نه خانم پاکروان، دروغهای «تاسیان» را باور نمیکنیم!

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، بالاخره پخش سریال «تاسیان» پس از ۲۳ قسمت در شبکه نمایش خانگی به پایان رسید، سریالی که از همان قسمتهای ابتدایی با حواشی متعددی مواجه شد و حتی یک هفتهای نیز توقیف بود، اما در نهایت این توقیف شدن هم سرانجامی نداشت و سریال تینا پاکروان تا پایان، به نمایش درآمد، آن هم در شرایطی که به نظر نمیرسید اصلاحیهای روی کلیت اثر رخ داده باشد، چون تقریبا تمام ایرادات تصویری و محتوایی که از قسمت اول نسبت به این اثر مطرح بود، تا آخرین قسمت در بخش بخش آن وجود داشت.
در روزهای گذشته و پس از پایان این سریال بسیاری از منتقدان، کارشناسان آثار نمایشی در رابطه با کیفیت «تاسیان» و ضعفهای ریز و درشت آن گفتند و نوشتند، حتی بسیاری از مخاطبان عمومی اثر که به فیلمها و سریالها تخصصی نگاه نمیکنند و صرفاً برای سرگرمی به پای تماشای یک اثر نمایشی مینشینند هم پایانبندی به شدت تلخ و غیرمنطقی این سریال را دوست نداشتند و در شبکههای اجتماعی با ساخت ویدئوها و عکسهای فان، نسبت به قسمت آخر آن واکنش نشان دادند. مخصوصا سکانس مربوط به کشته شدن شخصیتهای اصلی داستان که بیشتر از اینکه دراماتیک و احساسی باشد، خندهدار و گل درشت از آب درآمده بود.
اما یکی از نقدهای وارده به محتوای سریال دوم تینا پاکروان از سهگانهای که قصد ساختن آن را دارد (نخستین سریالش خاتون بود)، روایتهای دروغ این اثر از تاریخ ایران و وارونه جلوه دادن شرایط اجتماعی در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی است. این نقد را منتقدان و اهالی رسانه از همان قسمتهایی ابتدایی با کلیدواژههایی همچون «سفیدشویی ساواک» عنوان کردند و حجم اعتراضات نسبت به این زاویه نگاه سریال به حدی بود که قوه قضائیه نیز به مسئله ورود کرد و جلوی پخش «تاسیان» را گرفت. اما وقتی یک هفته پس از توقیف اثر مجدداً شاهد پخش آن از پلتفرم فیلیمو بودیم، دیدیم که همچنان در روی همان پاشنه میچرخد تاسیان تا قسمت پایانی به دروغپردازیهایش ادامه داد.
وقتی هنرمندی یک برهه خاص از تاریخ را برای روایت داستانش انتخاب میکند و شخصیتهای قصه را با واسطه یا مستقیم درگیر وقایع تاریخی آن دوران میکند، نمیتواند با این ادعا که اثرش هیچ ربطی به آن دوران ندارد و صرفاً یک سریال درام عاشقانه است از زیر بار انتقادات شانه خالی کند. نه وقتی در کل سریال ما شخصیتهایی داریم که عضو ساواک هستند و اتفاقا هم در پیشبرد داستان نقش اساسی دارند، یا افراد زیادی با تفکر چپ را در هر قسمت سریال میبینیم که به دنبال جریانسازی و انقلاب هستند و از تظاهراتهای مردمی و اتحاد ملت ایران در کف جامعه در سال منتهی به انقلاب، فقط استفاده ابزاری میکنیم و این اتفاقات را سنگی جلوی پای خانواده نجات میبینیم (در چند سکانس تظاهراتی که نشان داده شد، خانواده نجات در ترافیک حاصله از ازدحام جمعیت گیر کردند و نسبت به این شلوغی هم بسیار معترض بودند!) نمیتوانیم ادعا کنیم که سریالمان فقط یک اثر عاشقانه بوده و قرار نیست تاریخ را روایت کند.
در حقیقت سریال تینا پاکروان یک دروغ تمام عیار از روزهای نزدیک به انقلاب اسلامی است. تصاویری که این سریال از آدمهای آن دوران نشان میدهد به قدری از واقعیت دور است که باورکردنی نیست. سالهای ۵۶ و ۵۷ آنقدر دور نیست که کسی نداند سبک زندگی، مدل لباس پوشیدن، طرز صحبت کردن، و جریانات سیاسی و اجتماعی در آن دوران چگونه بوده است. شاید کسی ۵۰ یا ۱۰۰ سال دیگر این سریال را ببیند تصور کند واقعا ایران اینطور بوده و انقلاب اسلامی با تلاشهای شبانهروزی گروههای چپ و طرفداران شوروی به نتیجه رسیده است و جریانهای اسلامی مرتبط با انقلاب هم نقش کمرنگی در این میان داشتند و بیشتر وقتشان را برای تلافی کردن سر نیروهای ساواک و آتش زدن خانههایشان و کتک زدن آنها در خیابان تلف میکردند، اما این تصاویر برای ما غیرقابل باور است، برای ما که پدران و مادران مان در زمان انقلاب در خیابانهای تهران بودند و دوشادوش همشهریهایشان فریاد آزادی سر دادند.
ما که در آثار مستند و مکتوب مرتبط با انقلاب و سالهای پیش از آن با جنایتهای رژیم پهلوی و به ویژه سازمان ساواک آشنایی داریم، چطور میتوانیم باور کنیم یک مامور سطح بالای ساواک که در عملیاتهای ریز و درشت علیه دانشجویان و معترضان بازار فرماندهی میدان را برعهده دارد، برای معشوقه دوستش نامه فدایت شوم مینویسد و همه را به صلح، مهربانی و گفتوگو دعوت میکند؟
شخصیت سعید (با بازی صابر ابر) که در قسمتهای میانی سریال به عنوان شر مطلق معرفی میشود، برادر رفیقش را شکنجه میکند، پدر شیرین را با ماشین زیر میگیرد و در آخر روی بهترین دوستش هم اسلحه میکشد، به طور ناگهانی چرخشی قهرمانانه انجام میدهد و به عنوان ریش سفید جمع! همه را دعوت به گفتمان میکند و به دنبال رسیدن به صلح برای آبادانی کشور است.
در روزهای ابتدایی سازندگان سریال با این ادعا که تاسیان در حال سفیدشویی ساواک است، به شدت مخالف بودند، بله حق با آنهاست، این سریال سفیدشویی که نه، در حال «قدیسسازی» از عوامل ساواک بود. ساواکیهای تاسیان همگی ایران دوست بودند و به دنبال اصلاح وضعیت موجود و در برابر دانه درشتهای چپگرا که در جریان انقلاب نقش داشتند هم همواره در موضع ضعف بودند و با وجود اینکه پرونده پر و پیمانی علیه آنها داشتند، اما از دستگیریشان عاجز بودند. اما در مقابل جریانهای انقلابی را بارها و بارها دستگیر و شکنجه میکردند و به آسانی به آنها دسترسی داشتند.
سریال «تاسیان» تینا پاکروان به پایان رسید و واکنشها نسبت به آن همچنان ادامه دارد، اما در این میان چند سوال مهم وجود دارد که دست اندرکاران ساترا و البته قوه قضائیه باید به آن پاسخ دهند. این سریال به درستی به دلیل محتوای خلاف واقعی که در دل خود داشت، در قسمتهای نخست پخش توقیف شد، اما در عرض یک هفته با رفع توقیف پخش آن از سر گرفته شد، اما همگان دیدند که همان انتقادات اولیه تا پایان در سریال وجود داشت. پس چرا این سریال رفع توقیف شد؟ یعنی سکانسهای بدتر و محتواهای غیرواقعیتری از چیزی که دیدیم در این سریال بود که آنها اصلاح شدند؟ اگر این نسخه اصلاح شده سریال بود، نسخه اولیه آن چه بود؟
«تاسیان» از آن دست آثار شبکه نمایش خانگی بود که صرفا با استفاده از بازیگران مطرح و تصاویر و قابهای خوش رنگ و لعاب برای خود مخاطب جذب کرد، اما محتوا و مضمون پر از دروغ آن باعث شد تماشاگران عمومی آن نیز نسبت به کلیت اثر دید مثبتی نداشته باشند و واکنشها به آن در کل منفی باشد. تینا پاکروان در دو اثر از سه گانه خود که با محوریت ایران و زنان ایرانی ساخته شده، تاکنون موفق نبوده، امیدواریم همین جا توقف کند و برای سومین بار به سمت ساخت چنین سوژههایی نرود!
انتهای پیام/