جنایت با طعم سانسور نظامی

به گزارش خبرگزاری آنا، با مرور تاریخ نه چندان جالب جنگهای دوره معاصر میتوان بر این مدعا صحه گذاشت که استفاده سیستماتیک از سانسور در مواقع جنگی عرفی پذیرفته شده در بین اکثر کشورهای جهان با هدف حفظ و تقویت روحیه عمومی است. با این حال وقتی این سانسور ماهیتی نظامی به خود میگیرد و توسط یک نهاد قدرتمند نظامی اعمال میشود؛ چهرهای وحشتناک و گاه ضدانسانی به خود میگیرد. به همین دلیل اکثر کشورها و طرفهای درگیر در جنگ همواره از سپردن اختیار سانسور به دست سازمانهای نظامی حرفهای اجتناب میکنند و نهایتاً آن چنان که در ایران دوره دیکتاتوری رضاخانی شاهد بودیم، با سپردن تیغ سانسور به دست پلیس و ادارات زیر مجموعه آن، نوعی مصونیت اجتماعی برای خود در قبال افکار عمومی ایجاد میکنند.
اسرائیل استثنای وحشتناکی بر قاعده
بیگمان کمتر قلمروی سیاسی را میتوان یافت که به اندازه سرزمینهای اشغالی با پدیده سانسور آن هم در بعد امنیتی-نظامی روبهرو باشد. البته درک علل و عوامل این پدیده نباید چندان پیچیده باشد چراکه رژیم صهیونیستی شامل موجودیتی است که از بدو تولد شوم خویش با جنگ و درگیری همزیستی داشته و به اقتضای کمی جمعیت لاجرم همواره اصولی همچون مانیفیست تبلیغاتی «یوزف گوبلز» را سرلوحه فعالیتهای تبلیغاتی خود قرارداده و با سپردن صفر تا صد فرایند سانسور به دست سازمان امان (سازمان اطلاعات نظامی اسرئیل)، به عنوان بزرگترین نهاد اطلاعاتی خود (از لحاظ وسعت و تعداد کارمندان) در حقیقت سانسور وحشتناکی را بر قلمروی تحت حکومتش اعمال میکند.
سانسور نظامی راهی برای فرار از عقده حقارت ناشی از شکست
با اوج گیری امواج متعدد حملات محور مقاومت به رهبری ایران در ادوار مختلف، رژیم غاصب صهیونیستی با اعمال سانسور نظامی شدید بر سرزمینهای اشغالی از سال ۲۰۰۶ م تاکنون آمارهایی همچون میزان مرگ و میر صهیونیست ها، تعداد موشکهای شلیک شده به مناطق مختلف سرزمینهای اشغالی، میزان خسارات وارد شده به اراضی اشغالی و شهرکهای صهیونیستی و مواردی از این قبیل را از دید افکار عمومی و رسانههای جمعی جهان پنهان داشته است تا بدین وسیله از عقده حقارت شکستهای پیاپی این به اصطلاح شکست ناپذیرترین ارتش خاورمیانه بکاهد. اما باید گفت این استراتژی عصر حجری با عنایت به گستردگی و تنوع دایره شمول رسانههای نوین همچون نرم افزارهای ارتباطی موجود در فضای مجازی، در حال حاضر تقریباً غیر ممکن است.
تیغ دولبه بر گردن سردمداران رژیم صهیونیستی
نکته نادیده و ناگفته از نقطه ضعف این استراتژی ضحاک صفتانه در عرصه رسانه این است که هر چند شاید استفاده مستمر از تیغ بیرحمانه سانسور رسانهای برای رژیم آپارتاید صهیونیستی در کوتاه مدت کمک بزرگی محسوب شود، اما بیگمان در بلند مدت و نزد افکار عمومی صهیونیستهای ساکن فلسطین اشغالی پرسشهای بسیاری را خواهد برانگیخت که میتواند همچون موریانه ابهت پوشالی سازمان امان به عنوان بزرگترین سازمان اطلاعاتی صهیونیستها را همچون سال ۲۰۱۲ م بجود (برهه آغاز فرایند بیداری اسلامی که این سازمان به دلیل ناتوانی از پیش بینی آن به شدت زیر سؤال رفت) و شهرت این سازمان جهنمی را بیش از پیش خدشه دار کند؛ بنابراین شاید بتوان ابزار سانسور نظامی را همچون تیغی دولبه بر گردن سردمداران فعلی اراضی اشغالی توصیف کرد.
انتهای پیام/