08:10 22 / 05 /1404

ژن سفر، ویزای عبور از جاده‌ها

ژن سفر، ویزای عبور از جاده‌ها
بی‌قراری بعضی از انسان‌ها تصادفی نیست؛ شوق حرکت در ژن‌هایشان نوشته شده است. «ژن سفر» (Wanderlust Gene) همان نیروی خاموشی است که قلب را با صدای جاده هماهنگ می‌کند، ذهن را به سوی افق‌های ناشناخته می‌کشاند و از درون، فرمان کشف و تجربه صادر می‌کند.

شاید برایتان پیش آمده باشد که در میانه یک روز عادی، ناگهان فکر سفر به ذهن‌تان خطور کند؛ تصویری مبهم از جاده‌ای ناشناخته یا شهری که هرگز ندیده‌اید. برای بعضی‌ها این احساس یک هیجان زودگذر است، اما برای عده‌ای دیگر، تبدیل به نیرویی دائمی می‌شود که آنها را به سمت حرکت و کشف می‌کشاند.

سال‌ها این میل به «رفتن» و «دیدن» را به شخصیت، فرهنگ یا تجربه‌های زندگی نسبت می‌دادند. اما تحقیقات تازه در ژنتیک رفتاری نشان داده‌اند که شاید این تمایل ریشه‌ای بسیار قدیمی‌تر داشته باشد ریشه‌ای که در عمق «دی‌ان‌ای» (DNA) ما پنهان است.

در مرکز این کشف، ژنی به نام «دی‌آردی‌فور» (DRD4) قرار دارد؛ ژنی که با سیستم پاداش مغز و ماده شیمیایی «دوپامین» (Dopamine) ارتباط دارد و نسخه‌ای خاص از آن، با نام آلل«۷ R»، در پژوهش‌ها به «ژن سفر» (Wanderlust Gene) شهرت یافته است.

در دنیای امروز که سفر به آن سوی قاره‌ها تنها چند ساعت زمان می‌برد، همچنان افرادی وجود دارند که حتی در خانه‌ی خود حس آرامش ندارند و پیوسته به دنبال مقصد بعدی هستند. این میل سیری‌ناپذیر به کشف مکان‌ها، فرهنگ‌ها و تجربه‌های نو، سال‌ها به عنوان یک ویژگی شخصیتی یا نتیجه‌ی شرایط زندگی تفسیر می‌شد. اما تحقیقات جدید در ژنتیک رفتاری نشان می‌دهد که شاید بخشی از این اشتیاق، در دی‌ان‌ای ما رمزگذاری شده باشد.

در قلب این کشف، ژنی به نام «DRD4» قرار دارد که با گیرنده‌های «دوپامین» (Dopamine)، سوخت شیمیایی لذت، پاداش و انگیزه ارتباط مستقیم دارد. نسخه‌ای خاص از این ژن، که به آن آلل «آر ۷» (R7) گفته می‌شود، در میان پژوهشگران به ژن سفر شهرت یافته و می‌تواند دلیل علمی تمایل برخی از ما به ماجراجویی و تغییر مداوم محیط باشد.

دوپامین؛ هورمون جست‌و‌جو، لذت و بقا

برای درک نقش ژن «DRD4» باید ابتدا با «دوپامین» آشنا شویم. دوپامین یک هورمون کلیدی است که در فرآیند‌هایی همچون یادگیری، تصمیم‌گیری، تمرکز، حرکت و تجربه‌ی لذت نقش محوری دارد. وقتی یک محرک تازه، یک سفر غیرمنتظره یا حتی یک غذای جدید را تجربه می‌کنید، دوپامین در مغز آزاد می‌شود و احساس هیجان و رضایت ایجاد می‌کند.

بر اساس مقاله منتشر شده در مجله «ساینس دایرکت» (science direct)، ژن DRD4 وظیفه ساخت گیرنده دوپامین نوع چهار را بر عهده دارد. این گیرنده‌ها همان قفل‌هایی هستند که کلید دوپامین در آنها قرار می‌گیرد و باعث فعال شدن مسیر‌های عصبی پاداش می‌شود. اما همه گیرنده‌ها یکسان نیستند؛ تفاوت‌های کوچک در ساختار ژنی می‌تواند حساسیت آنها را تغییر دهد و این یعنی برای برخی افراد، جهان اطراف نیازمند تحریکات شدیدتر و تازه‌تر است تا همان میزان هیجان ایجاد شود.

امضای ژنتیکی ماجراجویان

پژوهش‌ها نشان می‌دهد در ژن «DRD4» بخشی وجود دارد که می‌تواند چند بار تکرار شود. وقتی این بخش هفت بار تکرار شود، نسخه‌ای به نام «DRD4-7R» به‌وجود می‌آید که با علاقه به هیجان، پذیرش ریسک و تمایل به تغییر محیط زندگی ارتباط دارد.

مطالعات جمعیت‌شناسی نشان داده‌اند که این آلل در جوامعی که سابقه مهاجرت‌های طولانی یا زندگی کوچ‌نشینی داشته‌اند، شیوع بیشتری دارد. برای مثال، درصد قابل توجهی از جمعیت‌های بومی آمریکای جنوبی و جزایر اقیانوسیه حامل این نسخه هستند. این ارتباط، فرضیه‌ای تکاملی را تقویت می‌کند که می‌گوید: ژن‌های ماجراجویی به بقای گروه‌های انسانی کمک کرده‌اند.

چرا برخی یک‌جا ماندن را «شکنجه» می‌دانند

بر اساس یافته‌های منتشر شده در سایت «بیولوژی اینسایتس» (biology insights) برای افراد دارای این آلل، سکون و یکنواختی همانند خاموش شدن موتور حیاتی مغز است. دو توضیح عمده برای این پدیده وجود دارد؛ زیست‌شناختی و تکاملی.
از نظر زیست‌شناختی سیستم پاداش مغز این افراد به طور ویژه به محرک‌های تازه حساس است. در محیط‌های بدون تغییر، سطح دوپامین کاهش یافته و احساسی شبیه بی‌حوصلگی مزمن یا حتی اضطراب ایجاد می‌شود. این حالت را می‌توان با اصطلاح شاعرانه «درد روح سیاح» توصیف کرد؛ و از منظر تکاملی در تاریخ بشر، افراد ماجراجو نخستین کسانی بودند که سرزمین‌های جدید را کشف می‌کردند، به منابع تازه دست می‌یافتند و مرز‌های فرهنگی و جغرافیایی را گسترش می‌دادند. این ویژگی برای بقای گروه ارزشمند بود و در نتیجه، احتمال انتقال این ژن به نسل‌های بعد بیشتر می‌شد.

ژنتیک همه‌چیز نیست

با وجود جذابیت این یافته‌ها، باید یادآور شد که ژنتیک تنها بخشی از داستان است. محیط، تربیت، فرهنگ، وضعیت اقتصادی و حتی تجربیات دوران کودکی، می‌توانند بر بروز یا خاموش ماندن این تمایل تأثیر بگذارند.
فردی با آلل R7 در محیطی امن و حمایت‌گر ممکن است این میل به نوآوری و جست‌و‌جو را در قالب هنر، علم یا کارآفرینی بروز دهد، در حالی که همان فرد در محیطی پرتنش یا فاقد منابع حمایتی ممکن است به رفتار‌های پرخطر یا حتی وابستگی‌های اعتیادگونه کشیده شود.

بازخوانی میراث ژنتیکی سفر

درک نقش «ژن سفر» در رفتار انسان نه‌تنها ما را به ریشه‌های تکاملی‌مان پیوند می‌زند، بلکه دریچه‌ای تازه برای روان‌درمانی شخصی‌سازی‌شده، آموزش انگیزشی و حتی طراحی سبک زندگی هماهنگ با ویژگی‌های فردی باز می‌کند.

شاید اگر بدانیم بخشی از این اشتیاق به تغییر و کشف، حاصل میراثی است که از اجداد شکارچی و گردآورنده خود به ارث برده‌ایم، دیگر به آن به چشم «بی‌قراری» نگاه نکنیم، بلکه آن را سوخت پیشرفت و کشف جهان بدانیم.

در آینده ممکن است همان‌قدر که پزشکان گروه خونی یا حساسیت‌های غذایی شما را می‌پرسند، از شما هم بپرسند: «آلل DRD4 شما چند تکرار دارد؟» پرسشی که می‌تواند تعیین کند آیا بیشتر از ماندن در خانه، عاشق جاده و ناشناخته‌ها هستید یا نه.

اگر به گذشته نگاه کنیم، ببینیم که سفر‌های بزرگ بشر فقط با پا‌ها و ابزار ساخته نشدند؛ آنها پیش‌تر در ژن‌ها آغاز شده بودند. همان رمزی که نیاکان ما را به عبور از دشت‌های بی‌انت‌ها و پیمودن اقیانوس‌های ناشناخته واداشت، امروز هم در ما زنده است. ژن سفر هنوز نجوا می‌کند، همان‌طور که هزاران سال پیش در گوش نخستین مهاجران زمزمه می‌کرد که برو، کشف کن، تجربه کن؛ و شاید روزی، وقتی در جاده‌ای دور یا شهری غریب ایستاده‌ایم، بفهمیم که این بی‌قراری نه یک میل گذرا، بلکه بخشی از داستانی است که از آغاز انسان نوشته شده و هنوز ادامه دارد.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا