18:37 21 / 05 /1404

قانون توزیع عادلانه آب؛ چالش‌ها و راهکار‌ها از منظر حقوق عمومی

قانون توزیع عادلانه آب؛ چالش‌ها و راهکار‌ها از منظر حقوق عمومی
قانون توزیع عادلانه آب با وجود بنیان‌های ارزشمند، پاسخگوی نیاز‌های امروز نیست و باید با اصلاحات ساختاری در حوزه قانون‌گذاری، مدیریت حوضه‌ای، اولویت‌بندی مصارف و تضمین حق بر آب، بازآفرینی شود.

فرید آزادبخت عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در یادداشتی برای خبرگزاری آنا با عنوان «» نوشت؛

۱. مقدمه: بحران آب و ماهیت حقوقی آن

ایران، سرزمینی با اقلیم خشک و نیمه‌خشک، سال‌هاست که با بحران آب دست به گریبان است. کاهش منابع تجدیدپذیر سرانه، خشکسالی‌های پیاپی، برداشت بی‌رویه از سفره‌های زیرزمینی و فرونشست زمین، زنجیره‌ای از تهدید‌ها را برای امنیت زیست‌محیطی و حیات اجتماعی کشور پدید آورده است. این بحران، صرفاً مسئله‌ای فنی و مهندسی نیست؛ بلکه بُعدی عمیقاً حقوقی و نهادی دارد که به مالکیت و حفاظت منابع، چگونگی تخصیص میان مصارف رقیب، و ضمانت اجرای قواعد توزیع مرتبط است.

۲. جبر جغرافیا و ساختار تقاضا

جغرافیای هیدرولوژیک ایران با بارش اندک و پراکندگی نامتوازن منابع آبی، هر سیاست تخصیصی را در چارچوبی سخت‌گیرانه قرار می‌دهد. بخش اعظم منابع سطحی و زیرزمینی در بازه‌های زمانی محدود شکل می‌گیرند و بسیاری از پهنه‌های مرکزی کشور با فقر آبی مزمن روبه‌رو هستند. این محدودیت طبیعی، وقتی با ساختار مصرف نامتوازن ــ شامل سهم بسیار بالای کشاورزی و توسعه صنایع آب‌بر در مناطق کم‌آب ــ همراه می‌شود، بحران را به نقطه جوش می‌رساند.

۳. چارچوب حقوقی موجود و نقاط قوت محدود آن

«قانون توزیع عادلانه آب» مصوب ۱۳۶۱، مالکیت عمومی منابع آبی را به رسمیت شناخته و مسئولیت بهره‌برداری و حفاظت از آن را به دولت سپرده است. این قانون از حیث اعلام اصل مالکیت عمومی و تکلیف دولت، گامی مهم به‌شمار می‌آید؛ اما در عمل با واقعیت‌های پیچیده امروز همخوانی ندارد و به‌ویژه در مدیریت یکپارچه منابع آب و مشارکت ذی‌نفعان با کاستی‌های جدی مواجه است.

۴. چالش‌ها و ایرادات اساسی

۱. تمرکزگرایی در تصمیم‌گیری و تخصیص: سپردن تمامی اختیارات تخصیص و صدور مجوز به دستگاه‌های مرکزی، امکان مدیریت مبتنی بر حوضه آبریز و هماهنگی میان ذی‌نفعان محلی را محدود کرده و منجر به تصمیمات بخشی و ناهماهنگ شده است.

۲. ضعف در مدیریت آب‌های زیرزمینی: کنترل ناکافی بر برداشت‌ها و استمرار فعالیت چاه‌های غیرمجاز، فرسایش سریع سفره‌های زیرزمینی را به دنبال داشته و تعادل اکولوژیک را مختل کرده است.

۳. نبود اولویت‌بندی الزام‌آور: هرچند اصل مالکیت عمومی تصریح شده، اما تقدم آب شرب و تأمین نیاز‌های محیط‌زیستی بر سایر مصارف به‌صورت صریح و با ضمانت اجرایی کافی در قانون و آیین‌نامه‌ها نهادینه نشده است.

۴. فقدان شفافیت و نظام نظارت مؤثر: نبود سامانه جامع اطلاعات آب و شفاف‌سازی تخصیص‌ها، مانع اعمال نظارت عمومی و پاسخگویی نهادی است.

۵. تمرکز صنایع آب‌بر در مناطق کویری: استقرار صنایع بزرگ و آب‌بر در مناطقی با کمبود منابع پایدار، فشار مضاعفی بر منابع محدود وارد کرده و زمینه‌ساز منازعات اجتماعی شده است.

۶. تشدید بحران با تغییر اقلیم: کاهش بارش‌ها و افزایش دما، همراه با فرونشست زمین، چالش‌های زیست‌محیطی را به بحران‌های حقوقی و اجتماعی تبدیل کرده است.

۵. کانون‌های بحرانی

دریاچه ارومیه: خشکیدگی گسترده به‌دلیل برداشت‌های بی‌رویه و سیاست‌های تخصیص ناموزون.

زاینده‌رود و حوضه اصفهان: افت منابع و ناتوانی در تأمین پایدار آب شرب و کشاورزی.

مناطق فرونشست‌زده: از جمله استان‌هایی که بهره‌برداری ناپایدار، سفره‌های زیرزمینی را در معرض نابودی کامل قرار داده است.

۶. راهکار‌ها و اصلاحات حقوقی

الف. اصلاح قانون توزیع عادلانه آب

درج صریح «حق دسترسی به آب سالم» به‌عنوان حق بنیادین شهروندی و معیار اولویت تخصیص.

تغییر واحد مدیریتی از تقسیمات سیاسی به حوضه‌های آبریز، و ایجاد سازمان‌های حوضه‌ای با اختیارات قانونی مشخص.

ثبت کامل چاه‌ها، محدودسازی پروانه‌های برداشت، و تعطیلی تدریجی چاه‌های پرخطر.

ب. قواعد تخصیص و محیط‌زیستی

الزام قانونی به رهاسازی حداقل جریان زیست‌محیطی در رودخانه‌ها و تالاب‌ها.

اولویت‌بندی مصارف: نخست آب شرب و بهداشت، سپس حفظ محیط‌زیست، بعد کشاورزی پایدار و در نهایت صنعت با الزام صنایع به استفاده از منابع غیرمتعارف.

ج. شفافیت و مشارکت عمومی

ایجاد پایگاه داده ملی منابع آب و انتشار دوره‌ای گزارش‌های تخصیص.

تضمین حق شکایت و دسترسی قضایی برای ذی‌نفعان.

مشارکت شورا‌های محلی و ذی‌نفعان در فرآیند تصمیم‌گیری.

د. سیاست‌های اقتصادی و صنعتی

قیمت‌گذاری هوشمند آب با حمایت از اقشار آسیب‌پذیر و اعمال تعرفه‌های بازدارنده برای متقاضیان پرمصرف.

مشروط‌سازی مجوز صنایع آب‌بر به استفاده از آب‌های بازیافتی یا شیرین‌شده.

ه. انطباق با تغییر اقلیم

تدوین سیاست‌های تطبیقی و پیش‌بینی‌محور بر اساس داده‌های اقلیمی.

بازنگری توافقات فرامرزی با لحاظ شرایط اقلیمی جدید.

۷. جمع‌بندی

بحران آب در ایران حاصل تلاقی ناگزیر جبر جغرافیا با خطا‌های سیاست‌گذاری و کاستی‌های نهادی است. قانون توزیع عادلانه آب با وجود بنیان‌های ارزشمند، پاسخگوی نیاز‌های امروز نیست و باید با اصلاحات ساختاری در حوزه قانون‌گذاری، مدیریت حوضه‌ای، اولویت‌بندی مصارف و تضمین حق بر آب، بازآفرینی شود. چنین اصلاحی نه‌تنها ضرورتی زیست‌محیطی، بلکه تعهدی حقوقی در قبال شهروندان و نسل‌های آینده است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا