عروسی خونین هسته‌ای؛ خیانت‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نسبت به برنامه صلح‌آمیز ایران

عروسی خونین هسته‌ای؛ خیانت‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نسبت به برنامه صلح‌آمیز ایران
در حالی که جمهوری اسلامی ایران با حسن‌نیت، همکاری گسترده‌ای با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی داشته، خروجی این همکاری‌ها نه صلح و اعتماد، بلکه افشای اطلاعات حیاتی، ترور دانشمندان، خرابکاری‌های هدفمند و نادیده‌گرفتن استاندارد‌های دوگانه بوده است؛ تجربه‌ای که امروز، در قالبی نمادین و تکان‌دهنده، با عنوان «عروسی خونین هسته‌ای» بازخوانی می‌شود؛ جایی که اعتماد فنی، به میدان قتل راهبردی بدل شد.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، غفار محمودی، در جریان نبرد ۱۲ روزه اخیر در منطقه، رژیم صهیونیستی عملیاتی بسیار هدفمند و نمادپردازانه را با عنوان «عروسی خونین» طراحی و اجرا کرد؛ عملیاتی که به شهادت شمار قابل‌توجهی از فرماندهان ارشد جمهوری اسلامی ایران، از جمله فرمانده نیروی هوافضای سپاه، فرمانده پدافند و فرمانده یگان پهپادی انجامید. انتخاب این عنوان از سوی طراحان عملیات، ارجاعی مستقیم و معنادار به واقعه مشهور «عروسی خونین» در مجموعه رمان‌های نغمه یخ و آتش اثر جورج آر. آر. مارتین بود؛ جایی که راب استارک، شاه شمال، در جریان یک جشن خانوادگی، به همراه نخبگان نظامی و سیاسی‌اش به‌طور کامل نابود شد. در هر دو روایت، آنچه رخ داد نه یک نبرد مستقیم در میدان، بلکه خیانتی هماهنگ و عمیق در لحظه‌ای بود که باید نشانه اعتماد، اتحاد یا آرامش باشد.

این رویکرد چندلایه و استعاری، فقط یک انتخاب زبانی نیست، بلکه بازتاب‌دهنده‌ی منطق جدید جنگ‌های ترکیبی است؛ جایی که عملیات فیزیکی با پیام‌های نمادین و معنایی تلفیق می‌شود تا حداکثر اثر روانی، رسانه‌ای و راهبردی را تولید کند. از همین منظر، بازخوانی تجربه ایران با نهاد‌هایی نظیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز می‌تواند در قالب همین منطق تحلیلی صورت گیرد: اعتماد صادقانه، افشای اطلاعات، سکوت سازمانی، و سرانجام ضربه راهبردی.

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) نهادی است که در چارچوب رژیم عدم اشاعه (NPT)، مسئولیت نظارت بر استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای را برعهده دارد.

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و خیانت به اعتماد ایران 

ایران طی دو دهه گذشته، به‌رغم فشار‌های بین‌المللی، بار‌ها و بار‌ها تلاش کرده است با این نهاد همکاری کند، بازرسی‌ها را بپذیرد، اطلاعات دقیق در اختیار آن قرار دهد، و مسیر حل‌وفصل فنی را در پیش بگیرد. اما آنچه در عمل رخ داد، به‌جای صلح، چیزی بسیار نزدیک به «عروسی خونین» بود: داده‌هایی که در چارچوب اعتماد به آژانس ارائه شدند، به‌مرور به ابزار شناخت دشمن، هدف‌گیری، تحریم، ترور و خرابکاری تبدل شدند.

نمونه‌های متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد چگونه اطلاعات محرمانه فنی که از سوی ایران در اختیار بازرسان آژانس قرار گرفت، تنها مدت کوتاهی بعد در گزارش‌های رسانه‌های غربی یا نهاد‌های امنیتی دشمنان جمهوری اسلامی منتشر شد. لیست اسامی دانشمندان هسته‌ای، داده‌های مربوط به طراحی سانتریفیوژها، مشخصات مراکز حساس و... همگی پس از ارائه به آژانس، در معرض افشا یا حمله قرار گرفتند.

 به‌دنبال این روند، چندین تن از متخصصان ایرانی در عملیات‌های تروریستی پیچیده به شهادت رسیدند؛ امری که آژانس نه‌تنها در برابر آن هیچ مسئولیت‌پذیری نشان نداد، بلکه حتی در گزارش‌های خود نیز کوچک‌ترین اعتراض یا اشاره‌ای نسبت به این آسیب‌ها نداشت. این وضعیت، شباهتی عمیق با صحنه‌ای دارد که در آن مهمانانی که با اعتماد نان و نمک میزبان را خورده‌اند، ناگهان در میانه مجلس قتل‌عام می‌شوند.

پذیرش اسناد مشکوک و تبدیل آژانس به ابزار سیاسی 

افزون بر این، آژانس بار‌ها با پذیرش اسناد مشکوک و تأییدنشده، از جمله آنچه رژیم صهیونیستی در قالب ادعای کشف بایگانی هسته‌ای ایران مطرح کرد، عملاً از جایگاه ناظر فنی بی‌طرف فاصله گرفته و به بازوی اطلاعاتی قدرت‌های غربی تبدیل شده است. درحالی‌که پرونده موسوم به PMD در سال ۲۰۱۵ با پذیرش آژانس مختومه اعلام شده بود، اما در سال‌های اخیر دوباره به‌صورت پنهانی احیا شد و به ابزاری برای اعمال فشار‌های تازه بر ایران تبدیل گردید. 

استفاده از اسناد نامعتبر، بدون امکان راستی‌آزمایی مستقل، نشان می‌دهد که اعتماد ایران به بی‌طرفی نهاد‌های بین‌المللی، بیش از آن‌که در مسیر دیپلماسی مفید باشد، تکرار همان سناریوی عروسی خونین است: تسلیم داوطلبانه در برابر سازوکار‌هایی که در لحظه حساس، به میدان قتل راهبردی تبدیل می‌شوند.

سکوت آژانس در مقابل حملات سایبری و خرابکاری‌ها 

نمونه‌های حملات سایبری، خرابکاری در تأسیسات نطنز و بدافزار‌هایی نظیر استاکس‌نت نیز آشکارا از سطح بالایی از اشراف اطلاعاتی برخوردار بودند که تنها در قالب بازرسی‌های فنی در اختیار نهاد‌هایی مانند آژانس قرار گرفته بود. این در حالی است که هیچ‌یک از این اقدامات در گزارش‌های رسمی آژانس حتی به‌عنوان تهدید یا اختلال در فعالیت صلح‌آمیز هسته‌ای ایران ثبت نشدند. این سکوت هدفمند، به‌مثابه نواختن آهنگ «باران‌های کاستامیر» است؛ لحظه‌ای که میزبان، پیش از شلیک مرگ، قطعه‌ای نمادین پخش می‌کند که نشانه زوال مقاومت است.

آژانس همچنین در رفتار خود، استانداردی دوگانه را نسبت به ایران و رژیم صهیونیستیاعمال کرده است. رژیمی که نه عضو NPT است، نه تأسیسات اعلام‌شده دارد، نه بازرسی می‌پذیرد، و نه کوچک‌ترین شفافیتی در زرادخانه اتمی‌اش دارد، هرگز موضوع توبیخ یا فشار سیاسی از سوی آژانس نبوده است.

پیامد سیاست دوگانه آژانس 

در حالی‌که ایران، با عضویت رسمی، همکاری گسترده و پذیرش سخت‌ترین نظارت‌ها، همواره در مظان اتهام و فشار بوده است. این سیاست دوگانه، کارکرد اعتماد را به مخاطره انداخته و ماهیت فنی آژانس را به پوششی برای اعمال اراده قدرت‌های ژئوپلیتیکی تبدیل کرده است.

الگوی اعتماد فنی بی‌پشتوانه و افشای اطلاعات

برآیند همه این روندها، آن است که تجربه جمهوری اسلامی ایران در همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، عملاً به الگویی از «اعتماد فنیِ بی‌پشتوانه، افشای ساختاری و ضربه هدفمند» تبدیل شده است. این الگو، با شباهت مفهومی به عروسی خونین، باید به‌عنوان یک عبرت راهبردی در تنظیم مناسبات آینده با نهاد‌های بین‌المللی مدنظر قرار گیرد. 

نیاز به حکمرانی فناورانه بومی 

فناوری‌های اقتدارآفرین، از جمله برنامه هسته‌ای، نیازمند سازوکار‌های خاص صیانت، بازدارندگی اطلاعاتی، و حکمرانی فناورانه بومی هستند؛ نه صرفاً تکرار الگو‌های مشارکت نهادینه‌شده در نظام بین‌المللی که در عمل، به تله‌های شناختی و عملیاتی برای کشور‌های مستقل تبدیل می‌شوند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب