اگر کاروانسراهای ایرانی نبودند؟
درباره چگونگی شکل گیری کاروانسراها در ایران توضیح دهید؟
برای ریشهیابی این موضوع باید به دوران حکمرانی هخامنشیان بازگردیم. شاهنشاهی هخامنشی برای داشتن ارتباط منسجم با سراسر سرزمین وسیع خود و اینکه بتواند خبرها را در سریعترین زمان ممکن به تمام مراکز برساند، نیازمند ایجاد ساختاری بود که در قالب چاپار شکل گرفت.
چاپارها پیام رسانهایی بودند که سوار بر اسبهای موسوم به «یام» پیامها را منتقل میکردند. این اسبها که در منطقه زاگرس میانی (کرمانشاه امروزی، ماهیدشت) پرورش مییافتند تا ۴۰ کیلومتر را میتوانستند به سرعت طی کنند.
برای تعویض اسبها، چاپارخانهها در فواصل ۳۰ الی ۳۵ کیلومتر احداث شدند. ایجاد چاپارخانهها هخامنشیان را وادار کرد که راه بسازند و راهداری تاسیس کنند که ما آنها را تحت عنوان «جاده شاهی» میشناسیم. چاپارخانهها در «جاده شاهی» مستقر میشدند.
به این ترتیب پیامی که در تخت جمشید صادر و به عنوان مثال باید به ساتراپ (ایالت) سارد ارسال میشد چنانچه در حالت عادی نزدیک به سه ماه زمان نیاز داشت، با این سیستم ظرف پنج تا شش روز به مقصد میرسید. در حالی که در وضعیت عادی نزدیک به سه ماه زمان میبرد. این سیستم ادامه پیدا کرد و در دوره ساسانی با توجه به پیشرفت و نیز گسترش تجارت، دیگر تنها پیامهای شاهی نبود که منتقل میشد. کاروانها نیز در رفت و آمد بودند.
در دوران ساسانی تقریبا چیزی شبیه به کاروانسراهای امروزی بنا شد، در دوره سلجوقی توسعه یافت و در نهایت شکل امروزی کاروانسراها در دوره صفویه به اوج خود رسید.
انتقال علم و دانش از طریق کاروانسراها
آیا کاروانسراها صرفا محل توقف و استراحت بودند یا کارکردهای دیگری داشتند؛ مثلا محلی برای انتقال علم نیز بودند؟
به ضرس قاطع کاروانسراها صرفا مکانی برای استراحت نبودند. به عنوان مثال به مرور زمان افرادی که در کاروانسراها جمع میشدند با همدیگر ارتباط برقرار و تجربیات و دانستههای خود را نیز منتقل میکردند.
احمدنژاد: صرفا مکانی برای استراحت نبودند. به عنوان مثال به مرور زمان افرادی که در کاروانسراها جمع میشدند با همدیگر ارتباط برقرار و تجربیات و دانستههای خود را نیز منتقل میکردند
در برخی از سفرنامهها از جمله در سفرنامه ژان شاردن (جهانگرد فرانسوی) و به ویژه سفرنامه مارکوپولو به روشنی اشاره میشود که شبها مردمان در این کاروانسراها گرد میآمدند، تجربیات خود را به یکدیگر منتقل میکردند، درباره ایدههایشان سخن میگفتند و کالا مبادله میکردند. علاوه بر انتقال علم و کالا انواع بیماری نیز در این میان منتقل میشد. به عنوان مثال بیماری «وبا»، بومی ایران نبوده بلکه بیشتر در سرزمینهای شرقی شایع بوده است و در دوره صفوی این بیماری، بومی ایران نیز میشود.
بنایی که ساخت آن، به دانش تخصصی نیاز داشت
درباره ساخت کاروانسراها توضیح میدهید؟
ساخت کاروانسرا به معمارهایی نیاز داشت که دانششان از نسلی به نسل دیگر منتقل شده بود. در کنار معماران متخصص از بنّاهایی متخصص نیز استفاده میشد که هر کدام در ساختن بخشی از بنای کاروانسرا مانند طاق، پی و ... تخصص داشتند. برای ساخت بنای کاروانسرا در کنار آنها، منجمان و دانشمندانی که به علم مساحی اشراف داشتند، نیاز بود. منجمان راهها و مسیر کاروانها را براساس علم نجوم روی نقشه تعیین میکردند.
شواهد مستقیم و غیر مستقیم
چه شواهدی وجود دارد که نشان دهد کاروانسراها محل تبادل علمی و فکری نیز بودهاند؟
در این خصوص شواهد مستقیم و غیرمستقیم وجود دارد. شواهد مستقیم همان شواهد مکتوب هستند که در کتابها از جمله سفرنامههای سفرنامه نویسان بزرگ مانند مارکو پولو، ژان شاردن و نیز آثار پاسکال کوست و اوژن فلاندن (دو معمار، نقاش و شرق شناس فرانسوی) و حتی سفرنامه ناصرالدین شاه به آنها اشاره شده است.
شواهد غیرمستقیم نیز شامل آیینها، دانشها، مهارتها و شیوههای ارائهای است که بومی یک منطقه بوده و در مناطق دیگر نیز رواج پیدا میکردهاند؛ مانند شیوههای معماری یک ناحیه خاص یا شیوههای طب سنتی چینی که وارد طب سنتی ایرانی شد و بالعکس. این انتقالها از طریق کاروانها و مسیر جاده ابریشم صورت میگرفته است.
کاروانسراها محلی برای تجمع اصناف و گروهها
چه صنف یا گروههای علمی از کاروانسراها استفاده میکردند؟
تقریبا تمام اصناف از کاروانسراها استفاده میکردند. در حقیقت افراد به علل مختلف سفر میکردند و از کارونسراها بهره میبردند. علاوه بر تجارت، مهاجرت نیز علت دیگر استفاده از کاروانسرا بوده است. زمانی که جمعیت یک منطقه زیاد میشده و تابآوری آن منطقه به لحاظ جمعیتی پایین میآمده است؛ گروههایی از افراد از طیفهای مختلف مهاجرت میکردند.
در سفرهای زیارتی مثل حج نیز طیف گستردهای از افراد با شغلهای مختلف سفر میکردند. علل پزشکی نیز از جمله اهداف سفرها بوده است و در این زمینه برخی از شهرها به خاطر توانمندی بالای پزشکی سنتی مقصد سفر بودند.
در میان مسافران کاروانسراها عدهای نیز مهارتهایی داشتند مثلا چلنگر (آهنگر) بودند یا سفالگر بودند و چون در شهرشان استادان دیگری حضور داشتند، برای یافتن کار ناچار به مهاجرت میشدند. به عنوان مثال براساس اطلاعات تاریخی، در یک بازه زمانی گروهی نساج درجه یک از شهر کاشان به همین علت مهاجرت کردهاند.
طیف گستردهای از افراد با مهارتها و دانشهای مختلف سفر میکردهاند و از کاروانسراها استفاده میکردهاند و نمیتوانیم بگوییم به جز بازرگانان و تجار کدام گروه در رده بعدی قرار داشتهاند؛ زیرا تعداد کمی سفرنامه یا کتاب مینوشتهاند.
پل ارتباطی میان شرق و غرب
درباره نقش کاروانسراها در انتقال علوم از شرق به غرب و بالعکس توضیح میدهید؟
ما تقریبا میدانیم که نوغانداری (پرورش کرم ابریشم و تولید پارچههای ابریشمی) را از شرق وارد ایران کردیم و توانستیم در آن مهارت یابیم. این صنعت برای زمانی طولانی در دست چینیها بود و با آن به صورت امنیتی برخورد میکردند.
درباره نقش انتقال دانش، میتوانیم این موضوع را بیفزاییم که در زمان مهاجرت پارسیان ایرانی به هند و تشکیل سلسلههای پارسیان هند در آن سرزمین از جمله بهمنیان و حکومتهای دیگر، گروهی از دانشمندان ایرانی به هند رفتند و دانشها، صنعتها و هنرهای گوناگون از جمله معماری ایرانی را هم به آنجا برند و تاج محل در این دوره ساخته میشود.
همچنین در دوران ایلخانی، معمارانی از ایران به بیزانس میروند و گنبد کلیسای «کنستانتینو پلیس» که دارای دو پوسته پیوسته است، احتمالا تحت تاثیر معماری ایلخانی ساخته شده است؛ چون گنبد سلطانیه نیز به همین شیوه بنا شده است. اینها شواهدی است که براساس آنها میتوانیم بگوییم که انتقال تجربه همواره صورت گرفته است.
همچنین به این مسئله میتوان اشاره کرد که در یک بازه زمانی، تبریز به عنوان هاب [نقطه متصل کننده] بوده که سه قاره آفریقا، اروپا و آسیا را به همدیگر پیوند میداده و یکی از علل مهارت تبریزیها در تجارت، همین نقش کاروانسراهاست.
کتابخانهها
آیا در کاروانسراها نهادهایی مثل کتابخانهها وجود داشته است؟
در کاروانسراها ساختارهایی محدود وجود داشت که عبارت بود از صحن مرکزی، آب انبار، حجرهها گرداگرد صحن مرکزی، شترخانها و باراندازها در پشت حجرهها و بسته به اینکه کاروانسرا یک ایوانی، دو ایوانی و چهار ایوانی باشد، ایوانهایی هم وجود داشت. به غیر از آنچه گفته شد ساختار دیگری در کاروانسراها وجود نداشت.
اما در برخی از بازارهای بزرگ مانند بازار شهر تبریز که تعداد بسیاری کاروانسرا دارد و یکی از اجزای بازار شهرهای بزرگ، کاروانسرا بوده کتابخانه هم در بازار وجود داشته است.
کاروانسراهای برجسته
آیا کاروانسرای خاصی در ایران شناخته شده که مرکز تبادل علمی بوده است؟
در شهرهای بزرگ ما، تبریز، اصفهان، شیراز، قزوین، که هنوز هم بقایای کاروانسراها وجود دارد این موضوع نمود بیشتری داشته است؛ زیرا به عنوان مثال از شرق، آفریقا و از اروپا به تبریز سفر میشده یا اصفهان که پایتخت صفویها بوده است و سفیرهای متعددی به این شهر سفر میکردهاند و به واسطه وجود این سفرا، افراد با گرایشهای مختلف علمی نیز به اصفهان میآمدهاند.
اما اگر بخواهیم به طور روشن بگوییم کدام یک از اینها مرکز تبادل علمی بوده است میتوانیم بگوییم نخست تبریز و دوم اصفهان بیشترین تبادلات علمی و رفتاری تجربه محور را داشتهاند و در ردههای بعدی کاروانسراها در مشهد، قزوین، دامغان و کرج قرار میگیرند.
پویایی ایرانیها
به عنوان کارشناس تاریخ، چه چیزی در مورد کاروانسراها شما را شگفت زده میکند؟
آنچه درخصوص کاروانسرها مرا شگفت زده میکند، پویایی ایرانیها است که باعث شد کاروانسراها شکل بگیرد. در دوران باستان، ایجاد تمدن نیازمند وجود رودخانههای بزرگ بود. علیرغم نبود چنین رودخانههایی درایران، این ایرانیان بودند که آبهای زیرزمینی را با کاریز و قنات روی زمین آوردند؛ بنابراین این ایرانی بودن به نظر من خاص است و نه سرزمین خشک و جغرافیایی سخت، خشن و لجباز.
احمدنژاد: ایرانیان با ایجاد کاروانسرا باعث شدند که ارتباط میان جهان شرق و جهان غرب به بهترین شکل ممکن انجام شود و تردید نکنید اگر کاروانسراهای ایرانی وجود نداشت، امروز جهان به عقیده من، حداقل هزار سال عقبتر بود؛ یعنی در سال هزار و پنجاه میلادی بودیم
در واقع ایرانیان بودند که با تلاش خود این سرزمین را ویژه ساختند و ایرانیان بودند که شبکه ارتباطی ایجاد کردند و شرق و غرب را به هم متصل کردند.
ایرانیان با ایجاد کاروانسرا باعث شدند که ارتباط میان جهان شرق و جهان غرب به بهترین شکل ممکن انجام شود و تردید نکنید اگر کاروانسراهای ایرانی وجود نداشت، امروز جهان به عقیده من، حداقل هزار سال عقبتر بود؛ یعنی در سال هزار و پنجاه میلادی بودیم.
این شبکه ارتباطی که کاروانسراها را ایجاد کرد و باعث شد جهان پس از کاروانسراها با یک شیب بلند به سوی موفقیت پیش برود، واقعا برای من بسیار خاص است.
انتهای پیام/