تنش بین اروپا و آمریکا نشانه آغاز نظم جهانی غیرقطبی است

خبرگزاری آنا- محمدحسن گودرزی: شکاف میان آمریکا و اتحادیه اروپا بر سر جنگ اوکراین در دور دوم زمامداری دونالد ترامپ بهشدت افزایش یافته است. ترامپ با تأکید بر کاهش کمکهای نظامی به اوکراین و تمایل به عادیسازی روابط با روسیه، سیاستی متفاوت از متحدان اروپایی اتخاذ کرده است. این رویکرد، که شامل پیشنهاد آتشبس فوری و توافق سریع با روسیه است، با انتقاد شدید رهبران اروپایی مواجه شده که بر ادامه فشار بر مسکو و حمایت پایدار از اوکراین تأکید دارند.
اروپا، بهویژه کشورهایی مانند فرانسه و آلمان، روسیه را تهدیدی امنیتی میدانند و معتقدند عقبنشینی آمریکا از حمایت نظامی میتواند امنیت قاره سبز را تضعیف کند. در مقابل، ترامپ به دنبال کاهش تعهدات نظامی آمریکا در اروپا و تقویت روابط با روسیه است که این امر نگرانیهای جدی درباره تضعیف ناتو و افزایش جسارت مسکو ایجاد کرده است.
رهبران اتحادیه اروپا اخیراً بر تقویت توان دفاعی خود تأکید کردهاند تا وابستگی به حمایت نظامی آمریکا را کاهش دهند. این شکاف عمیق نشاندهنده تغییرات گسترده در نظم جهانی و احتمال بازتعریف روابط فراآتلانتیکی است.
آرشین ادیبمقدم فیلسوف، محقق و روشنفکر برجسته جهانی است که به دلیل آثارش در زمینههای سیاست جهانی، فلسفه تطبیقی و اخلاق هوش مصنوعی شناخته میشود. وی در حال حاضر استاد اندیشه جهانی و فلسفههای تطبیقی در دانشگاه سواس لندن و عضو ارشد هیوزهال دانشگاه کمبریج است. علاوه بر این، او به عضویت هیئتمدیره چندین موسسه و اتاق فکر در سراسر جهان انتخاب شده است.
وی در گفتوگو با خبرگزاری آنا در مورد تنشهای اخیر بین آمریکا و اروپا صحبت کرد که در ادامه خواهید خواند:
به نظر میرسد اختلافاتی که تصور میشد بین اروپا و ایالات متحده در مورد نحوه برخورد با روسیه وجود دارد، اکنون علنی شده است و شاهد جدایی کامل سیاستهای اروپا و ایالات متحده در مورد جنگ در اوکراین هستیم. چرا این اتفاق افتاد و دو طرف در چه مسائل دیگری ممکن است اختلافنظر داشته باشند؟ با توجه به سابقه روابط قوی اقتصادی و سیاسی، اروپا چگونه میتواند در برابر سیاستهای ترامپ مقاومت کند؟
همیشه چیزی وجود داشته است که من آن را یک تفاوت معرفتشناختی بین اروپا و ایالات متحده مینامم که به دلیل منافع استراتژیک مشترک، تحتالشعاع قرار گرفته و گاهی اوقات کاملاً سرکوب شده است.
دولت ترامپ برخی از این اختلافات را برجسته میکند. بااینحال، من فکر میکنم که اقشار تحصیلکردهتر جامعه مدنی ایالات متحده توانایی بازگشت را دارند و بنابراین تنشهای فعلی ممکن است گذرا باشد.
قطعاً، من یک شکاف نظامی بزرگ را در کوتاهمدت نمیبینم. بلکه، ما باید تغییرات فعلی را ازنظر واقعیتهای جدید سیاست جهانی چارچوببندی کنیم که بهسادگی به ایالات متحده اجازه نمیدهد دیگر نقش «پلیس» را بازی کند.
به دلیل ظهور چیزی که من آن را نظم جهانی غیرقطبی نامیدهام، این نه ازنظر اقتصادی مقرونبهصرفه است و نه ازنظر استراتژیک ممکن است. اوکراین اولین صحنه استراتژیک برجسته به شمار میآید که این تغییرات در آن مشهود است. ناگزیر، همه اینها منجر به یک نظم امنیتی جدید اروپایی خواهد شد که به خوداتکایی اتحادیه اروپا در سیاست جهانی انگیزه میدهد.
آیا سیاستهای ترامپ در قبال روسیه منجر به تضعیف پیمان ناتو شده است و آیا ممکن است ایالات متحده درنهایت از ناتو خارج شود؟
حتی یک رهبر غیرقابلپیشبینی مانند دونالد ترامپ تا زمانی که این اتحاد در جهت به حداکثر رساندن منافع ایالات متحده عمل کند، در کوتاهمدت از ناتو خارج نخواهد شد.
اما در داخل ناتو، ناهماهنگی دیپلماتیک کنونی توانایی این ائتلاف را برای کسب امتیازات سیاسی به چالش میکشد، صرفاً به این دلیل که در مورد آن توافقی بین دموکراسیهای پیشرفته اتحادیه اروپا و نخبگان سیاسی غیرلیبرال حاکم بر ایالات متحده وجود ندارد.
لایه زیرین الیگارشی دولت ترامپ، که بهطور عجیبی با دخالت بیسواد ابر سرمایهدارانی مانند ایلان ماسک نشان داده میشود، منطقیسازی سیاستهای خارجی ایالات متحده را بیشازپیش از بین میبرد، که در حال حاضر اتحاد با اروپا را نیز تضعیف میکند.
پس از تنشی که بین ترامپ و زلنسکی در کاخ سفید به وجود آمد، به نظر میرسد که اروپا با ارائه یک بسته حمایت نظامی به اوکراین، بهنوعی به دنبال اتحاد در مقابله با سیاستهای دونالد ترامپ در قبال خود است. این تا چه حد درست است؟ آیا سیاستهای ترامپ میتواند نظم جدیدی در روابط بینالملل ایجاد کند؟
اروپا درک میکند که نمیتواند برای امنیت خود در این لحظه و شاید برای آینده قابل پیشبینی تنها روی ایالات متحده حساب کند. این یک عامل اصلی در پیدایش نظم جهانی غیرقطبی است که پویاییهای امنیتی بسیار چشمگیر جدیدی را در سراسر جهان پیشبینی میکند.
زمانی که کشورهای اروپایی بودجه دفاعی خود را افزایش دهند، که در حال حاضر در کشورهای کلیدی مانند فرانسه و آلمان اتفاق افتاده است، دولت ترامپ احتمالاً حداقل چتر امنیتی را بر سر اروپا حفظ خواهد کرد. اما این ممکن است در مواجهه با نفوذ بیشتر روسیه کافی نباشد.
بااینحال، اتحادیه اروپا از بسیاری جهات یک چرخه طبیعی را از وحدت اقتصادی، به یکپارچگی سیاسی و درنهایت به ساختارهای نظامی نسبتاً متحدتر دنبال میکند. درواقع، مسیر طبیعی اتحادیه اروپا ایجاب میکند که این چرخه از وحدت اقتصادی و سیاسی به یکپارچگی نظامی برسد.
با توجه به خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، به نظر شما این کشور چه سیاستی را در رابطه با دولت ترامپ اتخاذ خواهد کرد؟ نزدیکتر به اروپا یا نزدیکتر به ایالات متحده؟
بریتانیا از ظرفیت سیاسی، هوش تاریخی و نفوذ دیپلماتیک برای کاهش تنش بین اتحادیه اروپا و دولت ترامپ برخوردار است، به همین دلیل است که دولت فعلی این نقش را با موفقیت نسبی بر عهده گرفته است. من انتظار تصمیم خاصی برای بریتانیا ندارم، مگر اینکه ایالات متحده تحت رهبری ترامپ به سمتی حتی شدیدتر حرکت کند که ممکن است (بریتانیا) نیاز به ادغام مجدد در ساختارهای اروپایی داشته باشد. مطمئناً، نقش بریتانیا با توجه به نقش تاریخی آن در ایجاد پل ارتباطی بین دو طرف اقیانوس اطلس و صلاحیت نهادی که این کشور در این راستا دارد، حیاتی است.
انتهای پیام/