08:57 08 / 04 /1404

بازخوانی راهبردی تشییع شهدای جنگ ۱۲ روزه

بازخوانی راهبردی تشییع شهدای جنگ ۱۲ روزه
مراسم باشکوه و تاریخی تشییع شهدای جنگ ۱۲ روزه، صرفاً آیینی مذهبی یا احساسی نبود، بلکه به‌مثابه کنشی اجتماعی-سیاسی در جایگاه نوعی «بیانیه خیابانی» از سوی مردم ایران معنا یافت.

خبرگزاری آنا؛ مراسم باشکوه و تاریخی تشییع شهدای جنگ ۱۲ روزه، صرفاً آیینی مذهبی یا احساسی نبود؛ بلکه به‌ مانند کنشی اجتماعی-سیاسی، در جایگاه نوعی «بیانیه خیابانی» از سوی مردم ایران معنا یافت. این مراسم، چنان‌که جامعه‌شناسان سیاسی بر آن تأکید دارند، واجد مؤلفه‌های «بازنمایی اراده عمومی» و «بازتولید گفتمان ملی» بود.

این تجمع میلیونی، فارغ از رنگ‌های سیاسی و تفاوت‌های اجتماعی، بار دیگر نشان داد که مردم ایران در بزنگاه‌های تاریخی، فراتر از شکاف‌های تحلیلی معمول (قومیت، طبقه، مذهب، یا جناح‌بندی‌های حزبی) می‌توانند بر محور هویت جمعی، وحدتی آگاهانه و هدفمند رقم بزنند. این وحدت، نه از سر احساس، بلکه بر پایه ادراک مشترک از تهدید، مظلومیت و هویت تاریخی شکل گرفت.

تشییع شهدا؛ ترجمان میدان‌داری مدنی در تقابل با جنگ شناختی

در بحبوحه شدیدترین جنگ‌های شناختی و عملیات روانی رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران، این حضور میلیونی، همان برگ برنده‌ای بود که نه در اتاق‌های فکر غربی پیش‌بینی شده بود و نه در سناریو‌های فروپاشی تدریجی گنجانده شده بود.

میلیون‌ها نفر آمدند تا بگویند: امنیت، اولویت ماست؛ حتی اگر با هزینه جان فرزندانمان باشد. شهادت، یک شکست نیست؛ بلکه بخشی از ذخایر نمادین ملت است. اگر شما برای هر خبر کذب، هزار ربات و رسانه بسیج کرده‌اید، ما برای هر شهید، میلیون‌ها دل آماده کرده‌ایم.

این تشییع، تبدیل به نماد مقاومت فرهنگی در برابر ناتوی رسانه‌ای شد. رسانه‌هایی که برای انکار، تحریف یا تقلیل شهادت این شهیدان به روایات تقلیل‌گرایانه جنگ قدرت تلاش می‌کردند، با تصویر یکپارچه مردمی که آمده بودند، خلع سلاح شدند.

بازآفرینی مفهوم «شهید» در نظم اجتماعی جدید

ویژگی قابل تأمل این مراسم، تنوع و گستردگی طیف شهدایی بود که بدرقه شدند که شامل فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان برجسته هسته‌ای و فناوری، پزشکان و پرستاران، کودکان و مادران و کارگران، کارمندان، دانش‌آموزان و حتی رانندگان می‌شدند.

این تنوع نشان داد که «شهادت»، دیگر صرفاً برچسبی مختص جبهه‌های جنگ نیست؛ بلکه به تعبیری «حق حضور در حافظه ملی» است؛ هرکس که در راه وطن، امنیت و انسانیت جان باخته، در زمره‌ی شهیدان این ملت جا دارد. از این منظر، شهادت نه‌تنها مرگ نیست؛ بلکه نوعی پیوستن بوده؛ پیوستن به تاریخ، به حافظه‌ جمعی و به ستون‌های استوار هویت ملی.

از وحدت در میدان تا اثرگذاری در معادلات ژئوپلیتیک

ایران در شرایطی این تشییع بزرگ را تجربه کرد که در سطح منطقه‌ای، پروژه‌های «فروپاشی از درون»، «تجزیه‌ نرم»، و «ایران‌هراسی» در دستور کار دشمنان قرار داشت. حضور مردمی در میدان آمدنی آگاهانه و معنادار، همه این سناریو‌ها را با چالش جدی مواجه کرد.

این مراسم برای تحلیلگران بین‌المللی، شاخصی از میزان سرمایه اجتماعی نظام سیاسی ایران بود. سرمایه‌ای که نه از پایگاه حزبی یا رضایت اقتصادی، بلکه از «همبستگی در لحظات سرنوشت‌ساز» تغذیه می‌کند. ملتی که بتواند در روز‌های تلخ به خیابان بیاید، در روز‌های تصمیم نیز اهل مشارکت است. این همان پیام پنهانی است که به تصمیم‌سازان جهانی ارسال شد.

پایان پروژه‌های شکاف‌ساز؛ شکست سناریوی انزوای ملی

از سال‌ها پیش، تلاش شد تا با ابزار‌های رسانه‌ای، فرهنگی و حتی اقتصادی، نوعی گسست روانی و عاطفی میان ملت و نظام شکل گیرد؛ اما حضور داوطلبانه مردم در مراسم وداع با شهدای جنگ ۱۲ روزه، این نظریه‌ها را دچار فروپاشی کرد.

آنان که تصور می‌کردند «ترور نخبگان» یا «بمباران شهرها» مردم را تسلیم خواهد کرد، دریافتند که برعکس، همین زخم‌هاست که ملتی را دوباره به خود و تاریخ خود بازمی‌گرداند.

درس تاریخی برای آینده؛ شهیدان، فقط «قربانی» نیستند

فرهنگ شهادت، اگر درست خوانده شود، مکتب عمل است؛ نه فقط برای دفاع؛ بلکه برای ساختن، برای ارتقا و برای تمدن‌سازی.

این شهیدان، سرمایه‌هایی بودند از نسل علم، تدبیر، اخلاق و مسئولیت. امروز، جامعه ایرانی باید به جای تحقیر اندیشه مقاومت یا خستگی از مبارزه، به بازتولید عقلانی و آگاهانه‌ی سرمایه‌های معنوی خود بیندیشد. شهیدان، نه قهرمانان اسطوره‌ایِ دست‌نیافتنی، بلکه انسان‌های مسئولی بودند که در لحظه انتخاب، میدان را رها نکردند.

نتیجه‌گیری؛ وقتی ملت به میدان آمد، تصویر ایران جهانی شد

در لحظه‌ای که دشمنان ایران بر ضعف رسانه‌ای و جنگ روانی حساب باز کرده بودند، ملت ایران «بدون سانسور»، تصویری جدید و پرصلابت از خود به جهان مخابره کرد؛ تصویری که نه فقط «زخم‌خورده» بلکه «زنده و متحد» بوده؛  ملتی که از هویت، تاریخ و خون فرزندانش «پناهگاه افتخار» ساخته است.

اکنون نوبت ماست که این حضور را به سرمایه‌ای برای اصلاح، آگاهی، خودسازی اجتماعی و دفاع تمدنی بدل کنیم. تا آیندگان، در برابر تاریخ نگویند: «ملت آمد؛ اما ما نماندیم.»

* داود امامی
با افزودن مؤلفه‌های راهبردی، جامعه‌شناختی و ژئوپلیتیکی توسط فرید آزادبخت، استادیار حقوق بین‌الملل دانشگاه آزاد کرمانشاه 

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا