ظریف: چرا تاوان هولوکاست را ملت فلسطین باید بدهد/ سنایی: جنگ غزه نظم جهانی را بهطور جدی زیر سؤال برد

به گزارش خبرگزاری آنا، دانشکده مطالعات جهان از امروز دوشنبه ۱۹ خرداد، میزبان اولین کنفرانس بینالمللی مطالعات آمریکا و اروپا با حضور اساتید، اندیشمندان و تحلیلگرانی از ایران و کشورهای مختلف است. در این نشست دو روزه تحولات حوزه اروپا و آمریکا و روابط آنها با ایران مورد بررسی قرار میگیرد.
«محمدجواد ظریف» وزیر خارجه اسبق و دانشیار دانشگاه تهران در نخستین روز از کنفرانس بین المللی با اشاره به ورود اروپاییها به صحنه رقابت با آمریکا در حوزه هنجارسازی، گفت: هر وقت آمریکا با اروپا در صحنه هنجارسازی رقابت کرد، شکست خورد. از دیوان بینالمللی کیفری گرفته تا جریانهای متعدد درباره فلسطین، که متأسفانه الان اروپاییها حتی قدرت خود را هم به دلیل وابستگی شدید به رژیم صهیونیستی فراموش کرده و باعث شدند قدرت هنجاری اروپا به سمت نابودی برود.
ظریف درباره پرونده و روند برنامه هستهای ایران گفت: تا سال ۲۰۰۵، که رئیسجمهور وقت ایران آقای دکتر احمدینژاد آن مسیر را شروع کرد، اروپاییها در برابر آمریکا ایستاده بودند. آمریکا در سال ۲۰۰۴ میخواست ایران را از شورای حکام به شورای امنیت ببرد، اما اروپاییها همکاری ایران را میخواستند و حتی میخواستند پرونده ایران را در شورای حکام ببندند و بنابراین دو گرایش معتبر وجود داشت، و تا زمانی که ما با اروپا کار میکردیم و در آنسو هم آمریکا در برابر اروپا قرار داشت، یعنی دوره اول بوش پسر، آمریکاییها متوجه شدند که نمیتوانند بدون اروپا در صحنه جهانی کاری انجام دهند.
وی با بیان اینکه چندجانبهگرایی از اوباما شروع نشد؛ بلکه از دوره دوم بوش پسر شروع شد، گفت: یعنی گزارش بیکر-همیلتون پایه چندجانبهگرایی را در آمریکا گذاشت. در دوره اول قضیه هستهای، تا زمانی که اروپاییها با آمریکا همراه نبودند و در برابر آن ایستاده بودند، آمریکا شکست میخورد؛ هم در شورای حکام، هم در تلاشهایی که گروه چهار کشور همراه (آمریکا، ژاپن، استرالیا، کانادا) تشکیل داده بودند. متأسفانه، ایران در دورههای مختلف پلی شد برای ایجاد همراهی بین اروپا و آمریکا؛ حتی در قطعنامه ۵۹۸، در اوج جنگ سرد، این پل را ایجاد کردیم. در قضیه هستهای در سال ۲۰۰۳، این پل را ایجاد کردیم. ما آن موتور را ایجاد کردیم که نهتنها اروپا و آمریکا به هم نزدیک شدند، بلکه حتی روسیه و آمریکا هم به هم نزدیک شدند.
توقع راه اندازی اینستکس از اروپا اشتباه بود
ظریف افزود: از سال ۲۰۱۷ و دوره اول آقای ترامپ، دوباره دیدیم اروپاییها در مقابل آمریکاییها در شورای امنیت، ایستادند و شکست خوردند؛ در مجمع عمومی، شکست ۱۱۰ به ۱۰. یعنی سیاست ما خوب بود، نهفقط به این معنا که سیاستگذاریمان خوب بود، بلکه توانسته بودیم بفهمیم اروپاییها چه مزیت نسبی دارند. گرچه اینکه از اروپا توقع داشته باشیم اینستکس راه بیندازد، اشتباه بود، چرا که چنین چیزی برای آنها تعریفنشده بود. ما از کشورها میخواهیم در حوزهای رقابت کنند که اصلاً برای خود در آن حوزه رقابتی تعریف نکردهاند. آمریکا حوزه اقتصاد را تعریف نکرده، امنیت را هم تعریف نکرده است. در موضوع اوکراین که اروپا تا حدود کمی در حوزه امنیت وارد شد، ایالات متحده با قربانیکردن اوکراین، اروپا را در برابر روسیه قرار داد؛ و یکبار دیگر نیاز امنیتی اروپا به آمریکا را ثابت کرد؛ لذا اروپا حوزه رقابت با آمریکا را، حوزه هنجار و قواعد تعریف کرده است.
اروپا باید تا ابد نسبت به وقوع هولوکاست شرمسار باشد
وزیر پیشین امور خارجه در ادامه با اشاره به اینکه نقد اول به اروپا خود «کانونپنداری هنجاری اروپا» است، گفت: به این معنا که اروپاییها نهتنها احساس میکنند میتوانند با اجماعسازی، هنجارسازی کنند، بلکه این کار را انجام میدهند. بهعنوان مثال، در پیامهای میگویند: «اگر ما به یهودیها ظلم کردهایم و هولوکاست را ما ایجاد کردهایم، پس ما حق داریم بگوییم که این ظلم چگونه باید جبران شود.»
من معتقد نیستم هولوکاست اتفاق نیفتاده است؛ اتفاقاً معتقدم که اتفاق افتاده و معتقدم اروپا باید تا ابد نسبت به آن شرمسار باشد. اما سؤال اینجاست، فلسطین چه ارتباطی با این مسئله دارد؟ مردم فلسطین چه نقشی در آن ظلم داشتهاند؟ چرا آلمانیها باید هر اقدام رژیم صهیونیستی را تأیید کنند، فقط بهخاطر احساس شرم از هولوکاست؟ بدترین مواضع نسبت به غزه را آلمان اتخاذ میکند. چرا؟ چون از هولوکاست خجالت میکشد، اما چرا باید تاوان آن را ملت فلسطین بدهد؟
اروپا تصور میکند اجازه محاکمه همه را دارد
ظریف ادامه داد: معضل اول در بازی هنجاری اروپا، پندار هنجار بودن خودشان است. احساس میکنند که باید برای دیگران دیکته کنند. من این را کاملاً در مذاکرات مشاهده کردم. وقتی ما با اروپاییها وارد گفتوگو میشدیم، آنها همیشه میگفتند: «ما برجام را رعایت کردهایم»، در حالی که آمریکا هنوز از برجام خارج نشده بود. برای مثال ما با ایرباس قراردادی برای ۵۰۰ هواپیما بستیم و آنها مدام مجبور بودند در متن قرارداد بنویسند: «اگر اینگونه شد»، «اگر آنگونه شد»، «اگر اجازه داده شود» ... امضای قرارداد ایرباس برای ۱۱۸ هواپیما هشت ماه طول کشید تا آمریکا اجازه دهد؛ اما قرارداد بوئینگ برای ۸۰ هواپیما، تنها سه ماه زمان برد. یعنی آمریکاییها به ۸۰ هواپیما سریعتر اجازه دادند. در واقع اروپاییها مزیت هنجاری خود را به دلیل این پندار که تنها گفتار آنان درست است، از دست دادند. هر وقت ما به آنها میگفتیم: «چرا برجام را اجرا نمیکنید؟»، ما را محاکمه میکردند! گویی فقط اروپا اجازه دارد دیگران را محاکمه کند.
وی ادامه داد: من روز اولی که مذاکرات را آغاز کردیم، وارد شورای امنیت شدم و گفتم: ما تحریمهای شما را قبول نداریم. وزیر خارجه فرانسه اعتراض کرد، تاکید کردم که نهتنها تحریمهای شما را قبول نداریم، بلکه معتقدیم باید شما محاکمه شوید؛ چون شما بودید که به دشمنان ایران سلاح دادید.
سنایی: پدیده ترامپ نظم پیشین و حتی قواعد بینالمللی کلاسیک را زیر سؤال برد
در ادامه این نشست، «مهدی سنایی» مشاور سیاسی رئیسجمهور گفت: وقتی صحبت از «اروپا و آمریکا» میکنیم، بحث بر سر غرب جمعی است. وقتی آمریکا و اروپا در کنار هم قرار میگیرند، قاعدتاً بحث، درباره غرب جمعی و جایگاه و نقش آن در جهان کنونی و در نظم آینده است. ما اکنون بهطور کلی در دوره بینظمی به سر میبریم. میتوان گفت در جهان امروز یکی از بهترین تعبیرها را ریچارد هاوس ارائه داده؛ او میگوید: «جهان کنونی نه به قواعد گذشته پایبند است و نه آنها را اجرا میکند؛ و نه قواعد جدیدی شکل گرفتهاند.» این بینظمی در سالهای اخیر تشدید هم شده است. میتوان گفت کاتالیزور اصلی این وضعیت و محرک آن، ویروس کرونا بود که روند جهانیشدن را معکوس و ملیگرایی و تمرکز بیشتر بر اقتصاد پایه را تشدید کرد. همچنین جنگ اوکراین، یکی از مهمترین عوامل بود که باعث صفبندی مجدد در جهان شد. مثلاً گفته شد که اروپا، که پیشتر «دچار سکته مغزی» شده بود، دوباره متحد شد. بنابراین، جنگ اوکراین در تشدید این بینظمی و در ترسیم آیندهای متفاوت نسبت به گذشته، بسیار مؤثر بود.
وی ادامه داد: از دیدگاه من، جنگ غزه نیز از جمله عواملی بود که نظم پیشین را بهطور جدی زیر سؤال برد. اینکه بازیگران غیردولتی توانستند نقشی در سطح جهانی ایفا کنند، آن هم به شکلی بیسابقه، قابلتوجه است، بازیگرانی که حتی به رسمیت شناخته نمیشوند، اما توانستند در سطح جهانی و نظمساز ایفای نقش کنند. البته دولتهای اروپایی بسیاری در این زمینه نمره قبولی نگرفتند، اما افکار عمومی دنیا بهشکل بیسابقهای متحد شد. این یکی از معدود موارد تاریخی بود که افکار عمومی جهانی در یک موضوع، بهصورت منسجم واکنش نشان داد؛ نمونهاش راهپیماییها و همایشهای گسترده در کشورهای اروپایی، آمریکایی و سایر نقاط جهان بود.
وی ادامه داد: ظهور قدرتهای جدید و نوظهور نیز از جمله عواملی است که نشانه تغییر نظم جهانی است و همه تحلیلگران را ملزم میکند که آنها را در شکلگیری نظم آینده در نظر بگیرند. در نهایت پدیده ترامپ نیز هست؛ که میتوان گفت به شکلی بیسابقه، نظم پیشین و حتی قواعد بینالمللی کلاسیک را زیر سؤال برد. اگر لیبرالیسم و دموکراسی را از عناصر اصلی نظم پیشین بدانیم، ترامپ و ترامپیسم هر دو مفهوم را به چالش کشیدند.
معاون سیاسی رئیسجمهور با اشاره به اینکه وابستگی اروپا نسبت به گذشته نیز کاهش یافته است، گفت: این نیز از جمله اتفاقات مهم سالهای اخیر بوده است. همه این موارد، عناصری هستند که هم در نقش آینده آمریکا و اروپا در جهان و هم در نظم آینده، تأثیرگذار خواهند بود.
انتهای پیام/