صف‌بندی جدید در سوریه؛ ترکیه و رژیم صهیونیستی در آستانه درگیری؟

صف‌بندی جدید در سوریه؛ ترکیه و رژیم صهیونیستی در آستانه درگیری؟
تحلیلگر غرب آسیا معتقد است سوریه امروز به میدان تقابل ۲ گفتمان واگرا بدل شده؛ از یک سو جریان اخوان‌المسلمین با محوریت ترکیه و قطر به‌ دنبال بازسازی معادلات قدرت با تکیه بر چهره‌هایی چون «ابومحمد جولانی» است و از سوی دیگر رژیم صهیونیستی با همراهی ساختار‌های عبری–آمریکایی، در تلاش برای تحمیل یک نظم هژمونیک امنیتی است که هیچ‌گونه بازیگر مستقل یا مسلحی را در منطقه برنمی‌تابد.

به گزارش خبرگزاری آنا، مرتضی سیمیاری، تحلیلگر مسائل غرب آسیا، در گفت‌وگویی تحلیلی درباره تحولات اخیر در سوریه، از شکل‌گیری تقابل جدیدی در ساختار گفتمانی این کشور خبر می‌دهد؛ تقابلی که میان دو جریان اصلی منطقه‌ای در حال شکل‌گیری است: جریانی با خاستگاه اخوانی و محوریت ترکیه، قطر و برخی دولت‌های عربی، و جریان دوم با محوریت رژیم صهیونیستی، ایالات متحده و برخی بازیگران غربی که هدف آن، تحمیل ساختاری امنیتی با محوریت عبری–آمریکایی در غرب آسیاست.

به گفته سیمیاری، امروز در داخل سوریه مؤلفه‌هایی حضور دارند که از موزه‌های فکری و ایدئولوژیک متفاوت می‌آیند، اما اکنون در یک تقاطع منافع، مقابل یکدیگر صف‌آرایی کرده‌اند. در رأس جریان اخوانی، چهره‌ای، چون «ابومحمد جولانی» قرار دارد که توسط اتاق فکری مشترک محور ترکیه–قطر به‌عنوان آلترناتیو سیاسی برای دولت قانونی سوریه به میدان آورده شده بود.

تحلیلگر مسائل منطقه تصریح می‌کند: جریان اخوانی با پذیرش اصلاحات آمریکایی، تن دادن به روند عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی و آمادگی برای تسلیم‌پذیری سیاسی، گفتمانی را نمایندگی می‌کند که در تضاد کامل با گفتمان مقاومت و هژمونیک‌سازی نظم مستقل منطقه‌ای به رهبری جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. جولانی دقیقاً در همین چهارچوب، حاضر به پذیرش طرح‌های عادی‌سازی شد؛ چه در چارچوب نشست باکو و چه در چارچوب مذاکرات غیررسمی منطقه‌ای.

سیمیاری در ادامه به افشای دو سناریوی کلیدی اشاره می‌کند که در فضای دیپلماتیک و امنیتی نشست باکو مطرح شده بود: نخست، جولانی اعلام کرده بود که در صورت به رسمیت شناخته‌شدن تمامیت ارضی سوریه توسط رژیم صهیونیستی، حاضر به پذیرش کامل روند عادی‌سازی است. در پاسخ، طرف صهیونیستی این خواسته را رد کرده و تصریح کرده بود که نه‌تنها ساختار سیاسی جدید در سوریه را نمی‌پذیرد، بلکه به‌دنبال تداوم حضور نظامی در نقاطی مانند سویدا، درعا و اتصال این مناطق به شبکه کردی در شمال شرق سوریه و امتداد آن به عراق و ایران است.

دومین سناریو، پیشنهاد گام‌به‌گام کردن روند عادی‌سازی از سوی جولانی بود؛ طرحی که قرار بود با برنامه‌ریزی روانی و رسانه‌ای، جامعه سوری را به‌تدریج با آن همراه کند. این برنامه از سوی اتاق‌های عملیات مشترک ترکی–عربی طراحی شده بود، با این هدف که مقاومت داخلی سوریه تضعیف شود و جایگزین‌های اخوانی در آینده نزدیک جای دولت مرکزی را بگیرند.

سیمیاری تأکید می‌کند: پروژه جولانی برای ترکیه و قطر، در ظاهر فرصت بود، اما در عمل به یک لقمه گلوگیر راهبردی تبدیل شد. نظام جمهوری اسلامی ایران پیش از این نیز به این دولت‌ها هشدار داده بود که ورود به درگیری‌های نیابتی در داخل سوریه، بدون فهم ژرف از ساختار‌های مقاومت و شرایط میدانی، شکست را به‌دنبال خواهد داشت.

این تحلیلگر در پایان می‌گوید: اکنون شکاف‌ها و تضاد‌ها در داخل سوریه و میان حامیان منطقه‌ای جولانی به نقطه‌ای رسیده که طرح‌های جایگزینی بشار اسد با چهره‌های اخوانی عملاً فروپاشیده است. تنها مسأله باقی‌مانده، زمان است؛ اما برخورد میان رژیم صهیونیستی و ترکیه در سوریه، دیر یا زود به سطح جدیدی از تقابل منجر خواهد شد و اتاق عملیات مشترک آنان در حال ورود به مرحله فروپاشی است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب