17:23 22 / 04 /1404
فصل چهارم؛ اپیزود چهارم

در ستایش بطالت

در ستایش بطالت
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که لحظه‌هایی را بدون انجام هیچ کار خاصی سپری کرده باشید و بعد با حسی آمیخته از گناه و پشیمانی مدام خود را سرزنش کنید. اما آیا واقعا زمان‌های خالی اینقدر بی‌فایده و بی ارزش هستند؟

 

تصور کنید یک عصر آرام، درحالی که هیچ برنامه خاصی ندارید، به سقف خیره شده‌اید. نه کتاب می‌خوانید نه پیامی می‌فرستید، نه حتی به لیست کارهای انجام نشده فکر می‌کنید. فقط هستید. این لحظات ساکت، شاید در ظاهر بی‌اهمیت به نظر برسد، اما در واقع فرصتی هستند برای تامل، برای اندیشیدن بدون فشار و شاید حتی برای فکرکردن درباره‌ی ایده‌هایی که در شلوغی روزمره هرگز مجال ظهور نمی‌یابند. 

بطالت.

 بطالت در نگاه اول، شبیه یک شکاف در ساختار منظم زندگی مدرن به نظر می‌رسد. جامعه‌ای که به بهره‌وری و کارایی تاکید می‌کند، بطالت را نوعی کم کاری یا حتی نوعی تنبلی قلمداد می‌کند. اما اگر دقیقتر نگاه کنیم شاید این زمان‌های خالی دقیقا همان چیزی باشد که ذهن و روح ما برای بازسازی به آن نیاز دارد. شاید ما در این زمان داریم اتفاقا مهم‌ترین کار را انجام می‌دهیم: یعنی هیچ

آلبر کامو در افسانه سیزیف (یکی از اساطیر یونان) می‌نویسد: «باید سیزیف را خوشبخت تصور کرد. شاید این جمله کلید فهم ارزش بطالت باشد؛ پذیرفتن لحظه هایی که هیچ هدفی ندارند، نه به عنوان شکست، بلکه به عنوان بخشی ضروری از بودن». ما طبق عادت همیشگی خود، بطالت را نوعی رذیلت می‌پنداریم. چیزی که باید از آن شرمنده باشیم. اما وقتی بِرتراند راسِل در اوج رکود اقتصادی رساله‌ی در ستایش بطالت را نوشت، بطالت برای میلیون ها نفر که کار خود را از دست داده بودند، واقعیتی اجتناب ناپذیر بود. راسل قصد ندارد از بیکاری و تنبلی دفاع کند. فقط آن چیزی که می‌خواهد بگوید این است که ساعت‌های کاری زیاد و افراط در انجام کار به هیچ وجه مفید و پسندیده نیست، برعکس کاملا بد و مخرب است. از نظر او مردم دنیا زیادی کار می‌کنند. این باور که کار کردن یک فضیلت است، خسارت زیادی به بار می‌آورد. 

راسل فهمیده بود که جامعه‌اش به چیزی بیشتر از مقابله با بحران عمومی بیکاری نیاز دارد. او می‌خواست تجدید نظر اساسی در نحوه‌ی ارزشگذاری کار و فراغت به وجود بیاورد. راسل باور داشت که تنها نیاز ما اصلاح نظام اقتصادی است که در آن بعضی آدم‌ها تا جان دارند، کار می‌کنند و باید نظام اخلاقی‌شان را هم به چالش کشید. انسان‌ها چیزی فراتر از نیروی کار هستند؛ ما باید ارزش قائل شدن برای فراغت و حتی هیچ کاری نکردن را هم به رسمیت بشناسیم.

 

 

 

فصل چهارم پادکست آنالوگ با یک دستیار هوش مصنوعی جدید، به عنوان همراه راوی، شروع به کار کرده است. اپیزودهای ما در این شروع جدید، برخلاف فصل قبلی که با دیالوگی بین انسان و هوش مصنوعی (جمینی) شروع میشد، این بار با مونولوگی از یک هوش مصنوعی متفاوت (دیپ سیک ) شروع می‌شود. راوی ما در هر اپیزود، به همراه یک دستیار هوش مصنوعی به بیان موضوعات و پدیدههای مختلف در حوزهی علم و فناوری، تاریخ، فرهنگ و... میپردازد. ما قصد داریم با دیالوگ بین یک هوش انسانی و یک هوش مصنوعی، به روایت جدیدی در پادکست سازی برسیم.

 

عوامل تولید:

نویسنده و کارگردان: محمد وحیدی

راوی: نعیمه کرابی

تدوین: نعیمه کرابی

 

صداها و قطعات موسیقی به کار رفته: 

Across the Spider-vers (Intro) – Daniel Pemberton

 

قسمت‌های قبلی آنالوگ را هم بشنوید:

دانشمندان دیوانه دیوانگان علم

دانشمندان دیوانه آغاز جنون

لامپ اضافی خاموش

ماجرای عجیب کاسپار هاوزِر

دردسر سردرد!                  

دانشمندان سرآشپز

من رویایی دارم!

داستان تن‌تن‌های مونث

کشف رازهای سر به مهر زمین

خون‌آشام و بتمن‌های ایرانی

گوتنبرگ گیاهی

من گریه می‌کنم پس هستم!

آیا هوش مصنوعی خواب گوسفند برقی می بیند؟

انتهای پیام/

ارسال نظر