نفوذ صهیونیسم و رفاقت با منافقین؛ فرانسه از افسانه تا واقعیت

خبرگزاری آنا- علی رحمانی: تاریخ روابط بین الملل در عصر مدرن که با انعقاد عهدنامه وستفالیا در سال ۱۶۴۸ م آغاز شد، شروع قرنی را نوید میداد که با برتری عنصر فرانسوی بر روابط بین دولت-ملتهای نوظهور، از اعصار پیش و پس از خود متمایز میشد. جالب اینجاست که این تفوق و برتری حداقل تا سالهای آغازین قرن بیستم میلادی در برخی حوزهها نظیر به رسمیت شناختن زبان فرانسه در سالهای متمادی به عنوان زبان رسمی روابط بینالملل حفظ شد؛ اما دقیقاً با ظهور و بروز تحولات منجر به جنگ جهانی دوم، و متعاقب آن ظهور آمریکا به عنوان ابرقدرتی که ریشه در فرهنگ آنگلاساکسون داشت، این برتری به صورت همه جنبه به چالش کشیده شد.
با این وجود، تقلای فرانسه در دوره حکومت ژنرال دوگل و جانشینان وی برای حفظ برتری، حداقل در عرصه اروپا ادامه یافت؛ تا این که با ظهور جنبش قدرتمند دانشجویی در این کشور در اواخر دهه ۱۹۶۰ م و حضور برخی شخصیتهای سیاسی همچون «فرانسوا میتران» در بطن و متن آن، تحولات عمیقی در جمهوری پنجم فرانسه به وقوع پیوست که در کنار افزایش آزادی در برخی جنبههای زندگی سیاسی، راه را برای نفوذ لابی قدرتمند یهود در ساختار اقتصادی و سیاسی این کشور کهن در قلب اروپا هموارتر ساخت؛ نفوذی که بیشتر به افسانه شبیه بود، اما واقعیتی ترسناک را در برداشت. در گفتوگویی با دکتر «مرتضی مکی» کارشناس مسائل اروپا، به برخی ابعاد پنهان این نفوذ خواهیم پرداخت.
آنا: لطفاً تاریخچه کوتاهی از موضع کشور فرانسه در قبال برنامه صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران بیان بفرمایید؟
کشور فرانسه کشوری بزرگ و مؤثر است که موتور محرکه اتحادیه اروپا محسوب میشود و در عرصه سیاست خارجی و سیاست امنیتی این قاره نقش مؤثری بر عهده دارد. متأسفانه این کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران رابطه خوب و مودت آمیزی با تهران نداشته است. نه این که سایر کشورهای اروپایی چنین شرایطی داشتند ولی خوب، فرانسه با توجه به جایگاه، موقعیت و فرهنگ و تمدنی که ادعای آن را دارد در سطح خوبی با یک انقلاب مردمی رفتار نکرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به پایگاه گروههای تروریستی مخالف ایران تبدیل شد.
در ۴۸ ساعت آخر منتهی به امضای توافقنامه برجام این فرانسه بود که برای چند ساعتی امضای برجام را به تعویق انداخت. دلیل آن هم وجود لابی قدرتمند صهیونیستها در فرانسه بود
این کشور همچنین در طول جنگ تحمیلی ۸ ساله نیز، پس از شوروی سابق بزرگترین کشور صادرکننده تسلیحات به رژیم صدام بود و از این جهت نقشی جدی در تقویت قوای هوایی و زمینی رژیم بعث عراق ایفا میکرد. پس از پایان جنگ نیز با وجود این که شرکتهای فرانسوی حضور فعالی در فرایند خصوصی سازی و صنعت نفت و گاز ایران داشتند؛ متأسفانه در حوزه سیاست خارجی همسو و همراه با آمریکا و رژیم صهیونیستی در طرحهای دشمنی با ایران شرکت کردند.
در طول مذاکرات هستهای ایران نیز فرانسه به عنوان یکی از اعضای شورای امنیت و کشورهای موسوم به ۵+۱، بیش از این که نقش مؤثری در رسیدن به یک توافق هستهای با ایران داشته باشد نقش پلیس بد را بازی میکرد و حتی در ۴۸ ساعت آخر منتهی به امضای توافقنامه برجام این فرانسه بود که برای چند ساعتی امضای برجام را به تعویق انداخت. دلیل آن هم وجود لابی قدرتمند صهیونیستها در فرانسه بود که نفوذ بسیاری در ساختار سیاسی و اقتصادی این کشور دارد. در سالهای اخیر نیز شدت کینه و دشمنی کشور فرانسه علیه ایران مضاعف شده به نحوی که در تحولات پاییز ۱۴۰۰ ش دولت فرانسه نقشی جدی در تحریک گروههای معاند با انقلاب اسلامی داشت و از گروههای معاندی که در این کشور پایگاه دارند به صورت جدی حمایت میکرد.
نمونه دیگر این مسئله نیز سخنرانی اخیر مریم رجوی در راستای حمایت از تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی به ایران در پارلمان اروپا است. این مسئله نشان میدهد که فرانسه نقش مثبت مؤثری در گفتوگوهای ایران با اروپا در حوزه فناوری هستهای و دیگر موضوعات نداشته است.
روابط فرانسه و رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر به چه نحوی بوده است؟
فرانسه یکی از مهمترین کشورهایی است که تسلیحات پیشرفتهای را به اراضی اشغالی ارسال میکند و نقش مؤثری در تجهیز رژیم اشغالگر قدس به سلاح هستهای داشت
در حال حاضر حدود ۶۰۰ هزار یهودی در فرانسه زندگی میکنند و با این حساب این کشور در شمار یکی از کشورهایی است که پرشمارترین اقلیت یهودی در آن ساکن هستند. یهودیان به همین اندازه نیز در ساختار اقتصادی و سیاسی فرانسه به صورت جدی نفوذ دارند و رابطه ویژه و خوبی بین فرانسه و رژیم صهیونیستی وجود دارد. به نحوی که فرانسه یکی از مهمترین کشورهایی است که تسلیحات پیشرفتهای را به اراضی اشغالی ارسال میکند و نقش مؤثری در تجهیز رژیم اشغالگر قدس به سلاح هستهای داشت.
در طول بیش از ۲۰ ماهی که از تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه میگذرد؛ فرانسویها با تمام ادعاهایی که در مورد مهد دموکراسی و حقوق بشر دارند؛ هیچ اقدام عملی و جدی در جهت فشار به صهیونیستها برای توقف جنایت هایشان در غزه انجام ندادند. اگر هم اخیراً انتقادی از سوی مکرون و دولت فرانسه نسبت به ناتانیاهو دیده شده این رفتار به دلیل فشار افکار عمومی فرانسه نسبت به بی توجهی پاریس در خصوص موازین انسانی و بشردوستانه و نقض اصول اولیه حقوق بشر توسط رژیم صهیونیستی در قضیه فلسطین است. این موضعگیری نشان میدهد که دولت فرانسه چقدر رابطه عمیقی با رژیم صهیونیستی دارد و در کشتار مردم غزه در حال مشارکت با اسرائیل است.
آنا: با توجه به سابقه استعماری کشور فرانسه در خاورمیانه و به خصوص در منطه هلال سبز (لبنان، فلسطین و سوریه)، مواضع فرانسه در قبال قضیه لبنان و فلسطین را چگونه میبینید؟
پاریس همیشه حاضر بود حتی توازن قوا در منطقه به هم بخورد، اما روابطش با اسرائیل خدشهدار نشود
ببینید فرانسه یک دولت استعماری است که در آفریقا، شرق آسیا و منطقه خاورمیانه مستعمراتی داشت. این مستعمرات در خاورمیانه شامل لبنان و سوریه بودند که پس از پایان جنگ جهانی اول و امضای پیمان «لوکارنو» قیمومیت آنها به فرانسه واگذار شد. با توجه به تجربه استعماریی که فرانسویها در آفریقا و شرق آسیا داشتند، منطقه خاورمیانه نزد آنها از ارزش بسیار زیادی برخوردار بود و این منطقه را جزو حوزه نفوذ خود میدانستند به طوری که «نیکولا سارکوزی» رئیس جمهور فرانسه بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ م یکی از اولویتهای سیاست خارجی فرانسه را توجه به منطقه خاورمیانه و حضور پر رنگتر غیرنظامی فرانسه در این منطقه میدانست و حتی تلاش کرد که توجه اتحادیه اروپا را بیشتر به سمت تحولات خاورمیانه جلب کند و به این وسیله در چارچوب سیاست خارجی فرانسه در قبال خاورمیانه، این اتحادیه را با خود همسو کند که البته این سیاست یک ناکامی جدی برای فرانسه به دنبال داشت چراکه بدون حضور آلمان، دیگر کشورهای اروپایی با این رویکرد پاریس زیاد موافق نبودند. فرانسویها با توجه به این که به هر حال تلاش میکردند حضور تأثیرگذاری در روند تحولات خاورمیانه داشته باشند، ادعا میکردند که به دنبال یک رابطه متوازن بین اسرائیل و اعراب هستند و هم تلاش میکردند که نفوذ و تأثیرگذاری خود را در مستعمرات سابق حفظ کنند و هم به رابطهشان با رژیم صهیونیستی خدشهای وارد نشود ولی در عمل هر موقع که این رژیم به لبنان یا سوریه حمله میکرد و یا اقدامی علیه مسلمانان این منطقه انجام میداد؛ سیاست راهبردی فرانسه همواره مبتنی بر حمایت از رژیم صهیونیستی بوده و این سیاست هیچ وقت تغییر نکرده است به نحوی که پاریس همیشه حاضر بود حتی توازن قوا در منطقه به هم بخورد، اما روابطش با اسرائیل خدشهدار نشود.
از این جهت، فرانسویها رابطه ویژه و خاصی با رژیم صهیونیستی دارند به نحوی که سیاست فرانسه در قبال خاورمیانه به شدت تحت تأثیر این رابطه است که البته آسیبهای جدی به نقشآفرینی فرانسه در منطقه وارد کرده است. به همین دلیل، فرانسه عملاً درشرایط موجود هیچ نقش مؤثری در تحولات خاورمیانه ندارد و بیشتر به دنبال پیروی از سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در خاورمیانه است.
آنا: با توجه به مواردی که فرمودید و با عنایت به این که فرانسویها اخیراً برای میانجیگری بین ما و رژیم صهیونیستی اعلام آمادگی کرده بودند، شما موضع فعلی این کشور در قبال مسئله هستهای ایران را چگونه تحلیل میفرمایید؟
مهمترین متغیری که فرانسویها و اروپاییها میتوانند برای ایفای نقش در سطح بین المللی به عنوان یک قدرت سیاسی استفاده کنند، قدرت هنجاری است
ببینید، به هر حال کشورهای اروپایی اگر انتقادی هم به نوع رابطهشان با رژیم صهیونیستی ابراز میشود در عین حال تلاش میکنند کنشگری خودشان را در سطح منطقه حفظ کنند و به این نکته به خوبی آگاه هستند که اگر بخواهند در همه زمینهها و عرصهها به همراهی خود با این رژیم ادامه دهند، قطعاً نخواهند توانست هیچ اقدام و کنشگری در سطح منطقه آن طور که ادعا میکنند داشته باشند. مهمترین متغیری که فرانسویها و اروپاییها میتوانند برای ایفای نقش در سطح بین المللی به عنوان یک قدرت سیاسی استفاده کنند، قدرت هنجاری است. اما این قدرت هنجاری که شامل به کارگیری و استناد به حقوق بینالملل و حقوق بشر در پیشبرد اهداف سیاست خارجی این کشورها است، عملاً بعد از تجاوزات رژیم صهیونیستی به نوار غزه در بیست ماه گذشته و سکوت و بیعملی این کشورها در قبال جنایات فجیعی که اسرائیل در نوار غزه انجام داد به خصوص در مورد کشور فرانسه بسیار خدشهدار شده است و عملاً حداقل اعتماد و اعتقادی که برای کنشگری آنها در سطح منطقه وجود داشت، از بین رفته است. به هر حال فرانسویها در شرایط فعلی که آمریکا نتوانست به خواستههای خودش در مذاکرات سه جانبه با ایران دست پیدا کند و اسرائیل در تله بزرگ تجاوز به جمهوری اسلامی ایران گرفتار شد و صدمات جدی به اعتبار و حیثیت صهیونیستها وارد آمد، وارد عمل شدند تا بتوانند با ژست قدرت، ایران را وادار به قبول صلح تحمیلی کنند، اما این ژست قدرت پشت میز مذاکرات کاربردی برای آنها نخواهد داشت. در واقع فرانسویها به این دلیل دنبال نقشآفرینی برای مهار تنش و جنگ در سطح منطقه هستند که گسترش آن میتواند تبعات غیرقابل پیشبینی و گستردهای به خصوص برای اروپاییها داشته باشد. آنها به همین دلیل میخواهند تنش را کنترل کنند یا حداقل به شکل آبرومندانهای صهیونیستها را از این ورطه بیرون بکشند.
انتهای پیام/