هیچ چیز مشروط بر مذاکره با آمریکا نیست/ ایران دیپلماسی یک کشور بازیگر را دنبال میکند

سیاست خارجی ایران با تکیه بر اصل توازن و بهرهگیری از ظرفیتهای راهبردی شرکای آسیایی، هیچگاه توسعه مناسبات با شرق را به نتیجه مذاکرات با غرب منوط نکرده است؛ راهبردی که استقلال عمل تهران را برجستهتر از همیشه نشان میدهد.
به گزارش خبرگزاری آنا، در ادامه روابط راهبردی میان ایران و چین و همزمان با تحولات مهم در عرصه منطقهای و بینالمللی، وزارت خارجه جمهوری اسلامی از سفر سید عباس عراقچی وزیر امورخارجه کشورمان به کشور چین خبر داد. این سفر در فضایی از همکاریهای عمیق و متقابل میان دو کشور شکل گرفته است و با توجه به اهمیت و حساسیت این بازه زمانی، تحلیلها و برداشتهای مختلفی درباره اهداف و پیامهای این رایزنی مطرح شده است.
سفر عراقچی ادامه یک دیپلماسی منطقی است
این سفر در شرایط کنونی نه تنها عجیب و حساس نیست بلکه از جانب دستگاه دیپلماسی کشورمان بسیار اقدام بجا و حرفهای است. ایران در ادامه سیاستهای راهبردی خود، همواره تلاش کرده است که ضمن حفظ رویکرد گفتوگو با طرفهای غربی و شرکت در مذاکرات، پیوند خود با شرکای دیرینه و راهبردیاش را عمیقتر کند.
این انتخاب نه تنها ناشی از ضرورتهای تاکتیکی یا واکنش به فشارهای بینالمللی نیست، بلکه ریشه در واقعگرایی دیپلماتیک و اهمیت متنوعسازی روابط خارجی دارد؛ به گونهای که هیچکدام از ابعاد سیاست خارجی کشور، به نتیجه یا فرآیند مذاکرات مشروط نبوده و استقلال دیپلماسی و رویکرد فعال در حوزه روابط راهبردی با شرق همیشه مدنظر باقی مانده است.
در این چارچوب، سفرهای دورهای مقامات عالی دیپلماتیک ایران به کشورهایی مانند چین بازتاب همین سیاست و راهبرد است. ایران با تکیه بر تجربیات تاریخی خود در حوزه بینالملل، میداند که روابط متوازن با قدرتهای بزرگ جهانی نه فقط ابزاری برای افزایش قدرت چانهزنی در برابر غرب است، بلکه زمینهساز تحقق منافع متقابل و بستری برای توسعه پایدار اقتصادی و سیاسی به شمار میرود.
به همین دلیل، تهران حتی در شرایطی که مذاکرات با غرب برقرار است و حتی اگر امید به حصول توافقاتی تازه با آمریکا وجود دارد، هرگز از توسعه و تعمیق روابط خود با شرکای استراتژیک غافل یا نسبت به آن بیتفاوت نبوده است.
هیچ چیز مشروط بر مذاکره با آمریکا نیست
واقعیت این است که ایران همزمان با پیگیری روند مذاکرات با آمریکا که محور عمده توجه افکار عمومی و تحلیل رسانههای جهان را به خود اختصاص میدهد، عزم خود را برای گسترش مناسبات با قدرتهایی همچون چین و روسیه حفظ کرده و هرگونه تصمیمسازی و مسیر سیاست خارجی را وابسته به سرنوشت مذاکرات نمیداند.
از نگاه تهران، استمرار همکاری و رایزنی با این کشورها، بخشی جداییناپذیر از راهبرد چندجانبهگرایی و تلاش برای تحقق منافع ملی به حساب میآید. در این رویکرد، اصل مشورت مستمر با دوستان راهبردی، تبلیغ و برجستهسازی قدرتهای آسیایی به عنوان قطبهای تاثیرگذار در نظم نوین جهانی و تأکید بر توازنی هوشمندانه در سیاست خارجی، سه اصل اساسی شمرده میشود.
همکاری ایران و چین مشروط نبوده و نخواهد بود
همکاری ایران و چین طی نیمقرن گذشته نه تنها متوقف نشده، بلکه با عبور از فراز و نشیب تحولات بینالمللی، هربار به اشکال جدیدی از مشارکت و تعامل راه یافته است.
گسترش حجم مبادلات اقتصادی، انعقاد تفاهمنامههای راهبردی و توسعه گفتوگوهای سیاسی در سطوح عالی، نشانههایی روشن از عزم متقابل دو ملت برای گسترش روابط است. ایران بر این باور است که روابط تهران و پکن صرفاً یک شراکت مقطعی یا واکنشی در برابر فشارهای غرب نیست، بلکه ریشه در یک پیوند تاریخی، تمدنی و منافع مشترک در سطح جهانی دارد.
در شرایط فعلی هم که مذاکرات مهمی میان ایران و آمریکا برقرار است، تهران هیچگاه مناسبات خود با چین را به نتایج این رایزنیها گره نزده و سطح همکاریها را به پیشرفت یا شکست مذاکرات میان ایران و غرب مشروط نکرده است.
در واقع، یکی از پیامهای ضمنی هرگونه تقویت روابط با چین برای آمریکا و دیگر کشورهای غربی، این است که ایران حتی در صورت دستیابی به توافقهای جدید با غرب، راهبرد تکیه بر شرکای شرقی خود را ترک نمیکند و دیپلماسی چندجانبه را به رویکرد وابسته و یکجانبه ترجیح میدهد.
ایران بر ارتباط همزمان با شرق و غرب متمرکز است
ساختار و جهتگیری دیپلماتیک ایران بر منطق هجینگ یا حفاظت و تعدیل روابط با قدرتهای بزرگ استوار است. این چارچوب فکری، امکان بهرهگیری از ظرفیتهای هر دو اردوگاه شرق و غرب را برای ایران فراهم میکند، بدون آنکه به وابستگی کامل به هیچیک بیانجامد. به بیان دیگر، ایران تلاش میکند تا ضمن اطمینانبخشی به هرکدام از طرفها درباره ثبات و انسجام سیاست خارجی خود، سامانهای منعطف و کاریزماتیک از همکاری و تبادل نظر ایجاد کند که بتواند شرایط متغیر منطقهای و جهانی را به سود منافع ملی ترجمه نماید.
روابط ایران و چین به ویژه در یک دهه اخیر، عمق، وسعت و پیچیدگی بیشتری یافته است. برنامههای مشترک اقتصادی، پروژههای سرمایهگذاری و محورهای نوظهور همکاری در حوزههای فناورانه، انرژی، حملونقل و حتی سیاستگذاریهای منطقهای، حوزههای تازهای از پیوندهای استراتژیک را رقم زده است.
دیپلماسی دو کشور نیز از سطحی تشریفاتی فراتر رفته و مصداق دیپلماسی اعتماد محور و مذاکرات سازنده در عرصههای چندوجهی را پیدا کرده است. از سوی دیگر، ایران بهدقت پیامدهای ژئوپلتیک این همکاریها را نیز مدنظر دارد؛ از جمله ایفای نقش تضمینکننده از سوی چین در هرگونه توافق محتمل میان ایران و آمریکا و یا مشارکت فعال پکن در ساختارهای امنیتی منطقه غرب آسیا.
استقلال عمل نقطه تمایز دیپلماسی ایران است
اما نقطه تمایز رویکرد ایران نسبت به شرکای راهبردی خود، همین استقلال عمل و تاکید بر عمقبخشی روابط بدون وابستگی به روند یا نتیجه مذاکرات است. این راهبرد با هدف جلوگیری از همانندسازی سیاست خارجی ایران با سیاستهای سایر قدرتهای بزرگ شرق یا غرب و دیکته نشدن جهتگیریهای کلان کشور توسط هیچ کشور دیگری دنبال میشود.
مقامات دیپلماتیک ایران بارها تأکید داشتهاند که «رابطه ایران و چین رابطهای تاریخی–تمدنی است که همواره رو به گسترش بودهاست» و «هیچ رویدادی در مسیر مذاکرات، سیاستهای مستقل ایران در تعامل با چین و سایر شرکای راهبردی را تحت تأثیر قرار نمیدهد.» این سخنان نه تنها موضعگیریهای تاکتیکی بلکه مبتنی بر باورهای استراتژیک و بلندمدت سیاست خارجی دانسته میشود.
افزون بر این، تهران برای مشروعیتبخشی به جهتگیریهای کلان خود در عرصه بینالمللی، بر ضرورت همسویی با همتایانِ برخوردار از «نگاه مشترک نسبت به بسیاری از مباحث بینالمللی» پافشاری میکند.
رایزنیهای ایران و چین، فارغ از پروندههای مقطعی، همواره با هدف ارتقای قدرت چانهزنی ایران در نظام بینالملل و ایمنسازی جایگاه کشور در تراز جهانی صورت گرفته است. این پیام روشن است که ایران مسیر تعامل با دنیا را به دور از وابستگی کامل به مذاکرات یا نتایج موقت آن و صرفاً با اتکا به اصول بنیادین سیاست خارجی خود ادامه میدهد.
ایران هم به مذاکره توجه دارد و هم به پسامذاکره
اگرچه بخش قابل توجهی از توجه رسانههای جهان به روند مذاکرات غیرمستقیم یا مناسبات ایران و آمریکا معطوف است، اما ایران هرگز تعامل راهبردی خود با شرکای شرقی را به میز مذاکره با غرب مشروط نکرده است. درواقع مقهور کردن سیاست خارجی به امید توافق یا نگرانی از شکست مذاکرات، نقطه ضعف چشمگیری خواهد بود که دستگاه دیپلماسی ایران از آن برحذر بوده است.
از منظر عملی، همکاری مستمر با قدرتهایی، چون چین، میتواند در دو سناریوی مذاکره و پسامذاکره به عنوان پشتوانه حمایتی یا حتی تضمینکننده امنیت ایران عمل کند. در فرض توافق، نقش چین و سایر متحدان در تضمین تعهدات طرفین، یا حتی ایفای نقش میانجی و تضمینکننده اجرای تعهدات، از اهمیت مضاعفی برخوردار میشود. در سوی دیگر، با فرض شکست یا توقف مذاکرات، توسعه این روابط راهبردی میتواند تکیهگاه مؤثری در برابر اعمال فشارها یا تحریمهای بینالمللی باشد و حمایت سیاسی/اقتصادی را برای تهران فراهم آورد.
این راهبرد اتخاذشده در سیاست خارجی، مبتنی بر نگاهی چندوجهی و واقعبینانه نسبت به تحولات جهانی است. ایران با شناخت حساسیتهای بینالمللی و بازی قدرتها، تصمیم دارد در جایگاه بازیگری فعال ایستاده و بدون شرطگذاری یا انتظار رخدادهای خارجی، روند تحول و پیشرفت روابط راهبردی خود را با شرکای اصلی دنبال کند. این سیاست بهویژه در تقابل با برداشتی که بعضی تحلیلگران غربی ارائه میدهند ـ مبنی بر معلق بودگی یا انفعالی بودن روابط راهبردی ایران ـ معنای ویژهای دارد.

ایران به دنبال وعده نیست؛ آورده عملی میخواهد
در سالهای اخیر، همافزایی تهران و پکن در حوزههایی مانند تجارت انرژی، توسعه زیرساختهای حملونقل (نظیر طرح کمربند و راه)، تعاملات بانکی، همکاریهای علمی و فناورانه و نیز هماهنگی سیاسی–امنیتی در مجامع چندجانبه، بسترهایی جدید برای تعمیق پیوند راهبردی فراهم کرده است. ایران با رصد دقیق روندهای بینالمللی به دنبال تبدیل این ظرفیتها به آورده عملی در توسعه داخلی و ارتقاء نفوذ منطقهای و فرامنطقهای خود است.
توفیق چنین راهبردی، مستلزم پایبندی به اصول عزت، حکمت و مصلحت در دیپلماسی است. ایران با تأکید بر عزت ملی و حفظ استقلال رای و عمل، کوشیده است هیچ گامی در سیاست خارجی خود را مشروط به تصمیم یا نتیجه مذاکرات با طرف خاصی نکند.
در این مسیر، گفتوگوهای مکرر با مقامهای چینی، توسعه روابط اقتصادی با سایر کشورهای شرق آسیا، و حتی پیگیری پروژههای مشترک با روسیه و کشورهای منطقه به وضوح بخشی از این سیاست جامع است.
ایران دیپلماسی یک کشور بازیگر را بازی میکند
واقعیت آن است که معادلات قدرت در جهان امروز الزامات متعددی را بر کشورهای مستقل حاکم میکند. ضرورت برقراری توازن میان شرق و غرب، ملاحظه منافع کوتاهمدت و بلندمدت و مقابله با انزوای تحمیلی، ایجاب میکند که هیچیک از مسیرهای دیپلماتیک به امید یا وحشت از سرنوشت مذاکرات با آمریکا بلوکه نشود. ایران نیز با اتخاذ سیاست چندبعدی، اجازه نداده است که هیچ شراکت راهبردی، به معادلات مقطعی منوط یا وابسته بماند.
در چنین شرایطی، تصویر واقعی دیپلماسی ایران، الگویی از یک کشور بازیگر است که همزمان در چندین مسیر حرکتی، منافع، امنیت و جایگاه خود را پیگیری میکند و ضمن احترام به شرکای استراتژیک، روند استقلال و پیشرفت خود را وابسته به اراده یا تصمیم قدرت خاصی نمیکند. تداوم این مسیر، به طور طبیعی موجب ارتقاء قدرت چانهزنی تهران در صحنه مذاکرات و تحکیم جایگاه راهبردیاش در نظم آینده جهانی میشود. افزون بر آن، پیام مهم دریافتی از سوی سایر کنشگران مهم نظام بینالملل نیز روشن است: ایران مسیر رشد و امنیت خود را به انتظار تحقق پیشبینیناپذیرترین رویدادهای سیاسی گره نمیزند و همواره راهبردهای متعدد و مکمل را همزمان پیش میبرد.
در نتیجه، سیاست خارجی ایران مبتنی بر توسعه روابط متوازن، تعمیق مناسبات استراتژیک با شرق، و حفظ مسیر مذاکرات با غرب، الگویی از «سیاست خارجی مستقل و هوشمند» است که هیچ یک از ارکان آن به نتایج مذاکرات مشروط نیست؛ بلکه هرکدام بر پایه ضرورتها و منافع حیاتی ایران، مستقلانه، اما هماهنگ با دیگر اولویتهای کلان کشور دنبال میشود.
انتهای پیام/
ارسال نظر