خون بر آسمان پاشید/ حسین (ع) تنها نبود، خدا تماشایش میکرد

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، دهم محرم، شب و روزی که در آن زمان و مکان، زمین و آسمان به هم پیوستند و حماسهای آفریدند که تا ابد در دل تاریخ جاودان شد. جایی که امام حسین علیهالسلام، به همراه یاران و اهل بیت خود، در برابر لشکریان بیرحم ایستاد و با خون خود، معنای حیات را برای همیشه دگرگون کرد.
شب عاشورا؛ سکوتی مملو از فریاد و اشک
وقتی شب عاشورا بر دشت نینوا سایه انداخت، تاریکی مانند پردهای سیاه همه جا را فرا گرفته بود. اما این سکوت، سکوتی مرگبار نبود؛ بلکه سکوتی بود پر از فریادهای نهفته، عهدهای ناگسستنی و اشکهای بیصدا.
امام حسین (ع) در میان اصحاب و اهل بیت خود گرد آمد و با صدایی آرام اما پرصلابت سخن گفت: «ای عزیزان، شب فرا رسیده است. این شب همچون پردهای سیاه است که همه جا را فرا گرفته. هرکدامتان از این جا پراکنده شوید، زیرا دشمنان فقط دنبال مناند و قصد جان من را دارند.»
اما هیچیک از یاران، سخن امام را نپذیرفتند. حضرت عباس(ع) فرمود: «چرا باید از تو جدا شویم؟ آیا برای اینکه زنده بمانیم؟ خداوند چنین چیزی را نمیخواهد.»
مسلم بن عوسجه، با صدایی لرزان و دلی سرشار از ایمان، سوگند یاد کرد: «نه، هرگز تو را تنها نمیگذارم. تا زمانی که شمشیر در دست دارم، در رکاب تو میجنگم و اگر سلاحی نباشد، سنگ به سوی دشمن میاندازم.»
در آن لحظات، همه یاران با یک دل و یک زبان، عهد بستند که جان خود را فدای جان امام کنند.
اما در کنار این شجاعت بینظیر، قلبهایی بود که پر از غم و اندوه بود. زینب کبری، خواهر صبور امام، اشعار امام سجاد (ع) را میشنید و با بغضی گلوگیر فریاد زد: «کاش مرگ من فرا رسیده بود که این روزها را نبینم!»
امام حسین با چشمانی اشکبار، او را دلداری داد و گفت: «خواهرم، صبر پیشه کن. ما هر دو باید صبر کنیم و این بلا را تحمل کنیم.»
مناجات و نیایش در تاریکی شب
تمام آن شب، اهل بیت و اصحاب امام، در دل تاریکی، به مناجات و نماز مشغول بودند. لحظهای از یاد خدا غافل نبودند و در برابر سختیها، سر تسلیم فرود آوردند.
آن شب، قلبها به سوی معبود متوجه بود و آرزوی دیدار دوبارهاش را داشتند، گویی میدانستند که فردا، روز جدایی است.
طلوع روز عاشورا؛ آغاز نبردی سرنوشتساز
صبح دهم محرم، با تابش خورشید بر فراز دشت خشک نینوا، صحنه نبردی را رقم زد که هیچگاه فراموش نخواهد شد. امام حسین (ع) درخواست کرد که لباسی به او دهند که به آن رغبتی نباشد؛ چرا که میدانست پس از شهادتش، لباسش غارت خواهد شد.
لباسی که به تن کرد، نماد صبر، عزت و فروتنی بود؛ لباسی که از زیبایی دنیا بریده شده بود.
سپس امام در مقابل لشکر دشمن ایستاد و با صدایی رسا، فریاد زد: «ای اهل کوفه، وای بر شما که ما را دعوت کردید و سپس خیانت کردید!»
او رجزخوانی کرد و بیان داشت که مرگ بر ننگ ترجیح دارد؛ ترجیح داد جان خود را بر اینکه تسلیم ننگ و ذلت شود.
مبارزهای بیامان؛ امام در میان دشمنان
امام حسین با قلبی پر از عشق به خدا و انسانیت، به مبارزه با لشکریان پرداخت. هر کس به سوی او میشتافت، چون به کوهی استوار برخورد میکرد. شمشیر امام، بسیاری از دشمنان را به زمین انداخت.
اما دشمن، خشمگین و بیرحم، محاصره را کامل کرد و سعی کرد راه فراری باقی نگذارد.
تشر به لشکریان و دفاع از اهل بیت(ع)
وقتی دشمنان قصد یورش به خیمهها را داشتند، امام با صلابت تمام خطاب به آنان گفت: «اگر دین ندارید و از قیامت نمیترسید، لااقل آزاده باشید و زنان ما را رها کنید.» شمر بن ذیالجوشن، سردسته لشکر دشمن، این سخنان را پذیرفت و دستور داد که زنان آسیب نبینند.
لحظههای دلخراش شهادت عبدالله بن حسن
عبدالله بن حسن، نوجوانی زیبا و شجاع، از خیمه بیرون آمد تا در کنار عمویش بایستد. او با ارادهای آهنین گفت: «هرگز از عمویم جدا نمیشوم.» اما تیر حرمله، این کودک را به شهادت رساند.
امام حسین، او را در آغوش کشید و با دلی پر از غم دلداریاش داد و به او وعده داد که به رسول خدا و پدران بزرگوارش ملحق خواهد شد.
پایان جانسوز؛ شهادت امام حسین علیهالسلام
امام، زخمی و خسته، هنوز ایستاده بود که خون از پیشانیاش جاری شد. تیر سهشعبهای زهرآگین در قلبش فرو رفت. او با صدایی لرزان اما استوار گفت:
«بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله...» و رو به آسمان کرد و فرمود:
«خدایا، تو میدانی که اینان پسر دختر پیامبرت را میکشند.»
سپس تیر را از پشت خود بیرون کشید، خون فواره زد و آن را به آسمان پاشید. امام فریاد زد: «ای رسول خدا! ببین چگونه مرا خونآلود نزد تو میفرستند.»
وداع با اهل بیت و لحظات آخر
امام در آخرین لحظات، به زنان و اهل بیتش وداع کرد و هر یک را به صبر و استقامت سفارش کرد. دختران، همسران و خواهرانش، هر کدام در کنار این غم جانکاه، مصائب خود را تحمل کردند و شمعهای روشن راه حق را فروزان نگه داشتند.
پیام عاشورا؛ فریادی برای عدالت تا ابد
عاشورا فقط یک حادثه تاریخی نیست؛ این پیام آزادی، ایثار، ایمان و مقاومت است. امام حسین علیهالسلام، با خون خود پیامی به همه بشریت داد که ذلت و تسلیم هرگز راه مؤمن نیست و باید تا آخرین نفس برای حق ایستاد. هر سال که دهم محرم فرا میرسد، دلها با این داستان زنده میشوند و یاد میگیرند که چگونه در برابر ظلم بایستند.
انتهای پیام/