چگونه کودکمان را وطندوست تربیت کنیم؟

گروه فرهنگ خبرگزاری آنا- محمدمهدی سیدناصری(حقوقدان، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان): در دوازده روز التهاب، موشک و خون، که ایران عزیزمان در برابر حملات رژیم صهیونیستی ایستادگی کرد، بخشی از این جنگ در خانههای ما رخ داد؛ جایی میان صدای آژیر، اخبار تلخ، تحلیلهای سنگین و نگاه پرسشگر کودکی که نمیدانست چرا دشمن میخواهد خانهاش را ویران کند. در این روزها، کودک ایرانی تنها مخاطب پنهان جنگ نبود؛ او بهنوعی در خط مقدم یک میدان حساس ایستاده بود: میدان روان، هویت و حافظه. امروز دیگر وقت آن نیست که با سکوت یا حذف واقعیت، خیال کنیم کودکمان را محافظت کردهایم. در عصر جنگهای ترکیبی، دشمن از موشک و ماهواره، همزمان استفاده میکند. در چنین شرایطی، مهمترین سلاح ما، آگاهی، وطندوستی و هوش امنیتی کودکانه است. چرا کودک باید جنگ را بفهمد نه بترسد؟
از منظر روانشناسی رشد، کودک در مواجهه با بحران، اگر تنها رها شود، اضطراب را درونی میکند و در فقدان تحلیل، آنرا به شکل ترس، سکوت یا اختلال رفتاری بروز میدهد. مطالعهای در سال ۲۰۲۳ میلادی در ژورنال Child Development & War نشان داد کودکانی که در جریان جنگ در معرض آموزشهای ساده و شفاف سیاسی ـ امنیتی بودند، سطح اضطراب کمتر و حس هویت قویتری داشتند.
در جنگ اخیر، ما کودکان زیادی را دیدیم که پرسیدند:
ـ چرا آژیر خطر داریم؟
ـ آیا ما هم شهید میشویم؟
ـ چرا اسرائیل با ما دشمن است؟
ـ ایران چرا پاسخ میدهد؟
این پرسشها نشانه ضعف نیستند، نشانه آمادگی ذهن کودک برای درک و تحلیلاند. وظیفه ما نه انکار، بلکه هدایت ذهن بیدار کودک بهسوی وطندوستی عاقلانه و تحلیل امنیتی هوشمندانه است. هوش امنیتی کودک به معنای درک مفاهیم سادهای از امنیت فردی و جمعی، شناخت تهدیدها، نحوه مواجهه با شرایط بحرانی، حفظ آرامش و تقویت اعتماد به نهادهای ملی است. هوش سیاسی کودکانه نیز به معنای درک ابتدایی از دوست و دشمن، مفاهیم وطن، استقلال، مقاومت، تحلیل روایتها و قدرت تمایز بین حقیقت و فریب است. این دو، ابزارهاییاند برای تبدیل کودک از موجودی مضطرب به فردی مقاوم، باثبات و متعهد به کشور.
وطندوستی نه در شعارهای احساسی، که در آموزش گفتمان فرهنگی و پیوند کودک با سرزمین، زبان، تاریخ و ارزشهای ملی پرورش مییابد. در زمینه ایران، این فرهنگ میتواند با محورهای زیر محقق شود:
۱. استفاده از داستانهای اسطورهای و واقعی با درونمایه مقاومت (آرش، دهقان فداکار، شهدای وطن)؛
۲. طراحی بازیها و کارتونهایی با محور امنیت، تحلیل و شجاعت ملی؛
۳. آموزش تاریخ ساده و تصویری از ایران، اشغالگری، دفاع، صلح و افتخار؛
۴. آشنایی کودک با پرچم، وطن، مرز، شهید، غیرت ملی، مفهوم «دفاع مشروع» و حق حاکمیت.
بر اساس نظریههای آموزش در بحران و تجربه ایران در جنگ نرم، این راهکارها توصیه میشود:
۱. سکوت نکنید، ساده توضیح دهید.
کودک باید بفهمد، نه صرفاً پنهان شود.
۲. از رسانهها با نظارت استفاده کنید.
برخی اخبار را با کودک ببینید، توضیح دهید و تحلیل کنید.
۳. مفاهیم کلیدی را در قالب بازی، شعر، نمایش و نقاشی منتقل کنید.
مثلاً مفهوم دفاع از وطن را با نقاشی از پرچم ایران یا داستان شهید کودکانه.
۴. او را با احساس تعلق به ایران آشنا کنید.
بگذارید بداند این خاک، خانه اوست و حفاظت از آن افتخار است.
۵. اعتماد او به توان ایران را تقویت کنید.
از موفقیتها، قدرت دفاعی و انسجام ملی بگویید.
۶. مهارت حل مسئله و تابآوری در بحران را به او آموزش دهید. مثلاً در موقعیت شبیهسازیشده آژیر خطر، از او بخواهید تصمیم بگیرد.
امروز، ذهن کودک ایرانی جایی است که هم میتواند خاکریز نرم دشمن باشد و هم سنگر امن ایران. اگر او را به حال خود بگذاریم، اضطراب میسازد؛ اما اگر او را با تحلیل، هویت و وطندوستی آگاهانه تغذیه کنیم، در آینده نهفقط با تیر، که با قلم، اندیشه و مسئولیت از ایران دفاع خواهد کرد. کودکی که بفهمد چرا باید بایستد، دیگر نخواهد ترسید؛ و این فهم، نه از اطلاعات سنگین بزرگسالانه، بلکه از آموزش هدفمند، فرهنگی، علمی و عاطفی میجوشد. در جنگ ۱۲ روزه، ایران ایستاد. اما فردای ایران، به ایستادگی کودکانی وابسته است که امروز بفهمند ایران چیست، امنیت چیست، دشمن کیست و وطندوستی چگونه معنا میشود.
انتهای پیام/