18:00 13 / 04 /1404

روایت خونین آسمان خلیج فارس؛ از سقوط پرواز ۶۵۵ تا افول اخلاق در نظم بین‌الملل

روایت خونین آسمان خلیج فارس؛ از سقوط پرواز ۶۵۵ تا افول اخلاق در نظم بین‌الملل
هدف قرارگرفتن و سقوط پرواز ۶۵۵ ایران توسط ناو آمریکایی نه فقط جان ۲۹۸ انسان بی‌گناه را گرفت؛ بلکه نقاب از چهره ریاکارانه نظام سلطه‌ای برداشت که حقوق بشر را دستاویز خشونت خود ساخته است.

خبرگزاری آنا؛ در گرماگرم ۱۲ تیر ۱۳۶۷ در واپسین ماه‌های جنگ هشت‌ساله‌ای که بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل شده بود، آسمان خلیج فارس، صحنه‌ یکی از فاجعه‌بارترین جنایات تاریخ معاصر شد؛ جنایتی که نه فقط صدای زندگی ۲۹۸ انسان بی‌دفاع را در دل آب‌ها خفه کرد؛ بلکه پرده از چهره‌ نظام سلطه‌ای برداشت که «حقوق بشر» را ابزاری برای پوشاندن «خشونت نهادینه‌شده» خود ساخته است.

در این روز، هواپیمای ایرباس مسافربری متعلق به شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران، پرواز شماره ۶۵۵ با ۲۹۸ سرنشین از بندرعباس به مقصد دُبی در حرکت بود. این پرواز در حالی که در مسیر مجاز هوایی و در ارتفاع معمول پرواز‌های غیرنظامی حرکت می‌کرد در نزدیکی جزیره هنگام، هدف دو فروند موشک زمین به هوای شلیک‌شده از ناو آمریکایی یواس‌اس وینسنس (USS Vincennes) قرار گرفت. همه‌ سرنشینان از جمله ۶۶ کودک، ۵۳ زن و ده‌ها تبعه‌ کشور‌های دیگر، درجا جان باختند؛ اما این ففط فاجعه انسانی نبود؛ این واقعه، آیینه‌ای از سقوط حقوق بین‌الملل واشنگتن، اخلاق دیپلماتیک و معنای واقعی «امنیت بین‌المللی» بود.

تحلیل حقوق بین‌الملل؛ یک جنایت آشکار در پرتو حقوق بشر و حقوق هواپیمایی

در پرتو قواعد حقوق بین‌الملل، اقدام ایالات متحده در ساقط کردن پرواز ۶۵۵، مصداق بارز «نقض فاحش قواعد بنیادین حقوق بشردوستانه، حقوق بین‌الملل عرفی و حقوق بین‌الملل هواپیمایی» است. از منظر حقوقی، این جنایت را می‌توان در چند سطح تحلیل کرد.

بر اساس کنوانسیون شیکاگو (۱۹۴۴) درباره هوانوردی بین‌المللی، همه هواپیما‌های غیرنظامی که در مسیر‌های تجاری و اعلام‌شده در حال پرواز هستند از مصونیت و حمایت بین‌المللی برخوردارند. آمریکا به عنوان یکی از تصویب کنندگان این کنوانسیون، موظف بود که از هرگونه تعرض به پرواز‌های غیرنظامی خودداری کند، سقوط پرواز ۶۵۵، نقض آشکار بند‌های اساسی این کنوانسیون است.

کنوانسیون جلوگیری از اعمال غیرقانونی علیه ایمنی هوانوردی غیرنظامی (کنوانسیون مونترال) هرگونه اقدام آگاهانه علیه هواپیما‌های غیرنظامی را جرم بین‌المللی می‌داند. مطابق با این سند، ایالات متحده نه‌ فقط مرتکب عمل غیرقانونی شد؛ بلکه با اعطای پاداش به فرمانده ناو جنگی (اعطای مدال شجاعت)، مسئولیت خود را عملاً تأیید و مشروعیت‌سازی کرد.

این حمله در چارچوب ماده ۵۱ منشور ملل متحد که فقط در شرایط دفاع مشروع و پاسخ به حمله مسلحانه اجازه توسل به زور را می‌دهد، قابل توجیه نیست. هواپیمای ایرانی نه تهدیدی نظامی بود، نه حرکتی خصمانه داشت. آمریکا بدون هیچ دلیل موجهی به استفاده از زور اقدام کرد و این نقض آشکار منشور سازمان ملل است.

بر پایه‌ اصول مسئولیت دولت‌ها در پیش‌نویس کمیسیون حقوق بین‌الملل (ILC) و رویه‌ دیوان بین‌المللی دادگستری، هرگونه اقدام ناقض حقوق بین‌الملل که به دولت خاصی منتسب باشد، موجب مسئولیت بین‌المللی آن دولت می‌شود. این جنایت هم با دستور مستقیم فرمانده نظامی آمریکایی صورت گرفت، هم به تأیید رسمی مقامات واشینگتن رسید؛ بنابراین، مسئولیت ایالات متحده، از حیث جبران خسارت و پاسخگویی حقوقی، قطعی است.

رفتار پس از جنایت؛ تجلیل از جنایتکار

آنچه بر زخم این جنایت نمک پاشید، نه فقط انکار رسمی آمریکا در ابتدا؛ بلکه اعطای مدال شجاعت به ناخدا ویل راجرز، فرمانده ناو وینسنس بود. این اقدام، تجلیل از مرگ کودکان و بی‌گناهان بود؛ تقدیس مرگ‌آفرینی، و تثبیت منطق «قدرت بر حق است» در نظام بین‌الملل.چنین رفتاری در ادبیات حقوق بین‌الملل، «عدم حسن‌نیت» (Bad Faith) و مصداق بی‌پروای تداوم نقض (Continuing Wrongful Act) محسوب می‌شود.

ادبیات حماسی و تاریخی؛ پژواک آسمان خونین

ایران آن روز نه فقط قربانی حمله موشکی آمریکا شد؛ بلکه قربانی سکوت جامعه جهانی نیز بود. آن زمان که نوزادان در آغوش مادران‌شان در اعماق آب‌های نیلگون خلیج فارس آرمیدند، شورای امنیت نه قطعنامه‌ای صادر کرد، نه محکومیتی جدی بر زبان آورد و این بود پرده‌ای دیگر از نمایش نابرابری ساختاری در نظام جهانی.

این جنایت، زخمی است بر چهره انسانیت؛ خنجری بوده فرو رفته در گلوی حقوق بشر غربی. در جهانی که دلار و قدرت حرف اول را می‌زنند، خون ۲۹۸ انسان، تنها قطره‌ای است در دریای منافع امپریالیستی.

پیامد‌های حقوقی و سیاسی

جمهوری اسلامی ایران پرونده‌ای علیه آمریکا در دیوان بین‌المللی دادگستری گشود. اگرچه در نهایت، آمریکا حاضر به مصالحه‌ای مالی شد؛ اما جنبه کیفری و مسئولیت بین‌المللی آن هرگز به‌طور کامل مورد رسیدگی قرار نگرفت. این حادثه، سبب افزایش بی‌اعتمادی ملت‌ها به نظم بین‌الملل، ماهیت حقوق‌بنیاد آن و همچنین نقش سازمان‌های بین‌المللی شد. یکی از نقاط آغازین نگاه انتقادی عمیق‌تر به مفهوم عدالت بین‌المللی گزینشی و نقش ژئوپلیتیک در پاسخگویی دولت‌ها بود.

واگویه‌ای برای تاریخ

این فاجعه فقط «سقوط یک هواپیما» نبود؛ سقوط اخلاق، انسانیت و سقوط نهاد‌هایی بود که باید حافظ امنیت و کرامت انسان‌ها می‌بودند. سقوط پرواز ۶۵۵، یادآور آن است که در جهانی بی‌عدالت، آسمان نیز امن نیست و گاه حقیقت، همراه با صدای جعبه‌ی سیاه در اعماق دریا دفن می‌شود.

 نتیجه‌گیری

۱۲ تیر، فقط یک تاریخ نیست؛ نقطه‌ محوری در حافظه تاریخی ملت ایران و سندی زنده از ریاکاری حقوق بین‌الملل واشنگتن است. این جنایت نباید در هیاهوی اخبار روز فراموش شود. باید آن را زنده نگه داشت، روایت کرد، آموزش داد و خواستار پاسخ‌گویی شد؛ چرا که اگر حقیقت قربانی شود، دروغ جان می‌گیرد و اگر عدالت فراموش شود، ظلم تکرار خواهد شد.

فرید آزادبخت عضو هیئت علمی گروه حقوق دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب