از نجات جانها تا جاودانگی بر زهره

در روزی بارانی از پاییز ۱۳۰۵، در محلهی «ساغریسازان» شهر رشت، نوزادی به دنیا آمد که بعدها مسیر تاریخ پزشکی ایران را تغییر داد. او را «آذر» نامیدند؛ آذر اندامی، تنها دختر خانوادهای با چهار فرزند. رشت در آن سالها شهری پر از جنبوجوش اجتماعی بود، با میراث مشروطه و فعالیتهای فرهنگی، اما همچنان سایهی سنتهای محدودکننده بر زندگی دختران سنگینی میکرد.
پدرش، گرچه فردی با افکار نو بود، اما بر این باور بود که تحصیل عالی برای دختر ضرورتی ندارد. همین تصمیم پدر باعث شد آذر ابتدا به دانشسرای مقدماتی برود و مسیرش به معلمی ختم شود. اما سرنوشت برایش طرحی بزرگتر داشت.
معلمی در جوانی؛ درس دادن و درس خواندن
در ۱۷ سالگی، آذر وارد آموزش و پرورش شد. او صبحها در کلاس درس، مقابل دانشآموزان میایستاد و بعدازظهرها پشت کتابهای درسی خودش مینشست. آن روزها، سهم زنان در آموزش عالی ایران کمتر از ۲ درصد بود؛ آماری که نشان میداد چه موانع بزرگی پیش روی دختران وجود دارد.
آذر با ارادهای مثالزدنی توانست دورهی ابتدایی را با یک جهش تحصیلی پشت سر بگذارد، دیپلم علوم طبیعی را از طریق آزمون متفرقه بگیرد و سپس وارد دانشگاه تهران شود. این جهشها نشانهی همان تضاد بزرگ بود. جامعهای که او را محدود میکرد، اما زنی که محدودیت را به سکوی پرتاب تبدیل میکرد.
دانشگاه تهران؛ ورود به قلمروی مردانه
سال ۱۳۳۷، وقتی آذر مدرک دکترای پزشکی گرفت، تنها چند زن دیگر همراه او بودند. رشتهی پزشکی در آن زمان هنوز «قلمروی مردانه» تلقی میشد و ورود زنان با مقاومتهای فرهنگی همراه بود. او تخصص زنان و زایمان گرفت، تا به قول خودش «به دردهای خاموش زنان» رسیدگی کند.
اما اشتیاقش به علم، او را فراتر از طبابت روزمره برد. در همان سالها بود که پایش به «انستیتو پاستور ایران» باز شد؛ جایی که نامش را جاودانه کرد.
انستیتو پاستور؛ سنگر علم در برابر مرگ خاموش
دههی ۴۰ شمسی، ایران با تهدیدی جدی روبهرو شد. بیماری وبا و گونهی جدیدی به نام «التور» (El Tor). این بیماری از مرزهای شرقی و جنوبی وارد میشد و در هند و پاکستان هزاران قربانی گرفته بود. آمارها نشان میداد در صورت شیوع گسترده، ایران ممکن بود سالانه دهها هزار نفر را از دست بدهد.
انستیتو پاستور، تنها مرکز پژوهشی کشور، بهعنوان خط مقدم مقابله با این بیماری انتخاب شد. مسئولیت بزرگترین بخش این پروژه به عهدهی دکتر «آذر اندامی» گذاشته شد. او همراه تیمی کوچک، شبانهروز در آزمایشگاه ماندند و پس از ماهها تلاش، موفق شدند واکسن «التور» را بسازند.
ایران که در آستانهی بحرانی انسانی بود، توانست از فاجعه جلوگیری کند. وزارت بهداشت گزارش داد که پس از آغاز واکسیناسیون، نرخ مرگومیر ناشی از وبا بیش از ۷۰ درصد کاهش یافت. واکسن تولیدی حتی به کشورهای همسایه صادر شد؛ افغانستان، پاکستان و کشورهای عربی خلیج فارس.
تقدیر و ارتقا؛ زنی در رأس بخش وبا
موفقیت واکسن باعث شد آذر اندامی به معاونت بخش میکروبشناسی و سپس ریاست بخش وبا و دیفتری منصوب شود. در ایران آن روز، حضور یک زن در چنین جایگاهی بیسابقه بود. او نشان علمی گرفت و مقالات پژوهشیاش در مجلات معتبر پزشکی منتشر شد.
آذر اندامی بعدها با بورس انستیتو پاستور به پاریس رفت. آنجا، در کنار دانشمندان اروپایی، تازهترین روشهای باکتریشناسی را آموخت. در سال ۱۹۶۷میلادی، مدرک تخصصی گرفت و به ایران بازگشت. چند سال بعد، در ۱۳۵۳، دانشنامهی تخصصی علوم آزمایشگاه بالینی را از دانشگاه تهران دریافت کرد.
بازنشستگی پرکار؛ پزشکی تا آخرین نفس
در سال ۱۳۵۷، پس از دو دهه کار پژوهشی، بازنشسته شد. اما برخلاف بسیاری از همنسلانش، او از کار دست نکشید. در بیمارستان باهر مسئول آزمایشگاه بود و در مطب همسرش در جنوب تهران بیماران زنان را درمان میکرد.
برای او، طبابت نه شغل، که رسالت بود. شاگردانش بعدها گفتند که حتی در روزهای بیماری، به فکر بیمارانش بود و حاضر نمیشد خانهنشین شود.
سرنوشت، اما بیرحم بود. در سالهای پایانی عمر، به تومور مغزی دچار شد. روزی هنگام معاینه بیماری در مطب، بیهوش شد و به بیمارستان منتقل گردید. پزشکان تشخیص دادند نیاز به جراحی دارد، اما پیش از اعزام، در ۲۸ مرداد ۱۳۶۳ بر اثر آمبولی ریه درگذشت.
درگذشت او شوکی بزرگ به جامعهی پزشکی ایران وارد کرد. همان سالها، همکارانش گفتند: «او مثل واکسنش، از جامعه محافظت کرد، اما خودش در برابر بیماری بیدفاع ماند.»
نامی بر زهره؛ افتخاری فراتر از زمین
در سال ۱۹۹۲، انجمن بینالمللی نجوم (IAU) دهانهای به قطر ۳۰ کیلومتر در سیارهی زهره را به نام «اندامی» ثبت کرد. کمتر زنی در جهان چنین افتخاری یافته است. اکنون، هر بار که نقشهی زهره باز میشود، نام «اندامی» در کنار بزرگترین نامهای تاریخ علم میدرخشد.
نقل قولی که ماندگار شد
او در مراسم بازنشستگیاش گفته بود: «امروز این لحظه از زمان را یکی از با شکوهترین لحظههای زندگی خود میدانم. اگر کسی بتواند سی سال خدمت مقرر دولتی خود را با کامیابی به پایان برساند. خوشبخت خواهد بود.»
امروز، بیش از سه دهه پس از درگذشت او، میراث دکتر «آذر اندامی» همچنان الهامبخش است. برای زنانی که میخواهند در علم بدرخشند، برای پزشکانی که علم را رسالت میدانند، و برای جامعهای که هنوز هم با چالشهای بهداشت عمومی روبهروست.
یکی از پژوهشگران انستیتو پاستور اینطور میگوید: «هر بار که واکسنی ساخته میشود و جان انسانی نجات مییابد، باید به یاد بیاوریم که در تاریخ ما، زنی بود که در تاریکترین روزهای وبا، چراغی برافروخت.»
انتهای پیام/