روایت دگردیسی یک نهاد علمی

روایت دگردیسی یک نهاد علمی
پیش از انقلاب، در پهنهٔ شمال تهران، «مرکز مطالعات مدیریت ایران» (ICMS) بنیاد نهاده شد؛ مرکزی که با همکاری مدرسهٔ کسب‌وکار هاروارد سامان گرفت و از نخستین گام‌های جدی برای پیوند ایران با شبکهٔ جهانی علم مدیریت به شمار می‌رفت.

خبرگزاری آنا؛ فرید آزادبخت عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در یادداشتی برای خبرگزاری آنا نوشت؛ سرگذشت نهادی که امروز به نام «دانشگاه امام صادق (ع)» شناخته می‌شود، یکی از نمادین‌ترین فصل‌های تاریخ آموزش عالی ایران است؛ سرگذشتی که در آن می‌توان تلاقی دو جهان‌بینی متعارض را دید: جهان‌بینی تکنوکراتیک و غرب‌محور دههٔ پنجاه خورشیدی، و جهان‌بینی انقلابی و دینی پس از سال ۱۳۵۷. این دگرگونی نه صرفاً تغییر عنوان و ساختار، که انعکاس جدال ژرف میان «مدرنیتهٔ وارداتی» و «هویت بومی ـ اسلامی» بود.

پیش از انقلاب، در پهنهٔ شمال تهران، «مرکز مطالعات مدیریت ایران» (ICMS) بنیاد نهاده شد؛ مرکزی که با همکاری مدرسهٔ کسب‌وکار هاروارد سامان گرفت و از نخستین گام‌های جدی برای پیوند ایران با شبکهٔ جهانی علم مدیریت به شمار می‌رفت. دروس آن به‌سان برنامه‌های هاروارد طراحی شد، استادان برجستهٔ آمریکایی در کلاس‌ها حضور یافتند و هدف، تربیت مدیرانی بود که چرخ‌های توسعهٔ صنعتی ایران را با منطق علم روز به گردش درآورند. این مرکز نمادی از آرزوی پیوستن ایران به «جهان مدرن» بود؛ مدرنیته‌ای که از راه نهاد آموزشی و علمی در خاک ایران ریشه می‌دواند.

اما پیروزی انقلاب اسلامی همه‌چیز را دگرگون کرد. ساختمان و امکانات مرکز مصادره شد و بر همان خاک، دانشگاهی با نام امام صادق (ع) قد برافراشت. دیگر نه «مدیریت مدرن غربی» که «علوم انسانی اسلامی» و تلفیق فقه و فلسفه با سیاست و فرهنگ، رسالت این نهاد شد. مأموریت تازه، پرورش نخبگانی بود که در خدمت اندیشهٔ انقلاب و استمرار آن باشند؛ نخبگانی که هویتشان نه در دانشکده‌های بوستون، که در پیوند میان حوزه و دانشگاه معنا یابد.

این دگرگونی، در ذات خود، چرخشی بود از «جهانی‌گرایی علمی» به «ایدئولوژی بومی». در یک سوی ماجرا، پیوند با جهان و خطر استحاله در آن؛ در سوی دیگر، استقلال فرهنگی و خطر انزوا. امام صادق (ع) به یکی از مهم‌ترین کانون‌های تربیت نخبگان سیاسی بدل شد، اما هم‌زمان به سبب ایدئولوژیک بودن، همواره با پرسش از نسبت خویش با علم جهانی روبه‌رو مانده است.

بدین‌سان، سرگذشت این دانشگاه روایتگر پرسشی ژرف‌تر است: آیا علم در ایران باید بر شانه‌های نهاد‌های جهانی استوار شود، یا در چارچوبی بومی و ایدئولوژیک بالندگی یابد؟ مرکز مطالعات مدیریت ایران و دانشگاه امام صادق (ع) دو پاسخ متعارض به همین پرسش‌اند. یکی تجسم میل به مدرنیته و جهانی‌شدن؛ دیگری مظهر ارادهٔ استقلال و خودبنیادی؛ و شاید حقیقت، در جدالی بی‌پایان میان این دو قطب، همچنان در میانهٔ راه جست‌و‌جو می‌شود.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا