی شده‌اند و نمی‌توان از تاثیر برخی از آن‌ها در حمایت از نخبگان هم چشم پوشی کرد اما حتما برای رفع نیاز کشور کافی نیستند.

باید گفت بنیاد در همه سال‌های گذشته در حمایت از نخبگان حوزه‌های فنی و پزشکی عملکرد بهتری از خود نشان داده است اما هنوز شواهد اینطور به نظر می‌نمایاند که شما اگر یک فرد موثر برای کشور در حوزه‌ای مانند ادبیات باشید در قیاس با یک مهندس که سیستمی پیچیده طراحی کرده است، مسیر دشواری‌تری برای جلب حمایت از سوی بنیاد دارید، یا حداقل بنیاد به واسطه نگاه سنتی و محدود به رسانه نتوانسته است، روایت متفاوتی از آنچه که گفته شد، برای خود بسازد.

افراد مؤثر در حوزه‌های فرهنگی یا اجتماعی، مانند نویسندگان، هنرمندان، فعالان اجتماعی یا مدیران خلاق، به نظر می‌رسد که راه آسانی برای ارتباط با بنیاد ندارند، گویی بنیاد ملی نخبگان هنوز ساختار مشخصی برای شناسایی و حمایت از این گروه‌ها ندارد و در عمل، تعریف نخبگی در جامعه و در بنیاد، با تعریف رهبری و اصالت داشتن تأثیرگذاری در حوزه فعالیت فاصله دارد.

حمایت از نخبگان فقط پرداخت تسهیلات و کمک هزینه نیست 

حمایت از نخبگان نباید فقط به اعطای کمک‌هزینه، جوایز یا تسهیلات مالی محدود شود. بنیاد ملی نخبگان نباید شبیه یک صندوق رفاه یا کمک مالی عمل کند، بلکه باید مسیر نخبگی را تسهیل و پشتیبانی کند.

مسیری که در آن بنیاد به مثابه یک صندوق کمک مالی ایفای نقش نمی‌کند و در حوزه‌های متعددی مانند موارد زیر بازیگری موثر است:

- ایجاد فرصت‌های مطالعاتی داخلی و خارجی

- امکان تحقیقات میدانی و آزمایشگاهی

- تسهیل در فرآیندهای اداری و بروکراسی

- حمایت از تجاری‌سازی ایده‌ها و محصولات

- اتصال نخبگان به نهادهای اجرایی و تصمیم‌ساز

اکنون یکی از چالش‌های اصلی نخبگان بروکراسی وحشتناکی است که در مسیر آن‌ها برای کارهای مختلف وجود دارد و بنیاد می‌تواند، نقش تسهیل کنندگی برای رفع آن‌ها داشته باشد اما آنچه در مقام عمل برداشت می‌شود، انفعال است و حتی استمرار این بروکراسی در خود بنیاد ملی نخبگان، شاید خیلی افراد موثر در حوزه‌های خود باشند که امروز اساسا ندانند، چطور می‌توانند توانایی خود را برای جلب همراهی بنیاد عرصه کنند، بنیاد هنوز نظام شفاف و دارای قوامی برای شناسایی افراد موثر در حوزه‌های مختلف ندارد و حتی افراد به صورت خود معرف هم به نظر می‌رسد که خود را نمی‌توانند در معرض انتخاب قرار دهند.

همین موصوع سبب می‌شود که امروز برداشت عمومی این باشد که تنها فرصت شناسایی به عنوان نخبه، آزمون، المپیاد یا چند جشنواره محدود است، در حالی که شاید برای مثال یک مکانیک در کشور باشد که هیچکدام این مسیرها در دسترس او نباشد اما به حدی در حوزه خود خبره و موثر باشد که بتوان با حمایت از او به صنعت خودرو کشور کمک کرد اما گویی تا در بنیاد گسترش تعریف نخبگی تا این اندازه مهم نیست، ولی حتما این افزایش دامنه برای کشور مفید خواهد بود.

نخبگی را چطور بازتعریف کنیم

تغییر و اصلاح این تعاریف که حاصل یک نظام بوروکراتیک چند دهه‌ای است، نیازمند برنامه ریزی و فرایندی منسجم و مستمر است که ما در ادامه پیشنهادهایی در این خصوص مطرح کرده‌ایم:

۱. تولید محتوا در رسانه‌ها درباره نخبگان فرهنگی، اجتماعی، هنری و مدیریتی

رسانه‌ها نقش اساسی در شکل‌دهی افکار عمومی دارند. وقتی تصویر عمومی از نخبه محدود به رتبه‌های علمی یا مدارک دانشگاهی باشد، بخش وسیعی از نخبگان واقعی که در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و هنری فعالیت دارند، از دید جامعه پنهان می‌مانند. تولید محتواهای جذاب و حرفه‌ای درباره افراد مؤثر در این حوزه‌ها می‌تواند دیدگاه عمومی را به نخبگی متحول کند. ساخت مستندها، برنامه‌های گفت‌وگومحور، و روایت داستان‌های موفقیت از نخبگان غیرفنی، می‌تواند الهام‌بخش نسل‌های جوان باشد.

این محتواها علاوه بر اینکه باعث تغییر نگاه مردم می‌شود، به افزایش سرمایه اجتماعی نخبگان نیز منجر خواهد شد. همچنین می‌تواند پلی ارتباطی میان نخبگان و مردم ایجاد کند که در نتیجه، مشارکت‌های مردمی و حمایت اجتماعی از نخبگان بیشتر شود.

رسانه‌ها باید به‌صورت هدفمند نخبگان متعهد به پیشرفت کشور را معرفی کنند تا تصویر نخبگی از حالت ایزوله خارج شده و به یک مفهوم عمومی و قابل لمس تبدیل گردد.

۲. تغییر در کتاب‌های درسی و برنامه‌های آموزشی برای معرفی انواع نخبگی

نظام آموزشی کشور در بسیاری از موارد، نخبگی را صرفاً از دریچه موفقیت در آزمون‌ها یا مقالات علمی نگاه می‌کند. این رویکرد باعث شده بسیاری از استعدادهای خلاق، اجتماعی یا فرهنگی در دوران مدرسه دیده نشوند. اگر در کتاب‌های درسی نمونه‌هایی از نخبگان فرهنگی، اجتماعی، هنری یا مدیریتی ذکر شود، دانش‌آموزان با مدل‌های متنوعی از موفقیت و اثرگذاری آشنا می‌شوند.

اصلاح محتوای کتاب‌های درسی باید به‌گونه‌ای باشد که کودکان از همان سنین پایین بفهمند نخبگی صرفاً به معدل بالا یا شرکت در المپیاد محدود نیست.

برنامه‌های آموزشی نیز باید به کشف استعدادهای متنوع کمک کنند؛ مثلاً فعالیت‌های گروهی، نمایش‌های خلاقانه، کارهای داوطلبانه اجتماعی و پروژه‌های عملی، ابزارهایی برای شناخت نخبگان بالقوه هستند. این تحول در آموزش می‌تواند نسل جدیدی از نخبگان متنوع و چندوجهی تربیت کند.

۳. برگزاری جشنواره‌های نخبگان در حوزه‌های غیرعلمی

جشنواره‌ها و رقابت‌های رسمی معمولا مختص حوزه‌های علمی و فناورانه هستند. در حالی که عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی، مدیریتی و هنری نیز ظرفیت بالایی برای خلق ارزش و تغییرات مثبت دارند. برگزاری جشنواره‌هایی ویژه این حوزه‌ها می‌تواند به کشف، معرفی و حمایت از نخبگان جدید کمک کند. مثلاً جشنواره‌هایی برای مدیران جوان خلاق، فعالان محلی مؤثر یا نویسندگان و هنرمندان خلاق و... می‌تواند برنامه‌ریزی و اجرایی شود.

این جشنواره‌ها باعث می‌شوند نخبگان غیرعلمی به رسمیت شناخته شوند و انگیزه‌ای مضاعف برای اثرگذاری بیشتر پیدا کنند. همچنین ایجاد ساختارهای تشویقی خارج از چارچوب‌های دانشگاهی، به گونه‌ای که نخبگان مردمی هم بتوانند در آن مشارکت کنند، باعث گسترش مفهوم نخبگی در سطح جامعه می‌شود. بنیاد ملی نخبگان می‌تواند نقش مهمی در طراحی و حمایت از این جشنواره‌ها ایفا کند.

۴. ایجاد شبکه‌های ارتباطی میان نخبگان و مردم

نخبگی، اگر در انزوا باقی بماند، تأثیر اجتماعی لازم را نخواهد داشت. برای اینکه نخبگان بتوانند نقش مؤثری در جامعه ایفا کنند، لازم است شبکه‌هایی میان آن‌ها و مردم شکل گیرد. این شبکه‌ها می‌توانند شامل انجمن‌های محلی، نشست‌های عمومی، کارگاه‌های آموزشی یا سکوهای مجازی گفت‌وگو باشند که امکان تعامل دوسویه را فراهم می‌کنند.

با تقویت این شبکه‌ها، مردم با نخبگان واقعی ارتباط برقرار می‌کنند، از تجربیات آن‌ها بهره می‌برند و حتی در پروژه‌های مشترک مشارکت می‌کنند.

این تعامل به شناخت بهتر نخبگان کمک می‌کند و موجب افزایش سرمایه اجتماعی و حس اعتماد عمومی به نخبگان می‌شود. همچنین این ارتباطات می‌تواند بستر مناسبی برای بازخورد گرفتن از جامعه و اصلاح مسیرهای اثرگذاری نخبگان باشد.

۵. تسهیل ارتباط نخبگان با نهادهای اجرایی و تصمیم‌گیر

بسیاری از نخبگان دارای ایده‌ها و پروژه‌هایی هستند که قابلیت اجرا دارند، اما در فرآیند ارتباط با نهادهای اجرایی دچار مشکلات جدی می‌شوند. نبود ساختارهای رسمی برای اتصال نخبگان به دستگاه‌های اجرایی، یکی از موانع مهم در بهره‌برداری از ظرفیت‌های آنان است. بنیاد ملی نخبگان می‌تواند نقش واسط مؤثر میان نخبه و نهاد تصمیم‌گیر را ایفا کند.

ایجاد ساختارهایی مانند کمیته‌های مشورتی، دفاتر ارتباط مردمی، کارگروه‌های نخبگان در دستگاه‌های اجرایی و سامانه‌های درخواست و پیگیری، می‌تواند ارتباط نخبگان با نهادهای دولتی را تسهیل کند. 

اتخاذ چنین رویکردی حتما به رفع موانع اداری کمک می‌کند و باعث می‌شود ایده‌ها و محصولات نخبگان سریع‌تر وارد چرخه تصمیم‌سازی و اجرا شوند و اثرگذاری نخبگان نیز بیشتر به چشم آید.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب