به بهانه سالروز رحلت استاد عبدالحسین زرین‌کوب 

مردی که دلباخته‌ ایران بود

مردی که دلباخته‌ ایران بود
عبدالحسین زرین‌کوب را می‌توان «مردی دلباخته‌ ایران» نامید؛ اندیشمندی که در اندوه و شادی این سرزمین شریک شد و قلمش را آئینه‌ هویت ملی ساخت.

به گزارش خبرگزاری آنا، فرید آزادبخت عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در یادداشتی برای خبرگزاری آنا نوشت؛ در تاریخ معاصر فرهنگ ایران نام‌هایی درخشان وجود دارند که نه صرفاً پژوهشگر یا نویسنده که «معماران حافظه‌ی ملی» به شمار می‌آیند، عبدالحسین زرین‌کوب از این شمار است؛ مردی که عمر خویش را وقف شناخت تاریخ و ادب این سرزمین کرد و با نگاهی عاشقانه و در عین حال نقادانه، کوشید تا پیوندی تازه میان گذشته‌ پرشکوه و اکنون ایرانیان برقرار سازد. او نه فقط محقق و مورخ، بلکه اندیشمندی بود که قلمش از شور وطن و دغدغه‌ هویت می‌جوشید.

میراث فکری درخشان

زرین‌کوب با آثار سترگی چون دو قرن سکوت، کارنامه اسلام، روزگاران، پله‌پله تا ملاقات خدا و سرّ نی، در زمره‌ نویسندگانی قرار گرفت که نه‌تنها بر فضای دانشگاهی اثر گذاشتند، بلکه در میان مردم کوچه و بازار نیز نام‌آشنا شدند.

این دوگانگیِ ارزشمند ـ هم در سطح آکادمیک و هم در سطح عمومی ـ نشان از وسعت اندیشه و توان بیان او داشت. او در برابر تاریخ ایران، رویکردی احیاگرانه اتخاذ کرد: به‌جای روایت‌های سرد و بی‌روح، تاریخ را به مثابه‌ موجودی زنده و سرشار از درد و امید بازگو کرد.

نوآوری و گستردگی دامنه‌ اندیشه

یکی از ویژگی‌های زرین‌کوب، نوآوری در تلفیق روش‌ها بود. او در مقام یک مورخ هم به دقت منابع و تحلیل انتقادی متون پایبند بود و هم از ادبیات و زیبایی‌شناسی یاری می‌گرفت.

نثر او با ضرباهنگ ادبی و تصویرپردازی شاعرانه، خواننده را از بند خشکی تاریخ‌نگاری رها می‌کرد. گستره‌ موضوعاتی که بدان‌ها پرداخت نیز کم‌نظیر بود: از عرفان اسلامی و زندگی مولانا گرفته تا بررسی فراز و فرود تمدن اسلامی، از نقد ادبی و بررسی شاهکار‌های شعر فارسی تا تأمل در اخلاق و فلسفه‌ی تاریخ.

این تنوع دامنه‌ اندیشه، زرین‌کوب را بدل به روشنفکری جامع‌الاطراف کرد که نمی‌توان او را در چارچوبی محدود تعریف کرد.

از عرفان تا تاریخ

زرین‌کوب به‌‌خصوص در عرفان اسلامی سهمی برجسته دارد. «پله پله تا ملاقات خدا» تصویری تازه از حیات مولانا ارائه کرد و روح عارف قونوی را از ورای قرن‌ها به زمانه‌ ما فراخواند.

در سرّ نی نیز نگاهی موشکافانه به مثنوی معنوی انداخت و نشان داد که عرفان، نه انزوا از جهان، بلکه نوعی مواجهه‌ی معنوی با هستی است.

در حوزه‌ تاریخ نیز دو قرن سکوت نقطه‌ عطفی در نگاه به ایران پس از سقوط ساسانیان بود؛ کتابی که هرچند موافقان و مخالفان بسیار داشت، اما بی‌تردید وجدان تاریخی نسل‌ها را بیدار کرد.

زرین‌کوب در این اثر زخم‌های هویت ایرانی را یادآور شد و پرسشی بنیادی را پیش کشید: چگونه ملتی با آن عظمت، در سایه‌ سکوتی دو قرنه، دوباره قد برافراشت؟

از ادبیات تا اخلاق

زرین‌کوب در مقام یک منتقد ادبی، همواره کوشید فراتر از زیبایی زبانی به معنا‌های نهفته در آثار ادبی بنگرد.

برای او شعر حافظ و فردوسی تنها تجلی هنری نبودند، بلکه حاملان روح تاریخی و اخلاقی یک ملت بودند، در کتاب‌هایی چون با کاروان حله و نقد ادبی، این رویکرد آشکار است؛ جایی که ادبیات به منزله‌ی آینه‌ی تفکر و وجدان جمعی معرفی می‌شود.

همچنین زرین‌کوب در نوشته‌های اخلاقی و فرهنگی خود، نگاهی انسانی و دغدغه‌مند داشت، او در روزگار آشوب‌های فکری و بحران‌های اجتماعی، همواره صدایی بود که به تعادل، خرد و اخلاق فرا می‌خواند.

سبک و شیوه‌ بیان

نثر زرین‌کوب نثری است در مرز میان ادب و تحقیق. او با زبانی شفاف، شاعرانه و در عین حال استوار، توانست مخاطبان گوناگون را با خود همراه کند.

اگرچه در دانشگاه به دقت علمی شهره بود، اما آثارش برای عامه‌ مردم نیز لذت‌بخش و آموزنده باقی مانده و این هنر کمیاب او را در ردیف نویسندگانی، چون بدیع‌الزمان فروزانفر و محمدعلی اسلامی ندوشن قرار می‌دهد.

عبدالحسین زرین‌کوب را می‌توان «مردی دلباخته‌ی ایران» نامید؛ اندیشمندی که در اندوه و شادی این سرزمین شریک شد و قلمش را آئینه‌ هویت ملی ساخت.

میراث فکری او، پلی است میان گذشته‌ پرافتخار و آینده‌ی جستجوگر. او نشان داد که تاریخ و ادب، اگر با عشق به وطن و تعهد به حقیقت همراه شوند، می‌توانند چراغ راه نسل‌ها باشند.

از عرفان تا تاریخ از ادبیات تا اخلاق، زرین‌کوب همچون کاروانی از معنا در افق فرهنگ ایران در حرکت است و هرکس دل در گروی این خاک دارد، ناگزیر در سایه‌ی اندیشه‌ی او گام برمی‌دارد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا