پیشنهاد احیای ۲ جشنواره در سینمای مستند/ استفاده از فناوری در مستندسازی نباید تفننی باشد

یک کارگردان سینمای مستند در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا، درباره تاثیرگذاری فیلمهای مستند در طرح و حل و فصل معضلات اجتماعی گفت: اگر منظور فیلمهایی است که در سپهر عمومی امکان نمایش دارند و سازندگان آنها هیچ نگرانی از نمایش عمومی فیلم ندارند، باید گفت این فیلمها امکان طرح دغدغههای بنیادین را ندارند، عموم فیلمهایی هم که این ادعا را دارند یا با این تعریف معرفی میشوند، معمولاً به طرح معضلاتی میپردازند که سالهاست از طرح آنها در جامعه گذشته، کارشناسان بارها نسبت به آن معضلات هشدار دادهاند، و حالا دیگر جامعه غرق در آنهاست.
حمید جعفری معتقد است سینما باید در طرح معضلات اجتماعی پیشگو و پیشرو باشد، اما متأسفانه به سبب سیاستهای انسدادی سینمای ما نازا و فرتوت شده است.
کارگردان فیلم «روزی دو، سه دیگر هم» تاکید دارد که همۀ موضوعات عالم میتواند موضوع فیلم مستند باشد؛ فیلمساز نسبت خود و سینمایش را با جهان خودش تعریف میکند، مهم این است که به وظیفهاش که ساختن فیلم خوب است درست عمل کند و نسبت به موضوع و بیان ایدهاش صداقت داشته باشد.
پژوهش در سینما باید به تصویر تبدیل شود
جعفری تصریح کرد: من مدتهاست فیلم خوب کم دیدهام، منظورم فیلمی است که بعد از دیدن، دلم بخواهد دوباره ببینمش. فیلمی که بعد از تماشایش به دوستانم تلفن کنم و بگویم، فلانی، این فیلم را ببین. امیدوارم چنین فیلمهایی باشند و من ندیده باشم. اگر شما یک فیلم خوب بینید، هیچگاه این پرسش برایتان طرح نمیشود که موضوعش ضروری بود یا نه؟
کارگردان مستند «برگ» در خصوص اهمیت پژوهش در فیلمهای مستند اضافه کرد: قوت پژوهش در سینما به این معنی است که پژوهش تبدیل به تصویر سینمایی بشود، نه صرفاً گفتاری که به من اطلاعات فرهنگنامهای بدهد. البته فیلم خوب میتواند این اطلاعات را هم به بیننده بدهد، اما پژوهش پیش و بیش از این باید به غنای تصویری فیلم کمک کند.
وی افزود: در مقابل امکانات فنی و ابزارآلات است، صرفنظر از استثنائاتی اندک، به گمانم چندان در کیفیت اثر مؤثر نیست، کیفیت از ایده و اندیشۀ کارگردان به دست میآید. فریدون رهنما شصت سال پیش گفته بود، «فنافزار بهتنهایی به پوچی میانجامد و ره به جایی نمیبرد و اگر هم ببرد، به هنرنمایی است نه هنرآفرینی». این روزها فیلمهای بسیاری ساخته میشوند که زیادی فناوریزدهاند، ارزان شدن فنافزار، استفاده از آنها را از ضرورت به یک تفنن تبدیل کرده است.
به گفته جعفری فیلمهای بسیاری میبینیم که پر از نماهای هوایی است، بی آنکه ضرورت این نماها درک یا احساس شود. این نماها فیلم را به مجموعه کارتپستالهایی قشنگ و کمعمق تبدیل میکند. عباس کیارستمی گفته بود، «برای ساختن یک فیلم، به یک دوربین، یک سهپایه و سه لنز نیاز است.» روشن است که کیارستمی هم در این حرف به اندیشه و ایدۀ فیلمساز بها میدهد. در اینجا لازم است برای پیشگری از هر سؤبرداشت اضافه کنم که حرف من ربطی به بودجۀ فیلم ندارد، موضوع بودجۀ فیلم بحث دیگری است و بهکل متفاوت.
جشنوارههای «یادگار» و «سبز» مجدداً راهاندازی شوند
این فیلم ساز درباره وضعیت برگزاری جشنواره سینما حقیقت با هدف معرفی فیلمهای مستند نیز گفت: حقیقت این است که جشنوارۀ سینما حقیقت نقد و پیشنهاد پذیر نیست و این ربطی به دبیر آن ندارد، زادۀ خاستگاه و ساختار آن است.
جعفری افزود: جشنوارۀ سینما حقیقت بعد از هجده سال و در تدارک برگزاری نوزدهمین دورۀ خود، هنوز سر و شکل درستی ندارد. همه نوع فیلمی در آن پیدا میشود؛ در طی این سالها حتی در یک دوره، فیلمهایی از این جشنواره جایزه گرفتهاند که هیچ سنخیت و همجنسی با هم ندارند و گاه حتی به هم بیربطند. خب این میتواند ایرادش نباشد و ویژگیاش باشد؛ اما حتی اگر به همین صورت سینما حقیقت را به مثابه توبرۀ عطاری تعریف کنیم، باز هم بهتر است آن را قفسهبندی کنیم، تا مشتری بداند برای برداشتن هر چیزی به کدام قفسه برود.
چند پیشنهاد برای سینمای مستند
این تهیه کننده سینمای مستند تاکید دارد که حالا که قرار است میزبان هر نوع فیلمی باشیم، بهتر است، بخشبندی جشنواره بر اساس نوع فیلمها باشد، تا بهعنوان نمونه، یک فیلم حیاتوحش با فیلمی اجتماعی یا تجربی در کنار هم داوری نشوند، چون این فیلمها با هم قابل مقایسه نیستند. از این مهمتر به اعتقاد بنده لازم است مرکز گسترش به بازراهاندازی جشنوارههای موضوعی در کشور کمک کند، تا بخش زیادی از بار فیلمهای موضوعی از دوش جشنوارۀ سینما حقیقت برداشته شود.
وی یادآور شد: ما دو جشنواره متروک و فراموششده داریم، یکی جشنواره «یادگار» که ویژۀ فیلمهای باستانشناسی و میراث فرهنگی بود و دیگری جشنواره «سبز» که ویژۀ فیلمهای محیطزیستی است. چرا مرکز گسترش به عنوان نماینده و متولی وزارت ارشاد در سینمای مستند، به بازراهاندازی این جشنوارهها کمک نمیکند؟ نه اینکه مالک این جشنوارهها شود، بلکه به احیاء آنها کمک کند.
کارگردان مجموعه مستند «کیمیای عشق» همچنین اضافه کرد: همچنین به اعتقاد بنده، دبیر جشنواره نباید مدیرعامل مرکز گسترش باشد. مدیرعامل میتواند رئیس مالی و اداری جشنواره باشد، و یا عضو شورای سیاستگذاری جشنواره. در اینصورت مدیرعامل هم فراغت بیشتری مییابد و در صورت راهاندازی جشنوارههای دیگر، آنها را رقیب جشنواره خود نمیبیند.
وی در خصوص بخش دانشجویی این دوره از جشنواره سینما حقیقت نیز بیان کرد: دانشجو حتماً میتواند فیلمساز یا کارگردان موفقی باشد؛ سالها پیش عضوی از گروه انتخاب جشنوارهای دانشجویی فیلم بودم، بعضی از فیلمهایی که آن سال دیدم، هنوز در ذهنم با جزئیات باقی مانده است. اما اینکه چنین بخشی در جشنواره تعریف شود، نشانۀ سردرگمی، سرگردانی و برخی نشانههای خطرناک دیگر است، به این معنی که جشنوارۀ سینما حقیقت میخواهد همۀ جشنوارههای دیگر و امکانات بالقوۀ راهاندازی جشنوارههای تازه را ببلعد.
جعفری افزود: با افزودن این بخش به جشنواره، سینما حقیقت به معنای دقیق یک توبرۀ عطاری خواهد شد که مانع راهاندازی و گسترش جشنوارههای دانشجویی میشود. ما جشنوارههای دانشجویی خیلی خوبی داشتیم چرا به راهاندازی و رونق آنها کمک نکنیم؟
موانع پیش روی مستندسازی در بحران
وی همچنین به موضوع مشکلات فیلم سازان در شرایط بحرانی اشاره کرد و در خصوص بخش ایران در جشنواره سینما حقیقت با هدف معرفی فیلمهای جنگ ۱۲ روزه گفت: موضوع این است آیا در شرایط بحرانی هیچ مستندسازی میتواند دوربین بهدست به منطقۀ بحرانی برود، اصلاً به خیابان بیاید؟ به این معنی ما اصلاً مستند بحران یا مستندسازی در شرایط بحرانی نداریم، چیزی که از ضروریات هر جامعۀ دمکراتیکی است.
جعفری افزود: بخشهای مقطعی جشنوارهها معمولاً با توجه به شرایط یا ذائقۀ روز، جوری طراحی میشوند که هم پاسخگوی اقتضائات آن دوره باشند که معمولاً کوتاهمدت هم هستند و هم فرصت کافی برای ساخت و ارسال فیلم برای متقاضیان وجود داشته باشد. حالا بخش ایران با موضوع جنگ ۱۲ روزه قرار است چه فیلمهایی را در خود جا بدهد؟ فیلمهایی با موضوع ایران؟ یا فیلمهایی با موضوع جنگ ۱۲ روزه؟ پاسخ به این پرسش اشکالات این تصمیم را آشکار میکند.
وی افزود: فرض کنیم محتوای این بخش فیلمهایی با موضوع جنگ ۱۲ روزه است. در این مدت کوتاه امکان ساخت چند فیلم هست؟ اساساً امکان ساخت فیلمی درخور هست؟ منظورم فیلمی است که کمیاز گزارشهای شعاری ۲۰:۳۰ فراتر رفته باشد. گیریم چند فیلم هم ساخته شد، که البته همین هم فرض محالی است، آیا همین چند فیلم برای راهاندازی یک بخش در جشنواره، کفایت میکند؟ با این وصف به گمان من راهاندازی چنین بخشهایی بیشتر جنبۀ تبلیغاتی و شعاری دارد. چنین بخشی با این محتوا بهتر است برای سال آینده برنامهریزی شود، آن هم با این شرط اساسی که زمینۀ ساخت فیلمهای مستقل با آزادی کامل فراهم شود.
انتهای پیام/