بهشت‌زهرا در خط مقدم جنگ ۱۲ روزه؛ روایت مدیریت غیرکلاسیک جواد تاجیک

بهشت‌زهرا در خط مقدم جنگ ۱۲ روزه؛ روایت مدیریت غیرکلاسیک جواد تاجیک
در میانه جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، همه نگاه‌ها به جبهه بود؛ اما در دل تهران نهادی قرار داشت که اگر از حرکت می‌ایستاد، کلانشهری ده میلیونی دچار اختلال می‌شد: بهشت‌زهرا.

علی نیک‌بخت مستند ساز و فعال رسانه‌ای در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری آنا نوشت: صبح شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ خانه روزنامه‌نگاران شهرداری تهران میزبان جلسه‌ای متفاوت بود؛ جلسه‌ای که در آن جواد تاجیک، مدیر بزرگ‌ترین گورستان ایران، از تجربه مدیریتی خود و همکارانش در جریان جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل سخن گفت. روایت او نه صرفاً شرح یک عملیات خدماتی، بلکه گزارشی از تغییر عقلانیت سازمانی در شرایط بحرانی بود؛ تغییری که بهشت‌زهرا را از یک نهاد صرفاً اداری به نهادی تاب‌آور و خلاق بدل کرد.

عقلانیت غیرکلاسیک در شرایط بحرانی

تاجیک در آغاز جلسه توضیح داد که چگونه از همان ساعات نخست جنگ، رویکردی متفاوت برای مدیریت بحران انتخاب شد. او و معاونانش تصمیم گرفتند برای ۲۰ روز پیاپی در مجموعه بهشت‌زهرا بمانند و از نزدیک تمام فرآیندها را مدیریت کنند. این تصمیم ساده، که بر پایه اصل "حضور مستمر در متن بحران" گرفته شد، مانع از اختلال در روند عادی دفن روزانه ۲0۰ متوفی شد و همزمان امکان مدیریت شهدا و قربانیان جنگ را فراهم آورد.

تاجیک تأکید کرد که مسیر پیموده‌شده یک مسیر غیرکلاسیک بود. به باور او، مدیریت سازمانی در بحران نمی‌تواند با همان منطق بروکراتیکِ دوران عادی ادامه یابد. او از "تغییر فرهنگ سازمانی" سخن گفت؛ تغییری که بر پایه اخلاق وظیفه‌گرا و تعهد به خانواده‌های داغدار شکل گرفت.

همگرایی نهادی و افزایش تاب‌آوری

یکی از نکات کلیدی روایت تاجیک، نقش نهادهای همکار بود. بهشت‌زهرا از همان روزهای نخست با بنیاد شهید، نیروهای مسلح، وزارت کشور و پزشکی قانونی وارد همکاری موثر شد. این همگرایی سبب شد که بسیاری از مشکلات ساختاری از جمله انتقال پیکرها، شناسایی هویت و تطهیر به سرعت سامان یابد.

تاجیک یادآور شد که حتی کمبودهایی مثل کاور حمل جنازه، که در روزهای اول آشکار شد، با پیش‌بینی‌های سال قبل جبران گردید. او توضیح داد: ما از سال ۱۴۰۳ بخشی از نیازهای احتمالی جنگ را شناسایی و آماده کرده بودیم. این پیش‌بینی‌ها سبب شد هیچ‌کدام از فرآیندهای کلیدی متوقف نشود.

به تعبیر تاجیک، افزایش تاب‌آوری سازمانی فقط با انباشت منابع ممکن نیست، بلکه نیازمند هماهنگ شدن با نهادهایی بیرون از سازمان است. تجربه بهشت‌زهرا در این زمینه نشان داد که محوریت یک سازمان شهری می‌تواند همکاری نهادی را شکل دهد، بی‌آنکه به هزینه‌های اضافی برای نظام حکمرانی منجر شود.

خلق فضا برای خانواده‌ها

وجه دیگر روایت تاجیک مربوط به خانواده‌های شهدا و قربانیان بود. او و تیمش از همان ابتدا تصمیم گرفتند که خانواده‌ها حق انتخاب داشته باشند؛ چه در زمان تشییع و چه در نوع برگزاری مراسم. هر روز صبح، در مسیری ۱۵۰ متری از حسینیه تا قطعه ۴۲، تشییع‌های کوچک اما مستمر برگزار می‌شد.

خدمات بهشت‌زهرا تنها به خاکسپاری محدود نماند. پذیرایی، مداح، انتخاب سنگ مزار، برگزاری سوم و هفتم، نصب سایه‌بان و ویدئو وال، همه به شکل یکپارچه در اختیار خانواده‌ها قرار گرفت. تاجیک تأکید کرد که «خانواده‌ها نباید در غربت باشند». او این اقدامات را بخشی از تکریم اجتماعی شهدا دانست که حتی در شرایط جنگ باید حفظ شود.

اندیشیدن به بحران پیش از وقوع

یکی از برجسته‌ترین بخش‌های روایت تاجیک، اشاره به برنامه‌ریزی‌های سال قبل بود. او توضیح داد که بسیاری از زیرساخت‌ها از سردخانه‌های سیار تا کامیونت‌های حمل جمعی پیکر در سال ۱۴۰۳ آماده شده بود. این پیش‌بینی‌ها محصول تجربه زیسته او در جنگ‌های سوریه و لبنان بود؛ جایی که او با بحران‌های مشابه مواجه شده و شیوه‌های انتقال و مدیریت پیکرهای جنگ‌زده را آموخته بود.

در حقیقت، آنچه تاجیک انجام داد انضمامی کردن طرح‌های خوب در زمان مناسب بود. او باور دارد که در بحران، فرصت طراحی‌های تازه وجود ندارد و تنها مدیرانی موفق‌اند که پیش‌تر به سناریوهای احتمالی اندیشیده و زیرساخت لازم را مهیا کرده باشند.

نظریه رفتاری جواد تاجیک

از خلال روایت او می‌توان خطوط اصلی یک نظریه رفتاری در مدیریت بحران را ترسیم کرد:

1. حضور در میدان بحران: مدیر باید در متن ماجرا بماند و فرآیندها را از نزدیک هدایت کند.

2. تغییر عقلانیت سازمانی: ساختار بروکراتیک در بحران کارآمد نیست و باید جای خود را به تصمیم‌گیری سریع و انعطاف‌پذیر بدهد.

3. اخلاق وظیفه‌گرا: محور تصمیم‌ها نه صرفاً مقررات اداری، بلکه تعهد اخلاقی به مردم آسیب‌دیده است.

4. همگرایی نهادی: تاب‌آوری تنها در سایه همکاری فرابخشی به دست می‌آید.

5. انضمامی کردن پیش‌بینی‌ها: بحران را باید پیش از وقوع مدیریت کرد؛ با طرح‌های عملی و آماده.

جلسه خانه روزنامه‌نگاران تنها شرحی از مدیریت بهشت‌زهرا در روزهای جنگ نبود؛ بلکه نمونه‌ای عینی از امکان تغییر فرهنگ سازمانی در شرایط اضطرار بود. جواد تاجیک نشان داد که یک مدیر می‌تواند بدون تحمیل هزینه اضافی به سیستم دولتی، مسیر یک سازمان بزرگ را در شرایط بحرانی تغییر دهد و آن را به نهادی خلاق، تاب‌آور و مردم‌محور بدل کند.

امروز بیش از هر زمان دیگر، جامعه ایران نیازمند چنین مدیرانی است؛ مدیرانی که بتوانند عقلانیت سازمانی را متناسب با شرایط بحران تغییر دهند و در عین حال با اخلاق وظیفه‌گرا به شهروندان خدمت کنند. تجربه تاجیک در جنگ ۱۲ روزه، گواهی است بر اینکه فهم مدیریت غیرکلاسیک نه یک انتخاب لوکس، بلکه ضرورتی حیاتی برای آینده کشور است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا