مغزهای انسانی با ابعاد کنجدی

از سال ۲۰۱۳ تاکنون، پژوهشگران در سراسر جهان موفق شدهاند مغزهایی مینیاتوری، یا آنطور که در ادبیات علمی شناخته میشوند «ارگانوئیدهای مغزی» (cerebral organoid)- را از سلولهای بنیادی انسان در ظروف آزمایشگاهی پرورش دهند. این مغزهای کوچک بهرغم اندازهای برابر دانه کنجد، ساختاری پیچیده دارند و در مراحل رشد خود، شبیه مغز جنین انسان هستند.
یکی از پروژهها در این زمینه، توسط تیمی از دانشمندان به رهبری پروفسور «آلیسون موتری» (Alysson Muotri) در «دانشگاه کالیفرنیا» (University of California) و با حمایت مالی «مایکروسافت» (Microsoft) انجام شده است. هدف، مطالعه دقیق رشد مغز انسان و بیماریهای عصبی پیچیده مانند اوتیسم یا صرع است.
آیا این مغزها میتوانند هوشیار شوند؟
پرسش نگرانکنندهای که در سالهای اخیر بارها تکرار شده، این است: «اگر مغزهای پرورشیافته در آزمایشگاه، روزی به سطحی از درک یا احساس برسند، چه باید کرد؟
در پژوهشها مشخص شد این ارگانوئیدها امواج مغزیای تولید میکنند که از نظر الگوی الکتریکی شباهت زیادی به مغز نوزادان نارس دارند. همچنین، در پاسخ به بیهوشی، فعالیت عصبیشان متوقف میشود؛ درست مانند انسانها.
پروفسور موتری معتقد است که این یافتهها ممکن است به معنای نوعی هوشیاری به شکل بسیار ابتدایی از درک حسی بدون خودآگاهی یا زبان باشد.
وقتی چشم برای مغز ساخته میشود
یکی از موانع رشد طبیعی مغز، نبود ورودیهای حسی محیطی مثل نور یا صدا در شرایط آزمایشگاهی است. برای غلبه بر این محدودیت، پژوهشگران تلاش کردهاند تا به این مغزها چشمهایی مینیاتوری پیوند بزنند تا امکان دریافت محرکهای بینایی فراهم شود.
در سال ۲۰۲۱، پژوهشگران آلمانی موفق شدند ارگانوئیدهایی با ساختارهای مشابه چشم ایجاد کنند که به نور پاسخ میدادند دستاورد، پرسشهایی اخلاقی را بیش از پیش مطرح کرد.
علم، اخلاق و مرزهای تیره
تعریف هوشیاری در علم همچنان مبهم است. دکتر «لورا کابررا» (Laura Cabrera) از دانشگاه «پنسیلوانیا» (Penn State University) میگوید: «هیچ آزمون مشخصی برای اثبات یا رد هوشیاری در این ارگانوئیدها وجود ندارد. اگر روزی مشخص شود که این مغزها میتوانند درد را حس کنند، ادامه کار بر روی آنها بدون در نظر گرفتن اصول اخلاقی، امری غیراخلاقی خواهد بود.»
ارگانوئیدها در برابر زنوباتها؛ آغازی بر هوش مهندسیشده
تیمی از دانشمندان در آمریکا، در سال ۲۰۲۱، با استفاده از سلولهای بنیادی قورباغه موفق شدند نخستین ربات زنده جهان را بسازند که به نام «زنوبات» (Zanobat) شناخته شد. این موجودات ابتدایی اگرچه هنوز فاقد سیستم عصبی هستند، اما برخی رفتارهای هماهنگ و نیمهخودکار از خود نشان دادند.
دانشمندان میگویند با پیشرفت هوش مصنوعی و پیوند آن با زیستشناسی مصنوعی، ممکن است موجوداتی به وجود آیند که نوعی آگاهی ابتدایی از محیط اطراف داشته باشند. حتی بدون اینکه کاملاً انسانوار یا حیوانوار باشند.
وقتی علم نمیداند باید چه کند
در نهایت، پرسش اساسی این است: اگر مغزهای آزمایشگاهی روزی به جایی برسند که «چیزی حس کنند»، آیا باید آنها را از بین ببریم؟ یا باید آنها را حفظ کنیم؟ آیا این موجودات حقوق زیستی خواهند داشت؟
علم هنوز پاسخی ندارد؛ و شاید بزرگترین چالش آینده نه ساخت ارگانوئیدها، بلکه پاسخ به پرسشهایی باشد که هیچ «الکتروآنسفالوگرام» (EEG) نمیتواند ثبت کند.
آیندهای در مرز علم و اخلاق
ارگانوئیدهای مغزی، در حال حاضر، ابزاری بینظیر برای درک بهتر رشد مغز، بررسی اختلالات عصبی، و حتی آزمایش داروها هستند. اما هرچه این ابزارها «شبیهتر» به مغز انسان میشوند، بار اخلاقی استفاده از آنها هم سنگینتر میشود.
شاید روزی فرا برسد که مجبور شویم برای یک مغز چند میلیمتری در ظرف، حق زیستن یا مردن تعریف کنیم. تا آن روز، هر گام علمی باید با احتیاط اخلاقی برداشته شود. چرا که هیچکس نمیداند مرز هوشیاری دقیقا کجاست.
انتهای پیام/