23:25 13 / 04 /1404

از بلای آفتاب روز محشر بگذرد/ هر که آمد در پناه سایه‌بان دست تو

از بلای آفتاب روز محشر بگذرد  هر که آمد در پناه سایه‌بان دست تو
شاعر و دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان به مناسبت فرارسیدن تاسوعای حسینی در مدح و مصیبت علمدار کربلا حضرت ابالفضل العباس علیه السلام قطعه شعری سروده است.

به گزارش خبرنگار آنا، عبدالرضا مدرس‌زاده شاعر و دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان به مناسبت فرارسیدن تاسوعای حسینی در مدح و مصیبت علمدار کربلا حضرت ابالفضل العباس علیه السلام قطعه شعری سروده است که از نظرتان می‌گذرد:

دست تو

هر که بشنید از ارادت داستان دست تو
سر چو آیینه نهد بر آستان دست تو

از بلای آفتاب روز محشر بگذرد
هر که آمد در پناه سایه‌بان دست تو

می‌رسد خط نگاهش تا ورای کهکشان
آن که جوید امتداد بی‌کران دست تو

مشق جاویدان غیرت را نگارد از شرف
بهر اهل عشق، رد خون‌فشان دست تو

خیمه‌های دشت خون‌رنگ عطش بنشسته‌اند
خاطر آسوده به زیر آسمان دست تو

کودکان تشنه‌لب آسوده بودند از عطش
تا که می‌دیدند خود را در امان دست تو

پس زند آب فرات از غیرت و مردانگی
عقل، مات شیوه معجزنشان دست تو

خون ز چشم زینب محزون برآمد تا که دید
تیر و تیغ و نیزه افتاده به جان دست تو

پشت مولا و دل صحرا و قلب کودکان
هر سه بشکستند هنگام خزان دست تو

آخر از کف داد مشک یادگار خیمه را
قدرت افزون‌تر از صد پهلوان دست تو

خم به ابرویت نیاورده است در روز بلا
ماجرای محنت و رنج گران دست تو

می‌نشیند در سکوتی اشکبار و خون‌فشان
هر که خواند قصه غم از زبان دست تو

بعد تو هر که خروش جویباری را شنید
گفت باشد اشک‌ریز و نوحه‌خوان دست تو

بس دل همچون کبوتر دیده‌ام با صد امید
رو کند از بی‌کسی در آشیان دست تو

می‌کند پیدا میان دشت نیرنگ نفاق
دل که می‌جوید خدا را در میان دست تو

پای بیرون ننهد از صحن ولای تو به عمر
هر که باشد یک زیارت میهمان دست تو

روضه برپا می‌شود در کوی سرخ خاطرات
هر کجا اشک قلم شد ترجمان دست تو

دست‌گیر ما شود در روز سخت بی‌کسی
لطف بی‌پایان و مهر بی‌گمان دست تو

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب