دانشگاه و دولت؛ پیشران رشد علمی در سایه وحدت ملی

به گزارش آنا، مشکلات وموانع موجود درآموزش عالی کشور که منجربه کاهش شتاب علمی کشورشده است ما را پای صحبتهای حسن فاضلی نشلی، مدیر گروه رشته باستانشناسی و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران نشانده است تا این استاد باستان شناسی دانشگاه تهران مشکلات موجود را برای ما واکاوی کند. فاضلی نشلی معتقد است کاهش شتاب علمی ناشی از آن است که دانشگاهها در چرخه تصمیمسازی و حل مسائل ملی به حاشیه رانده شدهاند و ظرفیتهای علمی کشور بهدرستی به کار گرفته نمیشود. او همچنین محدودیت تعامل دانشگاه با جامعه علمی بینالمللی، پیچیدگیهای اداری و محدودیتهای ساختاری در دانشگاهها را از مهمترین موانع توسعه علمی میداند. این استاد دانشگاه تهران تأکید میکند تا زمانی که نگاه کلان نسبت به نخبگان و نقش دانشگاه در تصمیمسازی و حل مسائل کشور اصلاح نشود، روند رشد علمی بهبود نخواهد یافت و مسائل و مشکلات آموزش عالی همچنان ادامه خواهد داشت. در ادامه مشروح این مصاحبه را می خوانید:
اصلیترین دلیل کاهش شتاب علمی کشور از نظر شما چیست؟
من چند دلیل را که در کنار هم رخ داده و باعث کاهش شتاب علمی شده است اثرگذار میدانم. همانطور که یک افسر نیروی دریایی یا ارگانهای نظامی کشور ما وظیفه دارند که در مسائل کشور ایفای نقش کنند، باید نسبت به دانشگاه و قشر دانشگاهی این باور وجود داشته باشد که میتوانند در مسائل مختلف کشور اثرگذار باشند، در حل آن نقش داشته باشند و در چرخه پیشرفت کشور دیده شوند اما مشاهده میکنیم که از دانشگاه و قشر دانشگاهی برای مأموریتهای کشور در بخشهای مختلف مانند محیط زیست، کنترل منابع آب، مسئله بحران فرسایش خاک، حوزه میراث فرهنگی، حفاظت از میراث کاوشهای سایتموزهها و موارد دیگر کمک گرفته نمیشود. این حسی است که من در حال حاضر دارم و ممکن است فرد دیگری چنین احساسی نداشته باشد، اما متأسفانه این موضوع در کشور ما دیده میشود. در حالی که در کشور دیگری مانند چین چنین تفکر و رویکردی وجود ندارد که فقط بخشی از جامعه باید برای کشور تصمیمگیری کند و بقیه نقشی نداشته باشند.این خلأ در حال حاضر در کشورمان وجود دارد.
دانشگاهها نیز وظیفه دارند به دولت برنامه بدهند، با دولت همکاری داشته باشند و در مسائل کشور نقش ایفا کنند. در بحرانهایی گوناگونی که کشور با آن مواجه شده است، در دانشگاه تهران گروهی مثل تاریخ، باستانشناسی یا گروه علوم انسانی جلسهای برگزار نمی شود تا این قضایا را ریشهیابی کند. مگر مأموریت گروه علوم انسانی در چنین زمینههایی نیست که این قضایا را آسیب شناسی و بررسی کند که چرا چنین اتفاقاتی رخ میدهد؟ البته دولت نیز باید این باور را نسبت به دانشگاه داشته باشد که می توانند در مسائل گوناگون اثرگذار باشند، اما دانشگاه نیز باید خودش را مسئول پاسخگویی به مسائل کشور بداند. عامل دیگری که در کاهش شتاب علمی اثرگذار است و از نگاه من خیلی دردناک است، این است که رابطهمان با دنیا قطع شده و این به ضرر کشور ما است چراکه در حال حاضر نمیدانیم که در چند سال اخیر مسیرهای پژوهشی و تحقیقاتی به کجا ختم شدهاند.
از نگاه شما چرا به لحاظ علمی رابطه کشور ما با دنیا محدود شده است؟
یکی از دلایل، تحریمهایی است که علیه کشور ما صورت گرفت و باعث شد به مرحلهای برسیم که کشورهای خارجی علاقهمند به همکاری با ما نباشند.
دلیل دیگر، سیاستگذاری و ریلگذاری کشوراست که فیلترهای زیادی را در بخش آموزش اعمال کرده است به طور مثال، یک استاد برای انجام یک کار کوچک باید پاسخگوی دهها نهاد درون دانشگاه یا وزارتخانه باشد،در حال حاضر جذب یک استاد پیچیده شده و نهادهای گوناگون باید این موضوع را تأیید کنند.این مسائل باعث میشود دانشگاهها آن بافت و شکل علمی خود را از دست بدهند در نتیجه اگر استادی بخواهد در کنفرانس یا دورهای شرکت کند حتی اگر ویزای خود را هم تهیه کرده باشد، ممکن است با مخالفت وزارت علوم مواجه شود در نتیجه آن استاد از شرکت در آن دوره یا کنفرانس علمی مهم محروم میشود.
من در سال ۱۳۹۱ دو سال در دانشگاه ردینگ انگلستان بودم و به خاطر دارم که گروه باستانشناسی این دانشگاه اعلام کرد یک نفر را میخواهند استخدام کنند. هنگامی که این خبر اعلام شد، از کشورهایی مثل انگلیس، آلمان، فرانسه و آمریکا افراد متخصص رزومه فرستادند. یک گروه پنج نفره در گروه باستان شناسی وجود داشت که از بین آنها ده نفر را برای جذب دعوت کردند. هر کدام باید برای آن گروه سخنرانی میکردند تا ارزیابی شوند. سپس سه نفر به مرحله مصاحبه علمی میرسیدند و از آنها پرسیده میشد که غیر از تدریس، چه دستاوردهایی میتوانید برای دانشگاه داشته باشید. در نهایت این گروه باستان شناسی بود که مرجع رد یا قبول یک استاد بود نه بخشش ها و نهاد های دیگر، بقیه گروههای علمی نیز همین وضعیت را داشتند.
چقدر موانعی که به آن اشاره کردید در مهاجرت نخبگان اثرگذار است؟
من جانباز ۵۵ درصد هستم و یک پایم را در راه انقلاب تقدیم کردهام و مشکلات جسمی زیادی دارم. میخواهم بگویم که آن روحیه جهاد و ایثارگری که در زمان ما وجود داشت، در نسل جدید تفاوت دارد و تغییر پیدا کرده است. نسل امروز همه چیز را دقیق بررسی میکند و وقتی شرایط را میسنجند و وضع کنونی را می بینند، به راحتی مهاجرت میکند.
با این شرایط و این میزان حقوق، کسی حاضر نمیشود در دانشگاههای ما تدریس کند. امروز پایه حقوق یک استاد جدید الورود حدود سی میلیون تومان است که برابر با درآمد یک کارگر ساده است که روزی یک میلیون تومان درآمد دارد. این مسائل شرایط را تشدید میکنند و در صورت عدم اصلاح ریلگذاری موجود، اوضاع به همین شکل ادامه پیدا خواهد کرد و روند مهاجرت ها ادامه خواهد داشت.
متأسفانه ما در شرایط ویژهای قرار داریم و نمیدانم تصمیمات موجود در کشور تا چه حد میتواند روند کار را سادهتر کند و بهبود ببخشد تا استادان دانشگاه با دستاندازهای متعدد مواجه نشوند. مگر در کشورهای دیگر اینهمه فیلتر وجود دارد؟ اگر این مشکلات حل نشود، موانع سختی پیش روی کشور خواهد بود.
برای حل این مشکلات چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
کشور ما یک عقبه تمدنی دارد که طی چند هزار سال شکل گرفته است. این ملت همیشه اهل گفتمان بوده است. پس چرا باید گفتمان را کنار بگذاریم؟ همانطور که میگویند: «چشمها را باید شست و جور دیگر باید دید» اگر قرار است شرایط بهبود پیدا کند، این حاصل یک فرآیند است. باید نگاه بینالمللی کشورمان تغییر پیدا کند و شرایط پایدار و با ثباتی ایجاد شود. با روند کنونی پیشرفت مناسبی حاصل نمی شود.
بسیاری از استادان و نخبگان که به خاطر مشکلات موجود کشور را ترک کردهاند، باید بازگردانده شوند و اعتماد ازدسترفته آنان بازسازی شود.جامعه ما زخم خورده؛ این زخمها باید التیام یابد. باید اختلافات کنار گذاشته شود و به این موضوع کمک شود.هرچقدر انسجام داخلی بیشتر باشد، هیچ عامل خارجی نمیتواند کشور و مردم ما را متزلزل کند. با وجود همه مشکلات موجود در کشور، در جنگ دوازده روزه اخیر مشاهده کردیم که مردم کشور عزیزمان چگونه پشت یکدیگر ایستادند.
انتهای پیام/