/یادداشت/

ساز و کار ماشه؛ بی‌تدبیری ماندگار دولت مدعی تدبیر

ساز و کار ماشه؛ بی‌تدبیری ماندگار دولت مدعی تدبیر
در هفته‌های اخیر، بار دیگر تهدید فعال‌سازی مکانیسم ماشه (Snapback) از سوی ۳ کشور اروپایی عضو برجام (انگلیس، فرانسه و آلمان) به سرخط رسانه‌های جهان بازگشته است؛ تهدیدی که ریشه در ساختار معیوب توافق برجام دارد و به‌ رغم تجربه شکست‌خورده آمریکا در سال‌های قبل، همچنان چون شمشیری آویزان بر سر دیپلماسی هسته‌ای ایران باقی مانده است.

گروه سیاسی خبرگزاری آنا، «سیدمصطفی میرزاباقری برزی» پژوهشگر و تحلیلگر ارشد رسانه و ارتباطات، در یادداشتی اختصاصی، ضمن بررسی ساختار حقوقی و سیاسی مکانیسم ماشه، به دلایل بازگشت تهدید اروپا، ریشه‌های بحران و مهم‌تر از همه، راهکار‌های هوشمندانه ایران برای مقابله با آن پرداخته است.

بند ۳۷ برجام؛ بستر قانونی یا سند بی‌تدبیری؟

یکی از جنجالی‌ترین بند‌های برجام، بند ۳۷ آن است؛ بندی که به کشور‌های باقی‌مانده در توافق این امکان را می‌دهد که با ادعای عدم پایبندی ایران به تعهدات، زمینه بازگشت خودکار تحریم‌های بین‌المللی را فراهم آورند. بر اساس این بند، در صورت عدم توافق در مسیر حل اختلافات، هر عضو برجام می‌تواند موضوع را به شورای امنیت ببرد و اگر ظرف ۳۰ روز قطعنامه‌ای برای ادامه تعلیق تحریم‌ها تصویب نشود، تحریم‌ها به‌صورت خودکار بازمی‌گردند.

طراحی این سازوکار به‌گونه‌ای است که حتی وتوی روسیه یا چین نمی‌تواند مانع بازگشت تحریم‌ها شود؛ چراکه روند ماشه «خودکار» است و این نقص ساختاری، که نتیجه ضعف و نابلدی تیم مذاکره‌کننده دولت «تدبیر» روحانی در تنظیم متن برجام بود، امروز در حال تبدیل شدن به اهرم فشار اروپا علیه منافع ملی ایران است.

تجربه شکست‌خورده آمریکا، آیا تاریخ تکرار می‌شود؟

در سال ۲۰۲۰، دولت ترامپ باوجود خروج رسمی از برجام در ۲۰۱۸، تلاش کرد از مکانیسم ماشه استفاده کند. اما با مقاومت شدید روسیه، چین و حتی برخی اعضای اروپایی مواجه شد. اجماع دیپلماتیک شکل‌گرفته بر پایه منطق حقوقی ساده‌ای بود: کسی که از توافق خارج شده، دیگر حقی برای استفاده از سازوکار‌های آن ندارد.

این تجربه نشان داد که مشروعیت بین‌المللی نقش کلیدی در بی‌اثر کردن تهدیدات دارد، اما تفاوت اکنون در این است که کشور‌های اروپایی هنوز عضو برجام هستند و از این منظر، تهدید آنها وزن حقوقی بیشتری دارد.

چرا اروپا دوباره ماشه را نشانه گرفته است؟

اروپا با تهدید فعال‌سازی مکانیسم ماشه، چند هدف مشخص را دنبال می‌کند:
۱. اعمال فشار سیاسی برای محدودسازی برنامه هسته‌ای ایران
۲. جلوگیری از تقویت روابط راهبردی تهران با مسکو و پکن
۳. بازگرداندن ایران به موضع انفعال دیپلماتیک

اروپایی‌ها نگرانند که ایران با ادامه مسیر فعلی، به یک بازیگر مستقل و پرقدرت منطقه‌ای در محور شرق تبدیل شود. تهدید به ماشه درواقع تلاشی برای مهار این تحول ژئوپلیتیکی است.

تبعات فعال‌سازی ماشه: بازگشت قطعنامه‌های شوم

در صورت فعال‌سازی مکانیسم ماشه، مجموعه‌ای از قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت ازجمله قطعنامه‌های ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۹۲۹ و... مجدداً اجرایی می‌شوند. پیامد‌های آن عبارتند از:

* الزام به توقف کلیه فعالیت‌های هسته‌ای حساس
*تحریم گسترده افراد، نهاد‌ها و بانک‌های ایرانی
* بازگشت تحریم تسلیحاتی و موشکی
*بازرسی‌های اجباری از کشتی‌های باری ایران
*ممنوعیت همکاری‌های علمی و فنی بین‌المللی با ایران

این وضعیت، علاوه بر آسیب‌های اقتصادی، می‌تواند ایران را در سطح دیپلماتیک نیز به وضعیت پیشابرجام بازگرداند.

راهکار اول: دیپلماسی حقوقی و تفسیر اصولی برجام

ایران می‌تواند مشروعیت استفاده اروپا از ماشه را با تکیه بر اصول حقوق بین‌الملل و منشور سازمان ملل به چالش بکشد. اصل حسن نیت، توازن تعهدات و ممنوعیت تفسیر یک‌جانبه معاهدات، ازجمله مبانی حقوقی قابل استناد هستند.

ازجمله اقدامات ممکن:

*ارائه شکایت به دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ)
*بهره‌گیری از ظرفیت‌های دبیر کل سازمان ملل برای صدور گزارش
*طرح مسئله در شورای حقوق بشر و مجمع عمومی سازمان ملل

راهکار دوم: بازدارندگی فنی و پیشرفت هدفمند هسته‌ای

در صورت تهدید یا اقدام عملی اروپا، ایران باید از ابزار‌های بازدارنده فنی استفاده کند:

*افزایش سطح غنی‌سازی اورانیوم به بالای ۶۰ درصد
*توسعه سریع سانتریفیوژ‌های پیشرفته نسل ۹
*تنزل هرچه بیشتر همکاری‌ با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و حتی خروج از NPT

راهکار سوم: ائتلاف‌سازی جهانی؛ شرق در برابر غرب

حمایت چین و روسیه در سال ۲۰۲۰ بسیار مؤثر بود. ایران باید این اتحاد را تقویت کند:

*گسترش همکاری با گروه بریکس و سازمان همکاری شانگهای
* توافق‌های استراتژیک با پکن و مسکو در حوزه انرژی، امنیت و اقتصاد
*همکاری در نهاد‌های غیردولتی بین‌المللی برای فشار متقابل رسانه‌ای و سیاسی

اتحاد‌های چندجانبه، هزینه سیاسی اروپا برای اقدام خصمانه را افزایش می‌دهد.

راهکار چهارم: دیپلماسی عمومی و افشای استاندارد‌های دوگانه

دیپلماسی رسانه‌ای باید مکمل دیپلماسی رسمی باشد. ایران باید در رسانه‌های بین‌المللی این نکات را برجسته کند:

*رژیم صهیونیستی عضو NPT نیست، اما صد‌ها کلاهک هسته‌ای دارد.
*ایران عضو NPT است و تحت بیشترین نظارت آژانس قرار دارد.
*اروپا هیچ‌گاه به تعهدات اقتصادی خود در برجام عمل نکرد.

استفاده از شبکه‌های خبری بین‌المللی، اندیشکده‌ها و نهاد‌های حقوقی غیردولتی، ابزار مناسبی برای افشاگری است.

راهکار پنجم: تقویت اقتصاد مقاومتی برای کاهش آسیب‌پذیری

در نهایت، هیچ راهکاری بدون مقاوم‌سازی اقتصاد ملی کامل نیست. دولت و نهاد‌های حاکمیتی باید:
*حمایت از تولید داخلی را اولویت دهند
*صادرات غیرنفتی را توسعه دهند
*سیاست ارزی، مالیاتی و بانکی را در خدمت ثبات اقتصادی بازطراحی کنند

اقتصاد مقاوم، تنها سپر واقعی در برابر فشار تحریمی است.

نتیجه‌گیری: ابتکار به‌جای انفعال

مکانیسم ماشه، هرچند میراثی تلخ از بی‌تدبیری گذشته است، اما می‌تواند با اتخاذ رویکردی فعال، هوشمندانه و ترکیبی، بی‌اثر شود. ایران باید با هماهنگی میان دستگاه دیپلماسی، نهاد‌های حقوقی، رسانه‌ای و فنی، از جایگاه انفعالی خارج شده و به بازیگری تعیین‌کننده در میدان سیاست جهانی تبدیل شود. تهدید ماشه، اگر به‌درستی مدیریت شود، نه تنها به فرصتی برای تثبیت قدرت ملی تبدیل خواهد شد، بلکه می‌تواند الگویی از مقاومت هوشمند و دیپلماسی فعال را برای آینده نظام بین‌الملل ارائه دهد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب