از صبح هیروشیما تا نیمهشب فردو، تداوم بحران مشروعیت و زوال نظم هژمونیک

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا؛ بمباران اتمی هیروشیما در ششم اوت ۱۹۴۵ نهتنها لحظهای تعیینکننده در تاریخ جنگهای مدرن بود، بلکه آغازگر عصری شد که در آن قدرت نظامی، با نقض اصول بنیادین اخلاقی، بر قواعد حقوقی چیره گشت. آن روز، جهان شاهد تولد واقعیتی شد که در آن «امنیت» نه محصول قانون، بلکه نتیجهی تحمیل بیقیدوشرط قدرت بود. اگر هیروشیما سند آغاز عصر بازدارندگی هستهای و سکوت نهادهای بینالمللی بود، حمله به فردو در نیمهشب ژوئن ۲۰۲۵، بازآفرینی همان منطق در لباسی مدرن و در عصر فروپاشی مشروعیت هژمونیک است.
مشابه آنچه در هیروشیما رخ داد، حمله به تأسیسات صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران، که تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی فعالیت میکرد، بار دیگر نشان داد که منطق قدرت عریان، در غیاب اراده واقعی برای اجرای قواعد جهانی، همچنان میتواند جایگزین سازوکارهای حقوقی شود. در هر دو واقعه، سکوت و انفعال نهادهای بینالمللی، از شورای امنیت گرفته تا سازمانهای تخصصی، نه تنها مشروعیت نظام بینالملل را تضعیف کرد، بلکه پیام خطرناکی را مخابره نمود: قواعد جهانی، زمانی الزامآورند که با منافع قدرتهای مسلط تعارض نداشته باشند.
از منظر حقوق بینالملل، هر دو حادثه بیانگر شکاف بین نظم حقوقی و واقعیت قدرت هستند. بمباران هیروشیما هیچ مجوزی از ساختارهای بینالمللی نداشت و حتی با اصول عرفی مخاصمات مسلحانه نیز در تعارض بود. اکنون، پس از نزدیک به هشت دهه، حمله به فردو در چارچوبی مشابه، اما پیچیدهتر رخ داده است. کشوری که عضو NPT است، همه تعهدات خود را انجام داده و بازرسیهای آژانس را پذیرفته، هدف حملهای قرار گرفته که هیچگونه توجیه رسمی نمیتوان برای آن متصور شد.
این رویدادها نشان میدهند که بحران مشروعیت در نظام بینالملل نه اتفاقی مقطعی، بلکه روندی ساختاری و بازتولیدشده است. اگر هیروشیما آغازگر عصری بود که در آن، ایالات متحده بهعنوان هژمون جهانی، قواعد را از موضع قدرت تفسیر کرد، فردو نماد ورود جهان به مرحله «پساهژمونی» است؛ جایی که نهتنها قواعد، بلکه خودِ مفهوم مشروعیت، دچار فرسایش شده است.
در این چارچوب، جمهوری اسلامی ایران در موقعیتی قرار گرفته که میتواند، نه از منظر دفاع انفعالی، بلکه از موضع کنشگری ساختارشکن، نظام بینالملل را با پرسشهای بنیادین مواجه کند. پرسشهایی نظیر:
آیا حق امنیت، حق انحصاری قدرتهای بزرگ است؟
آیا نهادهای بینالمللی، همچون شورای امنیت، بهواقع ضامن صلح جمعیاند یا ابزارهایی برای مدیریت منافع هژمونها؟
و آیا تکرار هیروشیما در قالبهای جدید، هشداری برای بازتعریف کل نظم بینالملل نیست؟
ایران، با بهرهگیری از مشروعیت حقوقی و جایگاه ژئوپولیتیکی خود، این ظرفیت را دارد که حمله به فردو را از سطح یک واقعه نظامی به نماد فروپاشی اخلاقی و حقوقی نظم جهانی موجود ارتقا دهد. استفاده از ابزارهای حقوقی، فعالسازی ظرفیتهای سیاسی و گسترش دیپلماسی عمومی میتواند چارچوبی برای تبدیل این رویداد به نقطه عطفی در شکلگیری نظم پساهژمونیک باشد.
در نهایت، اگر هیروشیما سند آغاز عصر قدرت هستهای بود، فردو میتواند سند آغاز عصر «بازتعریف قدرت» باشد، عصری که در آن، مشروعیت از انحصار قدرتهای سنتی خارج شده و به محصول مقاومت، قانونگرایی و مطالبهگری بازیگران مستقل تبدیل میشود.
انتهای پیام/

جفری ساکس زیر و روی آمریکا را عیان کرد/ آمریکا در همه جنایات اسرائیل شریک است +فیلم

عارف: به همه قوانین و مقررات بینالمللی پایبند هستیم/ سازمان ملل، پروژه ایرانهراسی غربیها را محکوم کند
