اسکیزوفرنی ناگهان از راه نمیرسد؛ آرام، تدریجی و اغلب از جایی شروع میشود که نه دیده میشود و نه جدی گرفته میشود. این اختلال روانپزشکی مزمن، میتواند تفکر، ادراک، احساسات و رفتار فرد را بهگونهای تغییر دهد که مرز میان واقعیت و خیال برای او کمرنگ شود.
تشخیص یک بیماری ژنتیکی نادر برای دههها، اغلب به معنای پذیرش یک مسیر بیبازگشت بوده است؛ بیماریای که از کودکی آغاز میشود، بهتدریج توان حرکت و تعادل را میگیرد و در نهایت عمر را کوتاه میکند. اما کشف تازهای در زیستشناسی سلولی نشان میدهد حتی زمانی که یک پروتئین حیاتی در بدن غایب است، سلولها ممکن است راهی غیرمنتظره برای جبران پیدا کنند. پژوهش جدیدی اکنون امید واقعی برای بیماران مبتلا به «آتاکسی فریدریش» ایجاد کرده است.
ترکیبی در شکلات تلخ با نشانههای دیرتر پیر شدن پیوند میخورد
شاید برای بسیاری از ما شکلات تلخ تنها یک لذت کوچک روزانه باشد، اما پژوهش تازهای نشان میدهد که در دل این خوراکی محبوب، ترکیبی نهفته است که ممکن است با روند کندتر پیرشدن بدن ارتباط داشته باشد.
هیچکس بهتنهایی جشن نمیگیرد. از وعدههای خانوادگی گرفته تا مهمانیهای شلوغ، از عیدها تا جشنهای ساده دوستانه، غذا خوردن بهانهای است که انسانها را گرد یک میز میآورد و برای لحظهای کوتاه، جهان بیرون را پشت در نگه میدارد. عجیب است که عملی به ظاهر ساده مثل گذاشتن لقمهای در دهان چنین نیروی پیونددهندهای دارد. اما علم میگوید این تجربه، بسیار فراتر از رفع گرسنگی است. هر بار که کنار دیگران مینشینیم و لقمهای مشترک میخوریم، شبکههای عمیق ارتباطی در مغز فعال میشود؛ شبکههایی که از میلیونها سال پیش تا امروز، بقای ما را تضمین کردهاند.
استراحت مغز، خیالپردازی است و این حالت نقش حیاتی در کارکرد مغز دارد. لحظههایی هست که نگاهمان روی نقطهای دور ثابت میماند و رشته افکارمان بیمحابا میان گذشته و آینده میلغزد. این لحظههای ظاهراً «بیکاری» همان زمانهایی هستند که مغز ما در سکوت، مشغول یکی از مهمترین فرایندهای زیستی خود است. خیالپردازی، که در نگاه اول شاید تنها پرسهزدن ذهن میان تصاویر و خاطرات باشد، در واقع سازوکاری پیچیده و ضروری برای سلامت ذهن انسان است.
معجزهای از فشردهسازی مولکولی، در دل هر سلول انسان رخ میدهد. نزدیک به 2 متر DNA باید در فضایی جای بگیرد که تنها یکدهم قطر یک تار مو است و با وجود این تراکم عجیب، باید همیشه آماده خواندهشدن و فعالیتهای حیاتی باشد. اما تازهترین پژوهشها نشان میدهد که این نظم شگفتانگیز، تنها نتیجه فشردهسازی ساده نیست. گروهی از دانشمندان موفق شدهاند برای نخستینبار، دقیقترین تصاویر تاریخ را از درون قطرههای «کروماتین» ثبت کنند.
تفاوتهای سلولی دو روده مسیر سرطان را تغییر میدهند
روده کوچک، با طول خیرهکننده ۶ متری و میلیاردها سلول فعال، یکی از شلوغترین و پیچیدهترین بافتهای بدن انسان است؛ عضوی که هر روز مواد غذایی را تجزیه، جذب و پردازش میکند. در مقابل، روده بزرگ تنها یکونیم متر طول دارد، کارش سادهتر بهنظر میرسد و اغلب در انتهای زنجیره گوارش قرار گرفته است. با این حال یک معما وجود دارد: سرطان در روده بزرگ بسیار شایعتر است تا روده کوچک.
وقتی از سلامت قلب صحبت میکنیم، نخستین نسخهای که پزشکان و مربیان و پژوهشگران یکصدا تجویز میکنند، ورزش است. دویدن، شنا کردن، دوچرخهسواری، تمرینهای هوازی و هر چیزی که قلب را به حرکت وادارد، معمولاً بهعنوان بهترین دارو معرفی میشود. اما پشت این قاعده ساده، استثنایی حیرتانگیز پنهان است؛ استثنایی که سالهاست ذهن پزشکان ورزشی و فیزیولوژیستها را درگیر کرده. چرا برخی از سالمترین بدنهای دنیا، یعنی بدن ورزشکاران استقامتی، در معرض خطری قرار میگیرند که باید از آن دور باشند؟
«کروموزومY»زیر تیغ تکامل میرود. سرنوشت مردان، در نگاه بسیاری از زیستشناسان، درون مسیری باریک از DNA نوشته شده است؛ مسیری که شاید چند میلیون سال دیگر باقی نماند. کروموزوم Y، حامل راز تعیین جنسیت در انسان، امروز تنها سایهای از گذشته خود است؛ از ۸۰۰ ژن مشترک با «کروموزوم X»، حالا فقط نزدیک به ۳ درصد باقی مانده است. این کاهش طولانیمدت طی ۳۰۰ میلیون سال زیستشناسان را وامیدارد بپرسند که آیا این کروموزوم واقعاً در مسیر نابودی است؟ و اگر آری، آینده مرد بودن چگونه رقم خواهد خورد؟
خانه جایی است که باید امنترین نقطه جهان باشد؛ فضایی که در آن بخشی از بار روز را زمین میگذاریم. اما حالا در دنیای پساکرونا، برای میلیونها نفر این «پناهگاه» به محل کار تبدیل شده است. این تغییر بزرگ نه یک تصمیم فردی، بلکه یک دگرگونی فرهنگی است که ساختار زندگی و سلامت روان ما را بازنویسی کرده است.
سالهاست که با شدت گرفتن آلودگی هوا، توصیهای آشنا تکرار میشود: «شیر بخور تا سموم آلودگی از بدنت دفع شود.» این توصیه چنان رایج شده که گویی پشتوانهای قطعی دارد. با این حال، بررسیهای علمی نشان میدهد رابطه میان شیر و سمزدایی بسیار پیچیدهتر، محدودتر و دورتر از تصور رایج است؛ تا آنجا که بخش مهمی از این باور بیشتر ریشه در سنت و شایعات قدیمی دارد تا شواهد قطعی زیستپزشکی.
سرما همیشه حضوری ناخوانده در زندگی ما بوده است. این تجربه آشنا، هرچند ناخوشایند، کلیدی در دل خود دارد که میتواند سلامت و انرژی ما را دگرگون کند. پشت این لرزش کوتاه و هوای نفسگیر، لایهای از بافت بدن آرامآرام فعال میشود؛ «چربی قهوهای». بافتی کوچک، پنهان و کمحجم که برخلاف چربی سفید، نه باری بر دوش متابولیسم بلکه موتور کوچک گرماساز بدن است. سردی زمستان ممکن است مزاحم باشد، اما برای این چربی شگفتانگیز حکم دکمه روشنکنندهای را دارد که هر بار بدن سرد میشود، شعله آن بالا میرود. این گزارش روایتی است از اینکه چگونه سرمایی که از آن میگریزیم، شاید بتواند یکی از ابزارهای مهم سلامت ما باشد.
تعطیلات فقط زمان استراحت نیست؛ زمان بیدار شدن اشتهایی است که انگار هفتهها منتظر یک بهانه بودهاست. بسیاری از ما در همان روزهای آغازین تعطیلی، متوجه میشویم که بیدلیل به سراغ یخچال میرویم، حجمهای بیشتری میخوریم یا بیآنکه گرسنه باشیم، با دیدن یک شیرینی یا بوی غذای خانگی تسلیم میشویم. این پدیده، برخلاف ظاهر سادهاش، نتیجه مجموعهای از تغییرات عصبی، هورمونی، روانشناختی و فرهنگی است؛ تغییراتی که بدن را وارد حالتی میکند که میل به غذا نهتنها طبیعی، بلکه تا حد زیادی قابل پیشبینی میشود.
یک تغییر کوچک در تنها یک ژن میتواند مرز میان لذت اولیه و گریز طبیعی از دوزهای بالای الکل را بر هم بزند. پژوهشهای تازه روی ماهی گورخری یا زبرافیش، نشان میدهد که نقص در ژن «chrna۳» نهتنها آستانه تحمل الکل را بهطرزی چشمگیر بالا میبرد، بلکه همان مکانیسم زیستیِ بازدارنده مصرف را خاموش میکند و موجود زنده را به سمت مصرف بیشتر سوق میدهد.
گاهی سلامت انسان، خاموش و بیهیاهو، در سادهترین رفتارهای روزانهاش فاش میشود. یکی از همین نشانههای خاموش، دفعات اجابت مزاج است؛ رفتاری بهظاهر عادی که پژوهش جدیدی نشان میدهد میتواند نقشهای پنهان از وضعیت کلی بدن ترسیم کند. این مطالعه، با بررسی الگوی دفع بیش از هزار و چهارصد نفر، رازهایی را آشکار کرده که از دفعات دفع تا خطرات پنهان یبوست و اسهال را شامل میشود. آنچه هر روز بیتوجه از کنار آن میگذریم، ممکن است یکی از دقیقترین آینهها برای فهم سلامت واقعیمان باشد؛ آینهای که اگر درست دیده شود، شاید بتواند پیش از بروز بیماریهای مزمن، زنگ هشدار را به صدا درآورد.
دنیا سالها با این باور پیش رفته که ورزش نسخهای جهانی برای سلامت است؛ نسخهای که در هر شرایطی، در هر آبوهوایی و با هر سبک زندگی، سود آن بر زیانش میچربد. اما یک پژوهش بر پایه دادههای واقعی چهار قاره و بیش از یکونیم میلیون نفر، یک حقیقت نگرانکننده را آشکار کرده است. اگرچه ورزش همچنان برای بدن مفید است، اما آلودگی هوا در سکوت و بیآنکه محسوس باشد، میتواند بخش قابلتوجهی از فواید آن را خنثی کند. درست مثل صدایی که در همهمه شهر گم میشود، آلودگی مزمن نیز اثر ورزش را زیر لایههایی از التهاب، استرس اکسیداتیو و تغییرات سلولی پنهان میکند.
پا روی پا انداختن شبیه یک مکث کوتاه وسط روز است؛ یک حرکت آشنا که اغلب بدون فکر انجام میدهیم. پشت میز کار، در اتاق انتظار، هنگام صحبتکردن یا حتی وقتی خستهایم و میخواهیم رها شویم، ناخودآگاه یکی از پاها روی پای دیگر قرار میگیرد. همین حرکت آرام و ساده، اغلب برای ما نماد استراحت است، اما برای بدن اتفاق دیگری رخ میدهد. بدنی که تصور میکنیم در حال استراحت است، دقیقاً از همان لحظه وارد یک وضعیت «مجبور به جبران» میشود. عضلات فعال میشوند، لگن یکطرفه میچرخد، جریان خون تغییر میکند، و سیستم عصبی با دقت واکنش نشان میدهد. آنچه ما راحتی مینامیم، بدن آن را مجموعهای از عدم تقارن میفهمد.
هوا که کدر شود، حال ما هم کدر میشود. پشت این تجربه روزمره، سازوکارهایی کاملاً واقعی و قابل اندازهگیری وجود دارد. از افت «تابش خورشیدی» (Solar Irradiance) گرفته تا اختلال در هورمونها و کارکردهای عصبی. هوای آلوده فقط نفسکشیدن را سخت نمیکند؛ بلکه با کاهش روشنایی واقعی آسمان، تغییر در نور محیط و فشار بر سیستم عصبی، انرژی روانی ما را خاموش و حس شادابی را کمرنگ میکند. آنچه بسیاری آن را «بیحوصلگی روزهای آلوده» مینامند، در واقع یک پدیده کاملاً علمی است.
هوا میتواند ژنها را تغییر بدهد. این گزاره، که سالها پیش غیرقابلباور بهنظر میرسید، امروز در مرکز پژوهشهای اپیژنتیک قرار دارد و نگاه ما به آلودگی هوا را از یک بحران محیطی به یک تهدید ژنتیکی تغییر داده است. قرار گرفتن مداوم در معرض ذرات ریز شهری روندی خاموش از دستکاری در بیان ژن ایجاد میکند که نهفقط ریه، بلکه قلب، مغز، متابولیسم، سیستم ایمنی و حتی سرعت پیری زیستی بدن را تغییر میدهد. همین تغییرات تدریجی و پنهان است که آینده سلامت فرد و حتی نسل بعد را تحتتأثیر قرار میدهد.
یک استاد دانشگاه علوم پزشکی آزاد تهران در گفتوگو با آناتک:
ویروسها همیشه در مرز باریکی میان زندگی و نابودی حرکت میکنند؛ موجوداتی بیرحم، بیصدا و درعینحال حیرتانگیز. تب برفکی یکی از همان ویروسهایی است که سالهاست سایهاش روی سلامت دامها سنگینی میکند و هر بار با چهرهای تازه بازمیگردد. پشت هر تاول، هر تب ناگهانی و هر بحران دامداری، جهانی از سازوکارهای پیچیده پنهان است؛ جهانی که فهم آن فقط با شکافتن رفتار مولکولی ویروس ممکن میشود.