انسان در خلاقیت همچنان جلوتر از هوش مصنوعی

در دورانی زندگی میکنیم که هوش مصنوعی مانند «چتجیپیتی» (ChatGPT) با سرعتی باورنکردنی در حال ورود به ابعاد مختلف زندگی روزمره، آموزش، کسبوکار و حتی هنر است. از نوشتن مقاله و داستان گرفته تا طراحی لوگو و ساخت موسیقی، ماشینها ظاهراً در حال دستیابی به قلمروهای سنتی خلاقیت انسانی هستند. این موج تکنولوژی، هم امیدواریهایی به همراه داشته، هم نگرانیهایی ما آیا ممکن است هوش مصنوعی بهزودی در خلاقیت نیز انسان را پشت سر بگذارد؟
برای پاسخ به این پرسش، نیاز به شواهد تجربی و پژوهشهای دقیق است. مطالعهای تازه، منتشر شده در مجله تخصصی علوم اعصاب «سایپست» (Psy Post)؛ پاسخی جالب و حتی غافلگیرکننده به ما میدهد؛ در دل فرآیندهای خلاقانه، انسان هنوز بیرقیب است. این پژوهش نهتنها عملکرد انسان و ماشین را در تولید ایدههای اصیل مقایسه میکند، بلکه نگاهی عمیق به احساسات و درک افراد از همکاری خلاقانه نیز دارد.
آزمایشی برای سنجش خلاقیت واقعی
تیمی از پژوهشگران به رهبری «مین تانگ» (Min Tang) در «موسسه دانشگاهی شافهاوزن» (Schaffhausen Institute of Technology) آزمایشی طراحی کردند که چهار نوع همکاری را مقایسه میکرد:
۱. دو انسان با یکدیگر
۲. یک انسان با ابزار جستجوی اینترنتی مثل گوگل (Google)
۳. یک انسان با «چتجیپیتی» با دستورالعمل کلی
۴. یک انسان با «چتجیپیتی» با دستورالعمل ساختاریافته
در مجموع، ۲۰۲ دانشجوی آلمانی، بیشتر از رشتههای کسبوکار، در این پژوهش شرکت کردند. هر شرکتکننده باید چهار وظیفه خلاقانه انجام میداد که شامل تولید کاربردهای عجیب برای اشیای روزمره مثل چنگال یا شلوار، تصور یک سناریوی غیرواقعی مثل جهانی بدون غذا و حل یک مسئله با راهحل خلاقانه بود.
انسان + انسان = خلاقیت بیشتر
مهمترین یافتهی این تحقیق آن بود که همکاری انسان با انسان نهتنها ایدههای اصیلتری تولید کرد، بلکه شرکتکنندگان در این گروه اعتماد به نفس خلاقانه بیشتری هم بعد از انجام آزمایش گزارش دادند.
برعکس، کسانی که با «چتجیپیتی» یا گوگل همکاری کرده بودند، نه تنها ایدههای ضعیفتری ارائه دادند، بلکه احساس خلاقیت کمتری نیز داشتند.
بهویژه در وظیفهای که باید کاربردهای غیرمعمول برای یک چنگال پیدا میشد، تیمهای انسانی به شکل چشمگیری بهتر از گروههای دیگرعمل کردند. نکته جالب اینکه در ارزیابی انسانی، خروجیهای تولیدشده توسط دو انسان از نظر اصالت و هوشمندی برتر بود، اما در امتیازدهی خودکار توسط یک مدل زبانی، پاسخهای تولیدشده توسط هوش مصنوعی امتیاز بیشتری گرفتند.
چرا الگوریتم اشتباه میکند؟
سیستم امتیازدهی خودکار از یک مدل زبانی بزرگ استفاده میکرد که به طور ناخواسته به پاسخهای طولانیتر و پرجزئیاتتر نمره بهتری میداد، حتی اگر ایدهها آنچنان اصیل یا نوآور نبودند. پژوهشگران این پدیده را «تعصب گسترش» (Length Bias) نامیدند، یعنی گرایش ماشین به اینکه محتوای طولانیتر را بهطور خودکار خلاقانهتر بپندارد.
اعتماد به نفس هم مهم است
یک نکته بسیار مهم در این پژوهش، تغییر در اعتماد به نفس خلاقانه بود. تنها کسانی که با یک انسان دیگر همکاری کرده بودند، بعد از انجام وظایف، احساس میکردند توانمندتر و خلاقتر شدهاند. این نشان میدهد که انگیزه درونی و احساس مالکیت بر ایدهها در فرآیند همکاری انسانی شکل میگیرد، اما هنگام استفاده از ابزارهایی مانند هوش مصنوعی، این حس کمرنگتر است.
محدودیتها و پرسشهای آینده
البته این پژوهش، فقط نوع خاصی از خلاقیت به نام «تفکر واگرا» (Divergent Thinking) را بررسی کرده، یعنی حالتی که فرد سعی میکند راههای متفاوت و متنوعی برای یک مسئله پیدا کند. اما در وظایفی که نیاز به حل مسئله کاربردی و متمرکز داشت، تفاوت عملکرد چندانی بین گروهها دیده نشد.
همچنین، شرایط آزمایشگاهی و محدود بودن تعامل با «چتجیپیتی» یا گوگل، مانعی برای تعمیم کامل نتایج به دنیای واقعی است. برای درک بهتر تعاملهای خلاقانه واقعی، لازم است در مطالعات آینده، مکالمات واقعی میان انسان و ماشین نیز تحلیل شوند—تا بفهمیم چرا بعضیها حس میکنند ایدههایی که با کمک هوش مصنوعی تولید شده، متعلق به خودشان نیست.
خلاقیت هنوز انسانی است
اگرچه «چتجیپیتی» و سایر ابزارهای هوش مصنوعی میتوانند در تولید ایدهها یا ساختاردهی به آنها کمک کنند، اما جرقهای که از تعامل انسانی بین دو ذهن مستقل به وجود میآید، هنوز جایگزینی ندارد. این همکاری انسانی نهتنها ایدههای اصیلتر تولید میکند، بلکه باعث میشود افراد خود را خلاقتر حس کنند.
همانطور که پژوهشگران گفتهاند: «خلاقیت، یک موهبت منحصربهفرد انسانی است که بهآسانی توسط هوش مصنوعی قابل تکرار نیست.»
در روزگاری که ماشینها در بسیاری از زمینهها از انسان پیشی گرفتهاند، این مطالعه یادآور میشود که خلاقیت هنوز قلمرو انسان است. تعامل انسانی، نهتنها خروجیهایی اصیلتر و هوشمندانهتر تولید میکند، بلکه باعث افزایش اعتماد به نفس خلاقانه و احساس مالکیت فکری نسبت به ایدهها میشود، چیزی که ماشینها، با تمام قدرت پردازشی خود، از پس آن برنمیآیند.
البته این بدان معنا نیست که باید هوش مصنوعی را کنار گذاشت؛ بلکه باید آگاه باشیم که در همکاریهای خلاقانه واقعی، درک، همدلی، شوخطبعی، و اشتیاق انسانی هنوز جایگزینی ندارند. شاید روزی برسد که ماشینها بتوانند نوآوری کنند، اما هنوز جرقهی خلاقانهای که از برخورد ذهنهای انسانی شکل میگیرد، بیبدیل است.
انتهای پیام/