ضرورت انسجام سیاست خارجی و بازتعریف منافع ملی در شرایط کنونی

«محمود عباسزاده مشکینی» کارشناس سیاست خارجی و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا، به بررسی ضرورت اتخاذ سیاست خارجی منسجم در شرایط حساس کنونی پرداخت و با اشاره به تجربههای اخیر ایران در عرصه بینالملل، بر لزوم بازنگری در شیوه حکمرانی و اولویتبندی مسائل کشور تأکید کرد.
سیاست خارجی امتداد سیاست داخلی است
وی با اشاره به برگزاری اجلاس اخیر سازمان همکاری شانگهای در چین اظهار کرد: یکی از محورهای مهم این نشست، تأکید مقامات عالیرتبه بهویژه رئیسجمهور کشورمان بر چندجانبهگرایی بود. دنیا به سمت چندجانبهگرایی حرکت میکند، اما متأسفانه ما نتوانستهایم از مزایای این روند بهره مطلوب ببریم. دلیل اصلی این مسئله آن است که بیشتر مشکلات ما ریشه در سیاست داخلی دارد؛ چراکه سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است.
عباسزاده مشکینی افزود: امروز اگر از یک مسئول عالیرتبه کشور بپرسید ۵ اولویت اصلی کشور چیست، قطعاً پاسخی ندارد. وقتی اولویتبندی در کارها مشخص نباشد، طبیعتاً در سیاست خارجی نیز دچار درجا زدن میشویم. به همین دلیل است که تأکید میکنم تا زمانی که حکمرانی ما در کشور مسئلهمحور نشود، در بهترین حالت صرفاً وضع موجود حفظ میشود؛ آن هم وضعیتی که پر از ناترازیهاست و حتی در بسیاری از حوزهها عقبگرد داشتهایم.
اصولگرا و اصلاحطلب از دو طرف بوم افتادهاند
این کارشناس سیاست خارجی با انتقاد از فاصله جریانهای سیاسی کشور با مطالبات مردم گفت: متأسفانه جریانات سیاسی درک درستی از منافع ملی و سیاست خارجی منسجم ندارند؛ مثلاً طیف تندرو اصولگرایان، اولویتها و مطالباتشان با مطالبات بدنه ۷۰ تا ۸۰ درصدی مردم فاصله جدی دارد. برنامهای هم که از حمایت مردم، نخبگان و کارشناسان برخوردار نباشد، پیش نمیرود. از سوی دیگر، اصلاحطلبان نیز در مبانی نظری با جمهوری اسلامی زاویه دارند. آنها در پسزمینه ذهنی و پارادایمی خود اعتقاد دارند که با پارادایم رسمی جمهوری اسلامی نمیتوان کشور را در شرایط فعلی جهان اداره کرد. آنها اگرچه در قدرت حضور دارند و از مزایای آن استفاده میکنند، اما در نگاهشان کشور خارج از هژمونی غربیها قابل اداره نیست.
وی ادامه داد: دولت کنونی همه اختیارات و منابع مالی کشور را در اختیار دارد و بهراحتی میتواند با اعتقاد به پارادایم جمهوری اسلامی و احصاء همه ظرفیتهای کشور، با اقتدار کشور را اداره کند و از وارد آمدن آسیب به مردم و تضعیف کارآمدی سیاست خارجی جلوگیری کند.
از برخورد شعاری بپرهیزیم و از ظرفیتهای موجود غافل نشویم
عباسزاده مشکینی در بخش دیگری از سخنان خود به فرصتهای استراتژیک جمهوری اسلامی اشاره کرد و گفت: برخی معتقدند جمهوری اسلامی در مواجهه با غرب برگ برندهای ندارد، اما من اعتقاد دارم ما برگههای بسیار ارزشمندی داریم که اگر بهدرستی رو شوند، غربیها ناچار به عقبنشینی و دادن امتیاز میشوند. مشکل اینجاست که جریان راست به این برگهها باور ندارد و جریان چپ هم توان پردازش و عرضه آنها را ندارد. در نتیجه یا از این ظرفیتها غفلت میشود یا برخورد شعاری و ابزاری با آنها صورت میگیرد.
وی با انتقاد از برخی رویکردهای مذاکرهکنندگان کشور اظهار کرد: خطاست که میگوییم اگر آمریکاییها تعهد دهند حمله نکنند ما مذاکره میکنیم، این یعنی فاصله گرفتن از اقتدار. کسی که دست بلند کرده و تهدید به حمله کرده، اصلاً اهل مذاکره نیست. مذاکره یعنی آوردن جنگ به سطح پایینتر، نه بالعکس. چنین اشتباهاتی نتیجهای جز ضربه خوردن کشور ندارد. پیش از انجام مذاکره باید قوی شد و با دستان پر مذاکره کرد و نباید صرفاً به دنبال گرفتن تعهد برای عدم حمله دوباره به ایران باشیم.
نماینده سابق مجلس تأکید کرد: ما باید طرحی نو دراندازیم. میتوانیم برگههای ارزشمند کشور را رو کنیم و با تکیه بر آنها غرب را وادار به امتیازدهی کنیم. غربیها براساس عقلانیت و منافع ملی خود حرکت میکنند. اگر ما نیز با حفظ پارادایم خودمان و اشراف بر پارادایم طرف مقابل وارد تعامل شویم، میتوانیم وضعیت را تغییر دهیم. در غیر این صورت، در خوشبینانهترین حالت فقط وضع موجود حفظ میشود.
ضعف در پردازش مؤلفههای نرم قدرت
وی در پاسخ به پرسشی درباره ضرورت اجماع نخبگان و احزاب در تعریف منافع ملی گفت: نخست باید در حوزه نظریه وحدت نظر داشته باشیم. اگر تعریفی روشن و جامع از مؤلفههای منافع ملی وجود نداشته باشد که احزاب هم آن را بپذیرند، در عمل نیز اجماعی شکل نمیگیرد. متأسفانه بسیاری از جریانها بیشتر به فکر پر کردن کیسه خود هستند تا تأمین منافع ملی.
عباسزاده مشکینی درخصوص مکانیسم ماشه توضیح داد: مردم ایران تبعات تحریمها را پیشخور کردهاند؛ بنابراین بازگشت مکانیسم ماشه بیشتر بار روانی دارد. پس از خروج ترامپ از برجام، همه نوع تحریم علیه ایران اعمال شد و چیزی نمانده که بازگردانده شود. حتی اگر پرونده ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل برود، مردم تبعات اصلی را قبلاً متحمل شدهاند. تجربه جنگ نشان داده است که قدرت و اقتدار آفندی ایران میتواند آمریکا را هم ظرف ۱۲ روز وادار به آتشبس کند. اما مشکل اصلی ما در حوزه نرمافزار قدرت است.
وی افزود: مثلاً وقتی انتخابات با مشارکت پایین برگزار میشود، دشمن از آن حداکثر بهرهبرداری را میکند. درحالیکه ما بهترین موشکها و پهپادها را تولید میکنیم و در حوزه سختافزار قدرت موفق بودهایم، در عرصه نرمافزار قدرت، آنطور که شایسته است، نتوانستهایم مؤلفههای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی را بهدرستی پردازش کنیم. ایرانیان در طول تاریخ به هنر، فرهنگ و تمدن شناخته شدهاند. چرا امروز در داخل کشور دعوای اصلی ما باید بر سر برگزاری یا عدم برگزاری یک کنسرت باشد؟ این ضعف در پردازش مؤلفههای نرم قدرت است که به ما آسیب میزند.
این کارشناس سیاست خارجی ادامه داد: باید ببینیم چه سیاستها، مصوبات و نگاههای غلطی مردم را نسبت به حضور در میانه میدان دلسرد میکند. آمریکا و غرب از هر نشانه فاصله گرفتن مردم از حاکمیت بهره میبرند. عزت و اقتدار زمانی در سیاست خارجی تولید میشود که مردم در صحنه باشند. بدون حضور مردم، زاویهدار شدن حاکمیت با ملت عزت نمیآفریند.
وی در پایان تأکید کرد: ما باید ابتدا در داخل کشور عزت تولید کنیم تا بهطور طبیعی به عرصه سیاست خارجی تسری یابد. سیاست خارجی موفق، نیازمند پیوست منسجم و موردتوافق همه جریانهاست؛ همانطور که در کشورهای غربی سیاست خارجی فراتر از دعواهای حزبی تعریف میشود. اگر بتوانیم چنین انسجامی ایجاد کنیم، هم فرصتهای راهبردی کشور بالفعل خواهد شد و هم غربیها ناچار به امتیازدهی خواهند بود.
انتهای پیام/