زنگزور؛ پیوند ژئوپلیتیک یا تله ژئواستراتژیک؟

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، الهام علیاف رئیس جمهوری آذربایجان اعلام کرده که تا فصل بهار سال آینده، تمامی زیرساختهای لازم برای راهاندازی کریدور زنگزور تکمیل خواهد شد و جمهوری آذربایجان آمادگی خود را برای اجرای این طرح اعلام میدارد، «خواه مورد پذیرش دیگران قرار گیرد یا نه».
واکنش سیاسی به مخالفتهای تهران
این اظهارات بهروشنی حاوی کنایهای آشکار به مواضع مقامهای جمهوری اسلامی ایران در مخالفت با احداث این کریدور است و میتوان آن را واکنشی سیاسی در برابر مخالفتهای تهران تلقی کرد.
اهمیت ژئواستراتژیک منطقه زنگزور
در میانه رقابتهای فزاینده برای بازتعریف مسیرهای اتصال آسیای شرقی به اروپا، منطقه زنگزور به نقطهای حیاتی در معادلات ژئواستراتژیک اوراسیا تبدیل شده است. جمهوری آذربایجان، ترکیه و ایالات متحده تلاش دارند این دالان را به شاهراه جایگزین مسیرهای سنتی عبور کالا میان چین و اروپا تبدیل کنند؛ در حالی که این مسیر عملاً به کاهش نقش ایران و روسیه در ترانزیت منطقهای و تضعیف موقعیت آنها در رقابتهای ژئوپلیتیکی منجر میشود.
راهبرد چین و نقش مسیر زنگزور
چین که برای اجرای راهبرد «کمربند و جاده» نیازمند گذرگاههای زمینی به اروپا است، با انسداد مسیر شمالی بهواسطه جنگ اوکراین و ناامنی مسیر جنوبی از طریق ایران، اکنون به مسیر میانی از دل قفقاز چشم دوخته است. این مسیر که از قزاقستان آغاز میشود و از طریق دریای خزر، باکو، زنگزور و نخجوان به ترکیه و سپس اروپا میرسد، بهشرط استقرار امنیت پایدار، مزیتی قابلتوجه خواهد داشت. در همین راستا، ورود ناگهانی آمریکا با پیشنهاد اجاره بلندمدت دالان زنگزور به شرکتهای خصوصی، نشانهای از تمایل واشنگتن به کنترل راهبردی بر این شاهراه جدید است.
تهدید ژئوپلیتیکی برای ایران
اما فراتر از منافع اقتصادی، شکلگیری این کریدور عملاً به محاصره ژئوپلیتیکی ایران میانجامد. جمهوری آذربایجان که همزمان روابط نزدیکی با رژیم صهیونیستی، ناتو و ترکیه دارد، در حال ایفای نقش محوری در شکلدادن به یک ائتلاف ضدایرانی است. این روند، با تلاش برای ایجاد مسیرهای زمینی از کردستان عراق و جنوب سوریه تا نزدیکی مرزهای ایران، و همزمان تحریک اقوام مرزی از جمله ترکزبانها و کردها، در حال تکمیل یک نقشه چندلایه برای تضعیف انسجام ملی و امنیت سرزمینی ایران است.
تحرکات عمده غرب و متحدان منطقهای
تحرکات اخیر اسرائیل در شمال عراق، دیدارهای متعدد مقامات آذربایجانی با چهرههای ضدایرانی و تلاش برای تقویت پایگاههای نظامی ناتو در قفقاز جنوبی، همگی نشانههایی از راهبردی وسیعتر هستند. راهبردی که در آن، ایران نهتنها از مسیرهای شرق–غرب حذف میشود، بلکه بهمرور از مسیرهای جنوب–شمال نیز کنار گذاشته میشود تا تنها گذرگاههای وابسته به اسرائیل، ترکیه و کشورهای عربی خلیج فارس، بهعنوان مسیرهای رسمی اتصال هند و چین به اروپا باقی بمانند.
تهدیدات برای ارمنستان و روسیه
در چنین شرایطی، ارمنستان نیز در معرض تهدید جدی قرار گرفته است. واگذاری کنترل دالان زنگزور به ترکیه و باکو، بهمعنای از دست رفتن بخشی از حاکمیت سرزمینی این کشور و خطر بیثباتی یا حتی فروپاشی آن است. این وضعیت، نهتنها به زیان ایران، بلکه به زیان روسیه نیز هست که با وجود منافع مشترک با باکو، اکنون بهواسطه تحرکات اخیر جمهوری آذربایجان علیه نفوذ روسها در قفقاز، خود را در موقعیت بازنده میبیند.
ضرورت دیپلماسی راهبردی ایران
با در نظر گرفتن این تحولات، ایران باید با فعالسازی دیپلماسی چندجانبه و راهبردی، افق جدیدی برای پیوند راهبردی با روسیه، چین، هند و کشورهای آسیای مرکزی تعریف کند. تهران باید در تعامل با مسکو روشن سازد که زنگزور به دالان نفوذ ناتو بدل خواهد شد، نه مسیر تقویت اوراسیا. همچنین باید پکن متوجه شود که اتکا به این مسیر، خطر تحریک قومگرایی پانترکی در داخل چین را نیز بههمراه دارد.
زنگزور بهعنوان معبر پروژههای ژئوپلیتیکی غرب
در نهایت، زنگزور نهفقط گذرگاه عبور کالا، بلکه معبری برای عبور پروژههای ژئوپلیتیکی غرب است که هدف آنها تضعیف محورهای استقلالخواه در منطقه و تحمیل نظم امنیتی جدیدی به نفع ناتو و اسرائیل است. اگر این مسیر به سرانجام برسد، ایران نهتنها با خطر حذف از شاهراههای جهانی مواجه خواهد شد، بلکه ممکن است وارد مرحلهای از تقابلهای گستردهتر در مرزهای شمالغربی خود شود.
انتهای پیام/
