مذاکره یا مقدمه حمله؟/ منطقه در آستانه غافلگیری ژئوپلیتیک

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا، پیام اخیر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران درباره تمایل به حلوفصل دیپلماتیک پرونده هستهای، در حالی منتشر شد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، در پاسخ به آن، بار دیگر ایران را به حمله نظامی تهدید کرده است؛ پاسخی که بیش از آنکه صرفاً یک واکنش لفظی تلقی شود، بیانگر تداوم یک راهبرد تاریخی سلطهجویانه از سوی غرب است. منطقه غرب آسیا در چنین شرایطی، در آستانه تحولی غافلگیرکننده قرار گرفته که میتواند توازن ژئوپلیتیکی آن را دستخوش تغییری بنیادین سازد.
بازتولید دیپلماسی تهدید؛ خوانشی از یک گفتمان استعماری
کارشناسان سیاسی معتقدند رویههای دوگانه غرب، بهویژه آمریکا، در برابر کشورهای مستقل و غیرهمسو، در چارچوب گفتمانهای سلطهمحور معنا مییابد. سیاست موسوم به «چماق و هویج»، ترکیبی از مذاکره و تهدید، مدتهاست که در برخورد با ایران بهکار رفته است. پیام دیپلماتیک عراقچی و پاسخ تهدیدآمیز ترامپ، بار دیگر همین الگو را برجسته کرد.
در این زمینه، نظریهپردازانی، چون ادوارد سعید، فرانتس فانون و نوآم چامسکی بارها بر نقش تصویرسازی تحقیرآمیز غرب از شرق و خشونت ساختاری نهفته در تعاملات دیپلماتیک غربی تأکید کردهاند. چامسکی معتقد است که سیاستهای به ظاهر دیپلماتیک آمریکا، در حقیقت پوششی برای اعمال فشار، تحریم و حتی اقدام نظامی است.
از منظر تاریخی نیز، تجربه تلخ کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت دکتر مصدق، نشان میدهد که ایالات متحده همواره دیپلماسی را بهعنوان پوششی برای مداخله و فشار استفاده کرده است. برجام نیز، علیرغم رویکرد دیپلماتیک آن، با خروج یکجانبه آمریکا و بازگشت تحریمها، به یک ابزار فشار مجدد تبدیل شد.
ترامپ و میراث گفتمان سلطه
تهدید اخیر ترامپ نهتنها نقض اصول اساسی منشور ملل متحد در عدم تهدید به زور است، بلکه بازتاب نگاه استعماری نسبت به کشورهای مستقل مانند ایران بهشمار میرود؛ نگاهی که در آن، مذاکره و تهدید به حمله نظامی میتوانند همزمان ابزار مشروعیتبخش سیاست خارجی آمریکا تلقی شوند.
این تقابل گفتمانی و سیاسی، علاوه بر آثار روانی و دیپلماتیک، تأثیرات عمیقی بر محیط امنیتی منطقه دارد. افزایش تحرکات نظامی آمریکا و متحدانش، تشدید اقدامات رژیم صهیونیستی در مرزهای لبنان و سوریه، و عملیات نیابتی در یمن و عراق، همگی نشانههایی از سناریوی محتمل «اقدام پیشدستانه» یا درگیریهای محدود، اما پرهزینه هستند.
هشدارهای راهبردی و ضرورت تقویت مقاومت فعال
در چنین شرایطی، راهبرد «مقاومت فعال» که مورد تأکید مقام معظم رهبری نیز بوده، تنها پاسخ عقلانی و راهبردی در برابر گفتمان استعماری غرب محسوب میشود. ایران باید در کنار حفظ آمادگی دفاعی و بازدارندگی، دیپلماسی منطقهای خود را در تعامل با قدرتهای نوظهور و کشورهای مستقل تقویت کند.
افزایش همکاری با کشورهای همسو در چارچوب سازمانهایی، چون شانگهای، بریکس و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، میتواند مسیر فشارهای یکجانبه غرب را محدود سازد. از سوی دیگر، دیپلماسی تهاجمی رسانهای برای افشای چهره واقعی سیاستهای سلطهطلبانه آمریکا و رژیم صهیونیستی، بخشی جداییناپذیر از این راهبرد کلان است.
غرب آسیا در آستانه گسست یا بازآرایی ژئوپلیتیک؟
مرزهای غربی و جنوبی ایران در ماههای اخیر، به صحنه رقابتهای فشرده اطلاعاتی و نظامی تبدیل شدهاند. سیگنالهای امنیتی ارسالشده از منطقه، از نبردهای اخیر در جنوب لبنان گرفته تا حملات پهپادی در سوریه و عراق، گویای آن است که منطقه وارد مرحلهای از کنش سخت شده است.
در چنین فضایی، هرگونه سادهانگاری یا اعتماد به سازوکارهای دیپلماتیکی که تحت سیطره گفتمان سلطه قرار دارند، میتواند بهای سنگینی داشته باشد. تحلیل گفتمانهای قدرت و تاریخمندی آنها دیگر یک سرگرمی دانشگاهی نیست، بلکه ابزار شناخت میدان نبردی است که بیش از هر زمان دیگر، ترکیبی از دیپلماسی، قدرت سخت، جنگ شناختی و عملیات روانی را در خود دارد.
مذاکره در سایه تهدید
به گزارش آنا، مواجهه اخیر ترامپ با پیام دیپلماتیک عباس عراقچی، نهتنها یک رویداد مقطعی، بلکه تبلور یکی از عمیقترین تعارضات گفتمانی میان ایران و غرب است؛ تعارضی که تنها با تقویت همهجانبه اقتدار ملی، مقاومت فعال و دیپلماسی هوشمندانه قابل مهار است. منطقه در آستانه یک تغییر شتابدار و غافلگیرکننده قرار دارد، و اگر بازیگران مستقل آن آماده نباشند، آینده ژئوپلیتیکی آنها توسط همان گفتمانی رقم خواهد خورد که همواره شرق را مستحق سلطه و فشار دانسته است.
انتهای پیام/