پیاده‌روی اربعین؛ نماد دیپلماسی مردمی و صلح

پیاده‌روی اربعین؛ نماد دیپلماسی مردمی و صلح
پیاده‌روی اربعین به ما می‌آموزد صلح صرفاً یک مقصد یا توافق‌نامه نیست؛ بلکه می‌تواند مسیری باشد که انسان‌ها، با همه تفاوت‌های‌شان، دوشادوش یکدیگر می‌پیمایند.

گروه فرهنگ خبرگزاری آنا؛ حمیده گوهری –پدیده‌ها و رویداد‌های جهان را می‌توان از زوایای گوناگون مشاهده و تحلیل کرد؛ زاویه‌دید‌هایی که گرچه متفاوت‌اند، الزاماً نافی یکدیگر نیستند. اربعین در سال‌های اخیر از یک مراسم مذهبی فراتر رفته و به رخدادی با ابعاد جهانی تبدیل شده است. این حرکت عظیم انسانی، میلیون‌ها نفر از ملیت‌ها، مذاهب و فرهنگ‌های متنوع را به خود جذب کرده و توجه رسانه‌ها و ناظران روابط بین‌الملل را برانگیخته است. نگاه به اربعین از دریچه دیپلماسی عمومی و روابط بین‌الملل، روایتی تازه را پیش روی ما می‌گذارد.

صلح بر خاک، نه روی کاغذ

در جهانی که مفهوم «صلح» اغلب در سالن‌های شیشه‌ای سازمان ملل یا پشت در‌های بسته نشست‌های امنیتی تعریف می‌شود، پیاده‌روی اربعین شکلی متفاوت از صلح را به نمایش می‌گذارد: صلحی زنده، مردمی و جاری. این صلح نه در قالب معاهدات رسمی، بلکه بر خاک جاده‌ای که از نجف به کربلا می‌رسد، نوشته می‌شود. میلیون‌ها نفر از ده‌ها کشور، با گام‌هایی هم‌آهنگ و هدفی فراتر از ملیت و مذهب، سفری مشترک را رقم می‌زنند؛ سفری که نماد واقعی «Grassroots Diplomacy» یا «دیپلماسی مردمی» یا «دیپلماسی از دل جامعه» است؛ فرایندی که ریشه در خواست و اراده مردم دارد و نه تصمیمات دولتی.‌

می‌توان اربعین را همچون رودخانه‌ای تصور کرد که از میلیون‌ها چشمه کوچک، یعنی زائران، سرچشمه می‌گیرد. این رودخانه از مرز‌ها عبور می‌کند، بی‌نیاز از پاسپورت یا ویزا، و در جریان خود، دیوار‌های ذهنی ساخته‌شده از ترس، سوءتفاهم و کلیشه‌های رسانه‌ای را آرام و پیوسته می‌فرساید. همانگونه که آب، سنگ را نرم و کم‌کم می‌ساید، این جریان انسانی نیز موانع روانی و فرهنگی را کم‌رنگ می‌کند و پیام صلح و همدلی را در دل‌های میلیون‌ها انسان می‌نشاند.

صلح به‌عنوان مسیر نه مقصد

در ادبیات روابط بین‌الملل، صلح غالباً نتیجه مذاکرات رسمی و توافقات حقوقی است. اما راهپیمایی اربعین، تبیینی از «Walking Peace Paradigm» یا پارادایم صلحِ در حرکت را ارائه می‌دهد؛ الگویی که در آن، مسیر مهم‌تر از مقصد است. هر قدم، بیانیه‌ای غیرمکتوب برای همزیستی و همدلی است. هر نگاه، هر لبخند و هر تعارف ساده، به اندازه یک میز مذاکره‌ی منتهی به نتیجه بُرد-بُرد ارزش دارد. هر سلام، یک یادداشت تفاهم انسانی است که بدون قلم و مهر رسمی امضا می‌شود. در این مسیر، امنیت نه با دیوار و سلاح، بلکه با شبکه‌ای از اعتماد متقابل ساخته می‌شود. زائری که خانه خود را با تمام امکانات و بدون هیچ چشمداشتی در اختیار زائرانی غریبه از کشور‌های دیگر قرار می‌دهد، به زبانی فراملی اعلام می‌کند: «من امنیت تو هستم و تو امنیت من».

پیاده‌روی اربعین به ما می‌آموزد که صلح صرفاً یک مقصد یا توافق‌نامه نیست؛ بلکه می‌تواند مسیری باشد که انسان‌ها، با همه تفاوت‌هایشان، دوشادوش یکدیگر می‌پیمایند. در این نگاه، هر گام یک «Confidence-Building Measure» است؛ تدبیری برای ایجاد اعتماد که نه در اتاق‌های فکر، بلکه روی خاک جاده شکل می‌گیرد.

شبکه‌سازی انسانی: اربعین، یک پلتفرم اجتماعی جهانی

از منظر علوم ارتباطات، راهپیمایی اربعین را می‌توان یک «Social Fabric Platform» یا سکوی پیوند‌های اجتماعی دانست. میلیون‌ها فرد، با پیشینه‌های فرهنگی گوناگون، در تعاملات چهره‌به‌چهره، گره‌هایی تازه بر شبکه روابط انسانی می‌تنند. این شبکه نه بر اساس قرارداد‌های تجاری، بلکه بر پایه سرمایه‌های اجتماعی «Social Capital» شکل می‌گیرد؛ سرمایه‌ای که شامل اعتماد، همکاری و همدلی است. موکب‌ها در این مسیر، همچون «سفارتخانه‌های بی‌پرچم» عمل می‌کنند؛ جایی که ویزا یک لبخند است، گذرنامه یک سلام و زبان رسمی دیپلماسی؛ مهمان‌نوازی.

قدرت نرم زنده و در حرکت

اگر قدرت نرم را توانایی تأثیرگذاری بدون اجبار بدانیم، اربعین یک «Live Soft Power Event» است؛ قدرت نرمِ زنده و در جریانی که در حرکت مردم شکل می‌گیرد. هر زائر خارجی که تصویری از مسیر، موکب یا لحظه‌ای از همدلی را به اشتراک می‌گذارد، بخشی از روایتی را منتشر می‌کند که تصویر متفاوتی از منطقه و مردم آن ارائه می‌دهد، او درواقع در حال ارسال یک پیام غیررسمی به جهان است: «این چهره واقعی ماست». این تجربه برای فرد آمریکایی، اروپایی یا آسیایی، یک «Public Diplomacy Accelerator» یا شتاب‌دهنده تعاملات دیپلماتیک مردمی است؛ شتاب‌دهنده‌ای که تجربه شخصی را به روایت رسانه‌ای معتبر بدل می‌کند.

دیپلماسی روایی؛ روایت‌هایی که مرز نمی‌شناسند

در روابط بین‌الملل معاصر، «Narrative Diplomacy» یا «دیپلماسی روایی» اهمیت ویژه‌ای یافته است: توانایی شکل‌دادن و انتقال روایت‌هایی که درک و رفتار دیگران را تغییر می‌دهند. مسیر اربعین منبعی بی‌پایان از این روایت‌هاست؛ از مهمان‌نوازی و فداکاری گرفته تا همدلی و شجاعت. وقتی یک زائر غربی، آسیایی یا آفریقایی این تجربه را در شبکه‌های اجتماعی یا رسانه‌ها بازگو می‌کند، نه‌تنها پیام اربعین جهانی می‌شود، بلکه روایت غالب و غیرواقعی درباره غرب آسیا نیز به چالش کشیده می‌شود.

اقتصاد عاطفی و صلح‌سازی مردمی

در مسیر اربعین، شکلی از «Emotional Economy» یا «اقتصاد عاطفی» جریان دارد که در آن، واحد مبادله محبت است. یک لیوان آب، یک تکه نان یا سایه‌ای برای استراحت، سرمایه‌گذاری در شبکه‌ای از روابط انسانی است که بازده آن، اعتماد و احترام متقابل است. این سرمایه‌گذاری‌ها، پایه‌های «Peacebuilding from the Ground Up» یا صلح‌سازی مردمی را تشکیل می‌دهند؛ الگویی که بدون نیاز به ساختار‌های رسمی، از دل تعاملات انسانی می‌روید.

چالش‌ها و فرصت‌ها

مانند هر شکل از دیپلماسی عمومی، اربعین نیز با چالش‌هایی روبه‌روست. اگر روایت آن به زبان و قالب قابل فهم برای مخاطب جهانی ترجمه نشود، ممکن است اشتباه درک شود یا حتی برداشت‌های سیاسی‌زده ایجاد کند. همچنین، حضور چهره‌های شناخته‌شده خارجی می‌تواند از سوی برخی به‌عنوان بهره‌برداری نمادین تلقی شود. با این حال، مدیریت پیام، استمرار و تداوم شبکه‌سازی پس از مراسم، این چالش‌ها را به فرصت‌های پایدار تبدیل می‌کند؛ و کوتاه سخن اینکه: اربعین؛ راهی به سوی صلحی پایدار و هم‌زیستی جهانی

اربعین، پیاده‌روی صلح است؛ اما نه صلحی منفعل یا ایستا. این صلح، فعال، جاری و خلاق است؛ صلحی که هر سال با میلیون‌ها روایت تازه بازتعریف می‌شود و نشان می‌دهد که در جهانی خسته از جنگ‌ها و منازعات سیاسی، شاید ساده‌ترین و عمیق‌ترین شکل ارتباط، همین باشد که با هم راه برویم؛ راهی که نه تنها به کربلا، بلکه به آینده‌ای مشترک و امیدبخش برای همه انسان‌ها منتهی می‌شود.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا