22:22 11 / 06 /1404

پربازدید شدن ویدئوی دزدی مدیرعامل، شرکت لهستانی را بحران زده کرد

پربازدید شدن ویدئوی دزدی مدیرعامل، شرکت لهستانی را بحران زده کرد
یک ویدیوی وایرال شده از مدیرعامل یک شرکت لهستانی که در آن کلاه امضا شده یک کودک را در مسابقات اوپن آمریکا می‌رباید، به یک نمونه مطالعاتی در مورد تأثیر آنی فناوری و شبکه‌های اجتماعی بر شهرت شرکت‌ها و مدیران ارشد تبدیل شده است. این حادثه، که منجر به واکنش شدید آنلاین و حذف حساب‌های اجتماعی این مدیرعامل شد، نشان می‌دهد که چگونه یک اقدام شخصی در دنیای امروز می‌تواند در عرض چند ساعت به یک بحران تمام‌عیار برای یک برند تجاری تبدیل شود.

به گزارش خبرگزاری آنا؛ یک حادثه به ظاهر کوچک در حاشیه مسابقات تنیس اوپن آمریکا، به یک بحران بزرگ برای شهرت پیوتر شکرک، میلیونر لهستانی و مدیرعامل شرکت راه‌سازی Drogbruk، تبدیل شد. ویدیویی که در آن شکرک کلاه امضا شده توسط تنیسور لهستانی، کامیل مایشاراک، را از دست یک کودک هوادار می‌رباید، با سرعتی ویروسی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد و موجی از انتقادات را نه تنها متوجه شخص او، بلکه متوجه کسب‌وکارش نیز کرد و یک بار دیگر قدرت غیرقابل انکار فناوری در شکل‌دهی به افکار عمومی را به نمایش گذاشت.

این رویداد به وضوح نشان داد که چگونه فناوری‌های ارتباطی مدرن، مرز بین فضای شخصی و عمومی را عملاً از بین برده‌اند. در عرض چند ساعت، این کلیپ کوتاه توسط میلیون‌ها نفر در پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام و اینستاگرام دیده شد و به اصطلاح «وایرال» شد. این پدیده صرفاً یک اشتراک‌گذاری ساده نیست؛ الگوریتم‌های این پلتفرم‌ها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که محتوای برانگیزاننده احساسات، به ویژه خشم را شناسایی کرده و آن را به صورت تصاعدی در معرض دید کاربران بیشتری قرار می‌دهند. هر لایک، کامنت و بازنشر، مانند سوختی بر آتش عمل کرده و ویدیو را به یک ترند جهانی تبدیل می‌کند. در نتیجه، اقدامی که در یک لحظه و در یک مکان فیزیکی محدود رخ داده، به یک رویداد دیجیتال جهانی تبدیل می‌شود که دیگر قابل کنترل نیست. این اتفاق نشان می‌دهد که در عصر حاضر، هر اقدام یک مدیر ارشد، حتی در یک رویداد ورزشی، می‌تواند به یک محتوای دیجیتال ماندگار تبدیل شده و بر برند شرکت تأثیر مستقیم و عمیق بگذارد.

خشم عمومی به سرعت از شبکه‌های اجتماعی فراتر رفت و مستقیماً برند Drogbruk را هدف قرار داد. اینجاست که بحران از یک مسئله شخصی به یک ریسک تجاری تبدیل می‌شود. وب‌سایت‌های کاریابی لهستانی مانند Gowork.pl که در آن کارمندان فعلی و سابق می‌توانند در مورد کارفرمایان خود نظر دهند، مملو از نظرات منفی کاربرانی شد که شکرک را یک دزد و متقلب خواندند. این نظرات، که مستقیماً بر شاخص برند کارفرمایی شرکت تأثیر می‌گذارند، می‌توانند توانایی Drogbruk برای جذب و حفظ استعداد‌های جدید را در آینده با مشکل جدی مواجه کنند. کارمندان فعلی نیز ممکن است از کار کردن برای شرکتی که مدیرعامل آن چنین تصویری در افکار عمومی دارد، احساس شرمندگی کنند.

یکی از کاربران نوشت: «اگر رئیس یک شرکت این‌چنین بی‌پروا کلاه یک کودک را می‌دزدد، من اگر مشتری او بودم، دیگر از خدماتش استفاده نمی‌کردم. می‌ترسیدم که از من هم دزدی کند.» این دیدگاه نشان‌دهنده یک ریسک تجاری مستقیم است؛ جایی که عدم اعتماد به شخصیت مدیرعامل، به عدم اعتماد به کل کسب‌وکار تعمیم داده می‌شود. برای شرکتی مانند Drogbruk که در صنعت ساخت‌وساز فعالیت می‌کند و احتمالاً مشتریان آن کسب‌وکار‌ها یا نهاد‌های دولتی هستند، این آسیب به شهرت می‌تواند حتی جدی‌تر باشد. یک مسئول خرید در یک شرکت بزرگ یا یک مقام دولتی ممکن است از بستن قرارداد با شرکتی که رهبر آن فاقد اعتبار اخلاقی به نظر می‌رسد، خودداری کند. اگرچه Drogbruk یک شرکت سهامی عام بزرگ نیست که بتوان تأثیر آنی بر قیمت سهام آن را رصد کرد، اما برای شرکت‌های خصوصی، شهرت حتی یک دارایی حیاتی‌تر است.

واکنش اولیه پیوتر شکرک، یعنی غیرفعال کردن حساب‌های شبکه‌های اجتماعی‌اش، یک تاکتیک رایج، اما غالباً ناکارآمد در مدیریت بحران‌های آنلاین است. این اقدام که می‌توان آن را سیاست کبک در برف دیجیتال نامید، اغلب به عنوان تلاشی برای فرار از پاسخگویی و عدم شفافیت تلقی شده و می‌تواند خشم عمومی را تشدید کند. سکوت، یک خلاء اطلاعاتی ایجاد می‌کند که به سرعت توسط منتقدان، شایعات و تفاسیر منفی پر می‌شود. در این حالت، روایت ماجرا کاملاً از کنترل فرد خارج شده و توسط دیگران نوشته می‌شود.

در مقابل، حرکت هوشمندانه کامیل مایشاراک، تنیسور درگیر در ماجرا، توانست تا حدی فضا را آرام کند و یک نمونه عالی از مدیریت بحران را به نمایش بگذارد. او منفعل نماند و با استفاده از همان ابزار، کنترل روایت را به دست گرفت. او با پیدا کردن کودک و تحویل شخصی کلاه به او، نه تنها مشکل را حل کرد، بلکه یک پایان خوش برای این داستان رقم زد و تصویر خود را به عنوان یک ورزشکار دلسوز و مسئولیت‌پذیر تقویت کرد. این اقدام نشان داد که چگونه یک واکنش سریع، انسانی و صادقانه می‌تواند تأثیر یک بحران دیجیتال را کاهش داده و حتی آن را به یک فرصت تبدیل کند.

باید قبول کرد، در دنیایی که هر گوشی هوشمند یک دوربین بالقوه و هر کاربر یک خبرنگار است، کوچکترین اشتباه شخصی می‌تواند با قدرت تکثیر فناوری به یک تهدید بزرگ برای ثبات و اعتبار یک شرکت تبدیل شود. امروزه، مدیریت شهرت دیجیتال دیگر یک موضوع جانبی در حوزه روابط عمومی نیست، بلکه یک بخش حیاتی از مدیریت ریسک استراتژیک برای هر کسب‌وکاری محسوب می‌شود.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا