پشت به کاخ سفید، رو به کرملین!

به گزارش خبرگزاری آنا، در شرایطی که ایالات متحده آمریکا با فشار حداکثری تلاش دارد روسیه را از صحنه سیاست جهانی به حاشیه براند، حضور رسمی و علنی محمد بن زاید، رئیس دولت امارات متحده عربی، در قلب کاخ کرملین برای گفتوگو با ولادیمیر پوتین، رخدادی نمادین و راهبردی است که فراتر از مناسبات دوجانبه، نمایانگر تغییر جهت در نظم ژئوپلیتیکی جهانی محسوب میشود. این دیدار نهتنها از حیث زمانبندی و صحنهپردازی سیاسی، بلکه در ابعاد اقتصادی، امنیتی و منطقهای حائز اهمیت است.
بازی امارات با کارتهای چندجانبهگرایی در نظم نوین جهانی
محمد بن زاید در سالهای اخیر معمار یک سیاست خارجی متفاوت برای امارات بوده است؛ سیاستی که از بند وابستگی سنتی به آمریکا و انگلیس رها شده و بهسمت یک توازن فعال میان شرق و غرب در حرکت است.
ابوظبی امروز با چین «مشارکت جامع راهبردی» دارد، با روسیه روابط تجاری و نفتی گسترده برقرار کرده و در عین حال، همچنان میزبان پایگاههای آمریکایی است.
اما واقعیت این است که نقش واقعی امارات دیگر نه در تابعیت، بلکه در میانجیگری و تنوعبخشی به ائتلافها تعریف میشود. حضور بن زاید در مسکو، دقیقاً در همین چارچوب قابل تحلیل است: رویکردی بهشدت فرصتمحور در جهانی که دیگر واشنگتن تنها تصمیمگیر آن نیست.
انرژی، پول، و سیاست: سهضلعی کلیدی مذاکرات
۱. همراستایی نفتی در اوپکپلاس:
روسیه و امارات از بازیگران اصلی پیمان اوپکپلاس هستند. در شرایطی که بازار جهانی نفت با رکود، کاهش تقاضا در غرب، و افزایش عرضه غیررسمی روبهروست، همکاری این دو کشور برای تنظیم تولید و تثبیت قیمت جهانی نفت حیاتی است.
پوتین و بن زاید هر دو بر این باورند که بازار نفت نباید در کنترل سفتهبازان والاستریت یا نوسانسازان کاخ سفید باقی بماند.
۲. تضعیف دلار در مبادلات مالی:
یکی از پیامدهای جنگ اوکراین و تحریمهای غرب علیه روسیه، گرایش روزافزون کشورهای مستقل به پولهای غیردلاری در مبادلات دوجانبه است. امارات، بهویژه شهر دوبی، به پناهگاه داراییهای روسی بدل شده و بانکهای آن کانال انتقال منابع مالی بدون وابستگی به سوئیفت هستند.
از این منظر، دیدار مسکو میتواند به تسریع حذف دلار از تجارت دوجانبه روسیه و امارات منجر شود؛ گامی دیگر در مسیر افول جهانی دلار که هم تهران از آن سود میبرد و هم مسکو.
۳. همکاریهای امنیتی و دفاعی خلیج فارس:
در سالهای اخیر، چتر امنیتی آمریکا در خلیج فارس دچار شکاف شده است. جنگ یمن، حملات انصارالله به تأسیسات نفتی امارات و عربستان، و عقبنشینی تاکتیکی آمریکا از منطقه، بیاعتمادی گستردهای در میان شیخنشینها بهوجود آورده است.
در این شرایط، روسیه که تجربه موفق مداخله در سوریه و ساخت زیرساختهای دفاعی دارد، به یک آلترناتیو بالقوه برای کمکهای نظامی و فناوریهای نوین پدافندی تبدیل شده است.
دیداری فراتر از نماد؛ پیام روشن به واشنگتن
غرب تلاش زیادی کرده تا با استفاده از ابزار رسانهای، سیاسی، اقتصادی و نظامی، کشورهای خاورمیانه را از هرگونه نزدیکی علنی با روسیه برحذر دارد. اما امارات با اعزام عالیترین مقام اجرایی خود به مسکو، عملاً به این «دستورکار آمریکایی» بیاعتنایی کرد.
در عرف دیپلماتیک، سفر سطح بالای یک مقام به کشوری در حال جنگ و تحریمشده، معنایی جز به رسمیت شناختن مشروعیت و نفوذ آن کشور ندارد. از همین رو، این دیدار، برای ایالات متحده، یک سیلی سیاسی آرام ولی عمیق است؛ نشانهای از ریزش لایهلایه نفوذ آمریکا حتی در میان متحدان سنتیاش.
چشمانداز آینده؛ مثلث تهران–مسکو–ابوظبی؟
اگرچه ایران و امارات در برخی موضوعات منطقهای دارای اختلافاتی هستند، اما اشتراکات ژئوپلیتیکی جدیدی در حال شکلگیری است.
از جمله در حوزه دلارزدایی، بیاعتمادی به ناتو، ضرورت بازتعریف ساختار امنیت منطقهای، و لزوم همکاری با قطبهای نوظهور آسیایی.
روابط تهران با مسکو تثبیت شده و حالا ورود امارات به این مدار، میتواند زمینهساز شکلگیری یک جبهه واقعگرایانه ضدهژمون در خلیج فارس و غرب آسیا شود.
نتیجهگیری
دیدار محمد بن زاید و ولادیمیر پوتین در مسکو، یک رخداد ساده نیست؛ بلکه بخشی از تصویر بزرگتری است که در آن قدرتهای نوظهور، دیگر مایل نیستند تابع نظم آمریکایی باشند.
ابوظبی با این سفر نشان داد که میتوان در عین حفظ مناسبات با غرب، با شرق هم شراکت راهبردی برقرار کرد و از تنگنای وابستگی نجات یافت.
برای ایران، این اتفاق یک نشانه مثبت است: امواج جدیدی از چندقطبیسازی در منطقه برخاسته و این بار، آمریکا تماشاگرِ بیاختیار صحنه شده است.
انتهای پیام/