دبیر ستاد علم و فناوری در گفت‌و‌گو با آنا بیان کرد

راهکار‌هایی برای بازگرداندن و حفظ نخبگان ایرانی/ چین چگونه نخبگان خود را جذب کرد؟

راهکار‌هایی برای بازگرداندن و حفظ نخبگان ایرانی  چین چگونه نخبگان خود را جذب کرد؟
در دنیایی که پیشرفت علمی و فناورانه به یکی از محوری‌ترین اهرم‌های قدرت تبدیل شده است، کشورها با سیاست‌های هوشمندانه، در حال جذب و حفظ نخبگان هستند. چین با برنامه‌ریزی بلندمدت، سرمایه‌گذاری گسترده و ایجاد زیرساخت‌های جذب، موفق شده بخش قابل توجهی از نخبگان خود را به کشور بازگرداند و ایران نیز با وجود چالش‌های متعدد، رویکردهایی را در پیش گرفته است که می‌تواند زمینه‌ساز بازگشت و حفظ نخبگان در آینده باشد. دبیر ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگی از نقشه راه ایران برای حل مسائل نخبگان و اقداماتی است که در سند راهبردی کشور در امور نخبگان، پیش‌بینی شده است، سخن گفت.

به گزارش خبرنگار آنا، در عصری که پیشرفت‌های علمی و فناورانه، نقشی تعیین‌کننده در سرنوشت ملت‌ها ایفا می‌کنند، توجه به نخبگان و بهره‌گیری از ظرفیت‌های آنان، از اهمیتی دوچندان برخوردار است. نخبگان، سرمایه‌های ارزشمندی هستند که با دانش، تخصص و نوآوری‌های خود، می‌توانند موتور محرکه پیشرفت و توسعه کشور باشند.

در این میان، سیاست‌گذاری صحیح و اتخاذ راهکار‌های مناسب برای شناسایی، جذب، حمایت و به‌ویژه، نگهداشت نخبگان، از جمله چالش‌هایی است که پیش روی نظام‌های حکمرانی قرار دارد. مهاجرت نخبگان، به عنوان یک پدیده جهانی، همواره مورد توجه بوده و یافتن راهکار‌هایی برای مقابله با آن، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است.

در راستای بررسی ابعاد مختلف این موضوع و آگاهی از آخرین سیاست‌ها و برنامه‌های کشور در زمینه نگهداشت نخبگان، به گفت‌و‌گو با علی باقر طاهری‌نیا، دبیر ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگی نشسته‌ایم. در این مصاحبه، علاوه بر موضوع نگهداشت نخبگان، به مسائل دیگری همچون آمایش آموزش عالی و توسعه هوش مصنوعی نیز خواهیم پرداخت. 

جناب آقای دکتر، ضمن عرض سلام و تشکر از اینکه وقت گران‌بهایتان را در اختیار ما قرار دادید، نخستین پرسش بنده پیرامون موضوع نگهداشت نخبگان است. در سال‌های اخیر، کشور با پدیده مهاجرت نخبگان رو‌به‌رو بوده است. اگرچه این پدیده در بسیاری از کشور‌های جهان نیز مشاهده می‌شود، به نظر می‌رسد که در سال‌های پیشِ‌رو، نیازمند اتخاذ سیاست‌ها و یا استفاده از ابزار‌هایی هستیم که از یک سو، به نگهداشت نخبگان یاری رسانده و از سوی دیگر، فضای پویاتری را برای فعالیت این عزیزان فراهم آورد. خواهشمندم بفرمایید برای تحقق این مهم و موفقیت در عرصه نگهداشت نخبگان، چه سیاست‌ها و ابزار‌هایی مورد نیاز است؟

از فرصتی که فراهم شده است، سپاسگزارم. موضوع نخبگان، همواره یکی از مسائل راهبردی نظام بوده و در دهه‌های گذشته، به‌ویژه مورد توجه قرار گرفته است. این توجه، منجر به تدوین سیاست‌ها و اسناد بالادستی در این زمینه شده است. یکی از مهم‌ترین این اسناد، «سند راهبردی کشور در امور نخبگان» است که مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده و نظارت بر اجرای آن، بر عهده ستاد علم و فناوری است.

شایان ذکر است که نظام مسائل نخبگان، ابعاد گوناگونی دارد که نگهداشت نخبگان، تنها یکی از این ابعاد است. شناسایی، حمایت، جذب و به‌کارگیری نخبگان، تأمین رضایت و در نهایت، نگهداشت آنها، از جمله مسائل حائز اهمیت در این حوزه است. لازم به ذکر است که تأمین رضایت نخبگان، ارتباط مستقیمی با احساس اثربخشی آنان دارد. هر چه نخبگان، اثربخشی بیشتری در کشور احساس نمایند، تعلق خاطر و انگیزه ماندگاری آنان نیز افزایش خواهد یافت.

در راستای نظارت بر اجرای سند راهبردی، «میز نخبگان» در ستاد علم و فناوری تشکیل شده است. این میز تخصصی، با حضور نمایندگان دستگاه‌های اجرایی و سیاست‌گذار مرتبط، به بررسی مسائل مربوط به نخبگان می‌پردازد. در جلسه اخیر این میز، بنیاد ملی نخبگان گزارشی از روند اجرایی‌سازی سند راهبردی ارائه کرد. بر اساس این گزارش، در زمینه پرورش و تربیت نخبگان و توسعه آموزش‌های مهارتی، شاهد پیشرفت‌های قابل توجهی بوده‌ایم. به این معنا که نظام آموزشی کشور، چه در سطح آموزش عمومی و چه در سطح آموزش عالی، توجه ویژه‌ای به توسعه آموزش‌های مهارتی معطوف داشته است و این امر، به پرورش نخبگان در حوزه‌های مختلف یاری خواهد رساند.

البته، باید اذعان نمود که در برخی دیگر از زمینه‌ها، نیازمند تلاش بیشتری هستیم. یکی از مهم‌ترین این زمینه‌ها، موضوع نگهداشت نخبگان است. به عبارت دیگر، با وجود پیشرفت‌های صورت گرفته در شناسایی، حمایت و جذب نخبگان، نگهداشت آنان، همچنان به عنوان یک چالش اساسی و اولویت‌دار مطرح است. به نظر می‌رسد که نگهداشت نخبگان، تابعی از چند عامل کلیدی است که از آن جمله، می‌توان به تأمین معیشت آنان اشاره نمود. نخبگان علمی و فناوری، باید از دغدغه‌های معیشتی آسوده باشند تا بتوانند با تمرکز بر فعالیت‌های علمی و فناورانه، به پیشرفت کشور یاری رسانند. متأسفانه، در این زمینه با کاستی‌های جدی رو‌به‌رو هستیم و بسیاری از نخبگان علمی ما، به‌ویژه در ابتدای مسیر زندگی، دغدغه‌های جدی در خصوص تأمین معیشت دارند. به عنوان مثال، بسیاری از نخبگان، به عنوان عضو هیئت علمی در دانشگاه‌ها جذب می‌شوند؛ لیکن، این اعضای هیئت علمیِ تازه‌استخدام‌شده، اغلب از فراغت بال کافی برای پرداختن به فعالیت‌های علمی، برخوردار نیستند.

علاوه بر این، احساس اثربخشی، از دیگر عوامل کلیدی در نگهداشت نخبگان است. یک نخبه علمی، زمانی به ماندگاری ترغیب می‌شود که ببیند، بداند و باور داشته باشد که کشورش از دانش، ایده‌ها و مهارت‌های او بهره می‌گیرد و این بهره‌گیری، به افزایش بهره‌وری و پیشرفت کشور منجر می‌شود.

در حال حاضر، بسیاری از نخبگان ایرانی مقیم خارج از کشور، با همین انگیزه، به میهن بازگشته و قصد خدمت‌رسانی دارند. این افراد، اغلب عضو مجامع علمی و پژوهشی معتبر بین‌المللی هستند، اما در عین حال، تمایل دارند که به کشور خود بازگشته و به پیشرفت آن یاری رسانند.

بنابراین، به نظر بنده، نقشه راه حل مسائل نخبگان، عمل به دقایق، ظرایف و اقداماتی است که در سند راهبردی کشور در امور نخبگان، پیش‌بینی شده است. در این سند، تقسیم کار ملی صورت گرفته و تکالیف معاونت علمی، وزارت علوم و دانشگاه‌ها، سازمان امور اداری و استخدامی و سایر نهاد‌های ذیربط، مشخص شده است. تحقق اهداف سند، مستلزم عزم ملی و عمل به تمام ابعاد آن است.

با توجه به اینکه سند راهبردی، سال‌هاست که تدوین شده است، به نظر شما، گره کار در کجاست؟ چرا در سال‌های اخیر، با وجود تلاش‌های صورت گرفته، همچنان شاهد مهاجرت نخبگان هستیم و به تعبیری، در زمینه نگهداشت آنان، نتوانسته‌ایم به موفقیت چشمگیری دست یابیم؟

در سال‌های گذشته، یکی از مشکلات اساسی، عدم شناسایی دقیق نخبگان و فقدان اطلاعات کافی در خصوص وضعیت آنان بود. به عبارتی دیگر، بانک اطلاعاتی جامع و دقیقی از نخبگان کشور در اختیار نداشتیم. لیکن، در حال حاضر، با تلاش‌های بنیاد ملی نخبگان، معاونت علمی، وزارت علوم و وزارت بهداشت، تا حد زیادی بر این مشکل فائق آمده‌ایم و اطلاعات نسبتاً جامعی در خصوص نخبگان کشور در اختیار داریم.

به نظر می‌رسد که چالش اصلی امروز، در زمینه نگهداشت نخبگان و تقویت انگیزه‌های درونی و بیرونی آنان است. تقویت انگیزه‌های بیرونی، مستلزم حمایت‌های معیشتی و رفع دغدغه‌های اقتصادی نخبگان است و خوشبختانه، این امر، قابل حل بوده و نیازمند توجه و تلاش بیشتر است.

همچنین، تأمین آتیه شغلی نخبگان، از دیگر عوامل حائز اهمیت در این زمینه است. به عنوان مثال، تخصیص ردیف استخدامی برای نخبگان، اغلب با تأخیر صورت می‌گیرد و این امر، موجب دلسردی آنان می‌شود. در حالی که شایسته است، پس از طی مراحل گزینش، بلافاصله ردیف استخدامی مناسب برای نخبگان در نظر گرفته شود.

بنابراین، به نظر بنده، گره کار در زمینه نگهداشت نخبگان، بیشتر ناشی از مسائل اداری و بروکراسی‌های پیچیده است. رفع این موانع، نیازمند عزم ملی و تلاش برای تسهیل و تسریع فرآیند‌های اداری است.

برخی از کشورها، مانند چین، در زمینه جذب و نگهداشت نخبگان، اقدامات موفقی را به انجام رسانده‌اند. از نظر شما، چه تجربیاتی از این کشور‌ها می‌توان آموخت و در کشور خود به کار بست؟ همچنین، در شرایط کنونی که سیاست‌های دولت آمریکا، موجب نگرانی بسیاری از دانشجویان و نخبگان بین‌المللی شده است، چه فرصت‌هایی برای جذب نخبگان خارجی در کشور ما وجود دارد؟

متاسفانه، دولت کنونی آمریکا، در حوزه علم و فناوری و آموزش، سیاست‌های متناقضی را در پیش گرفته است. تعطیلی یا تضعیف برخی از وزارتخانه‌ها و نهاد‌های علمی، ممانعت از ورود دانشجویان خارجی و محدود کردن مراودات بین‌المللی، از جمله این سیاست‌هاست. این اقدامات، موجب نگرانی بسیاری از نخبگان و دانشجویان بین‌المللی شده و فرصت مناسبی را برای سایر کشورها، جهت جذب این افراد فراهم آورده است.

در مقابل، برخی از کشورها، مانند چین، با اتخاذ سیاست‌های هوشمندانه، در تلاش برای جذب نخبگان بین‌المللی هستند. این کشورها، با سرمایه‌گذاری گسترده در حوزه علم و فناوری، ایجاد فرصت‌های شغلی مناسب و ارائه تسهیلات ویژه به نخبگان، توانسته‌اند به موفقیت‌های چشمگیری دست یابند.

البته، باید توجه داشت که هر کشوری، شرایط و ویژگی‌های خاص خود را دارد و نمی‌توان الگو‌های سایر کشور‌ها را به صورت کامل در کشور خود پیاده‌سازی نمود. به عبارت دیگر، برای موفقیت در زمینه جذب و نگهداشت نخبگان، نیازمند طراحی الگو‌های بومی و متناسب با شرایط کشور خود هستیم.

موضوع آمایش آموزش عالی، از دیگر مسائل مهم در حوزه علم و فناوری است. با توجه به تنوع اقلیمی و ظرفیت‌های گوناگون مناطق مختلف کشور، به نظر شما، چگونه می‌توان نظام آموزش عالی را به گونه‌ای ساماندهی نمود که به توسعه متوازن و پایدار مناطق مختلف یاری رساند؟

متخصصان حوزه آمایش سرزمین، آمایش را به معنای بازارآرایی ظرفیت‌ها و استفاده بهینه از آنها تعریف می‌کنند. به عبارت دیگر، آمایش آموزش عالی، به معنای ساماندهی نظام آموزش عالی، به گونه‌ای است که متناسب با ظرفیت‌ها، نیاز‌ها و اولویت‌های مناطق مختلف کشور باشد.

برای تحقق این هدف، نیازمند آن هستیم که دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی، ماموریت‌گرا بوده و مسائل و نیاز‌های کشور را در اولویت قرار دهند. همچنین، باید از ایجاد رشته‌های تحصیلی غیرضروری و متمرکز شدن آنها در برخی از مناطق، پرهیز نموده و زمینه را برای توسعه متوازن آموزش عالی در سراسر کشور فراهم آوریم.

سند آمایش آموزش عالی، مصوب سال ۱۳۹۴ شورای عالی انقلاب فرهنگی، چارچوب کلی برای تحقق این هدف را ارائه نموده است. با این حال، برای اجرای کامل این سند، نیازمند عزم ملی، پرهیز از بخشی‌نگری و مداخلات غیرکارشناسی هستیم.

به نظر بنده، تفویض اختیار به استان‌ها و استفاده از ظرفیت‌های محلی، می‌تواند نقش مهمی در تحقق اهداف آمایش آموزش عالی ایفا نماید. به عنوان مثال، به استان‌هایی که از ظرفیت‌های گردشگری بالایی برخوردارند، می‌توان اجازه داد که در توسعه رشته‌های مرتبط با گردشگری، اختیار عمل بیشتری داشته باشند. یا به استان‌هایی که در زمینه شیلات و پرورش ماهی فعال هستند، می‌توان اجازه داد که در ایجاد پژوهشگاه‌ها و رشته‌های مرتبط با این حوزه، تصمیم‌گیری نمایند.

دانشگاه آزاد اسلامی، به عنوان بزرگ‌ترین دانشگاه غیردولتی کشور، دارای ظرفیت‌های بالایی در زمینه توسعه آموزش عالی در مناطق مختلف است. به نظر شما، تفویض اختیار به این دانشگاه، تا چه میزان می‌تواند به تحقق اهداف آمایش آموزش عالی یاری رساند؟

موضوع تفویض اختیار به دانشگاه آزاد اسلامی، نیازمند بررسی و مطالعه دقیق است. باید ابعاد و پیامد‌های این امر، در مقیاس ملی مورد ارزیابی قرار گیرد و پس از اطمینان از سازگاری آن با اهداف آمایش آموزش عالی، تصمیم‌گیری شود.

در حال حاضر، شورای گسترش وزارت علوم و وزارت بهداشت، مسئولیت بررسی و تصویب رشته‌های تحصیلی در دانشگاه‌های کشور را بر عهده دارند. با این حال، می‌توان بخشی از اختیارات این شورا را به استان‌ها تفویض نمود تا متناسب با نیاز‌ها و ظرفیت‌های خود، در خصوص توسعه رشته‌های تحصیلی تصمیم‌گیری نمایند.

لازم به ذکر است که این موضوع، در شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز مطرح شده و رئیس‌جمهور محترم نیز به آن، توجه ویژه‌ای دارند.

اخیراً، موضوع پیوست اشتغال در برخی از رشته‌های تحصیلی، به عنوان یکی از معیار‌های آمایش آموزش عالی مطرح شده است. به نظر شما، این رویکرد، تا چه میزان می‌تواند به بهبود وضعیت اشتغال دانش‌آموختگان یاری رساند؟

پیوست اشتغال، به معنای ارتباط مستقیم بین آموزش و نیاز بازار کار است. به عبارت دیگر، در رشته‌هایی که هدف از تربیت دانشجو، تأمین نیروی مورد نیاز برای یک بازار کار خاص است، باید پیوست اشتغال را به عنوان یک اصل اساسی مورد توجه قرار داد.

با این حال، نباید فراموش کرد که هدف از آموزش عالی، تنها تأمین نیروی کار نیست. افزایش دانش، ارتقای فرهنگ و توسعه تفکر انتقادی، از دیگر اهداف حائز اهمیت در این زمینه است. بنابراین، نباید با تأکید بیش از حد بر پیوست اشتغال، از این اهداف غافل شد.

در برخی از حوزه‌ها، مانند علوم پایه، ارتباط مستقیمی بین آموزش و اشتغال وجود ندارد. در این حوزه‌ها، پیوست اشتغال، بیشتر در حوزه تحقیق و توسعه و مشاغل مرتبط با این حوزه، معنا پیدا می‌کند.

آخرین پرسش بنده، پیرامون سند هوش مصنوعی است. با توجه به اهمیت روزافزون این حوزه در سطح جهان، به نظر شما، چه اقداماتی برای اجرای کامل و موفقیت‌آمیز این سند در کشور باید صورت گیرد؟

تدوین سند هوش مصنوعی، از سال ۱۳۹۹ در شورای عالی انقلاب فرهنگی آغاز شده و با تلاش‌های ستاد علم و فناوری و همکاری دستگاه‌های ذیربط، به ثمر رسیده است. این سند، چارچوب کلی برای توسعه هوش مصنوعی در کشور را مشخص نموده و نقشه راهی را برای حرکت در این مسیر ارائه می‌دهد.

شورای عالی انقلاب فرهنگی، به‌منظور تحقق اهداف سند هوش مصنوعی، اقدام به تأسیس «سازمان ملی هوش مصنوعی» نموده است. این سازمان، به عنوان یک نهاد قانونی و پاسخگو، مسئولیت پیگیری و اجرای برنامه‌های مرتبط با هوش مصنوعی را بر عهده خواهد داشت.

لازم به ذکر است که برخی از اعضای محترم هیئت دولت، پیشنهاد تشکیل ستاد هوش مصنوعی را مطرح نموده‌اند. لیکن، با توجه به اهمیت و گستردگی این حوزه، تأسیس سازمان ملی هوش مصنوعی، ضروری به نظر می‌رسد.

البته، تصمیم‌گیری نهایی در این خصوص، بر عهده شورای عالی انقلاب فرهنگی است. در صورتی که این شورا، تشکیل ستاد را مناسب‌تر تشخیص دهد، به این تصمیم احترام خواهیم گذاشت. با این حال، باید توجه داشت که تأسیس سازمان، از مزایایی برخوردار است که ستاد، فاقد آن است.

به عنوان مثال، سازمان، به عنوان یک نهاد قانونی، از قدرت و اختیارات بیشتری برای پیگیری و اجرای برنامه‌ها برخوردار است. همچنین، سازمان، به دلیل داشتن ساختار مشخص و تعریف‌شده، پاسخگویی بیشتری در قبال عملکرد خود دارد.

در نهایت، باید توجه داشت که موفقیت در زمینه توسعه هوش مصنوعی، مستلزم عزم ملی، همکاری همه دستگاه‌ها و نهاد‌های ذیربط و سرمایه‌گذاری گسترده در این حوزه است. هوش مصنوعی، یک فناوری تحول‌آفرین است که می‌تواند در تمام عرصه‌های زندگی، از اقتصاد و فرهنگ گرفته تا امنیت و سیاست، تأثیرگذار باشد. بنابراین، شایسته است که این حوزه را به عنوان یک اولویت اساسی در کشور مورد توجه قرار داده و تمام تلاش خود را برای توسعه آن به کار گیریم.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب