شنیدهشدن صدای پژوهشها، در گروی کنشگری مرزی نهادهاست
به گزارش خبرگزاری آنا،
در ابتدای این برنامه حسین میرزایی ضمن تبریک هفته پژوهش و خیرمقدم به مهمانان، با اشاره به اهمیت امر پژوهش در تصمیمگیریها گفت: خاطرم هست که سال ۸۵ شعار هفته پژوهش این بود که «بدون پژوهش تصمیمگیری نکنید». به نظرم این شعار، ابدی است و مقطعی نیست. کشور جز با تصمیمهای درست به پیش نخواهد رفت و تصمیمهای درست جز با پژوهش و اندیشهورزی حاصل نخواهد شد. از این جهت باید برای هر اتفاق خوب یا بدی که در کشور میافتد، خود را مؤثر یا مقصر بدانیم. این موضوع که پژوهشها در امر تصمیمگیری بهکار گرفته میشوند یا خیر، خیلی دور از واقعیت نیست اما لزوماً هم نباید در آن باقی ماند و آن را پذیرفت. چون همه ما به تجربه میدانیم که اگر مطالبه علمی و اجتماعی و صدای واقعی وجود داشته باشد، حتماً شنیده خواهد شد.
او با بیان اینکه در پژوهشگاههای معتبرمان اندیشمندان زیادی مشغول تتبع و کار علمی هستند، افزود: بدون تعارف، ذخیره علمی و دانایی این کشور بسیار بیشتر از کشورهای همسطح پیرامون است که بخشی از آن مربوط به سابقه تمدنی ایران و بخشی مرهون تلاشهای سده اخیر است. ما نباید فراموش کنیم که در ۱۰۰ سال اخیر از کجا به کجا رسیدیم. از سال تأسیس دانشگاه تهران در ۱۳۱۳ تاکنون که حدود ۹۱ سال میگذرد، تلاشهای نهادی زیادی صورت گرفته و آنچه که امروز داریم، مرهون تلاشهای این مدتزمان است. واقعیتی که در طول تاریخ و نیز تاریخ معاصر خود داریم، این است که مراکز علمی و نظام علم و فناوری ما از پرافتخارترین بخشهای این کشور هستند و صلاح و عقاب این کشور هم جز در دستان آنها نخواهد بود. به همین دلیل امیدواریم حسب اساسنامه و دستور سازمانی که در حوزه وظایف پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات آمده، بتوانیم انجام وظیفه کنیم که همه آنها به به نوعی معطوف به جامعه و کمک به شناخت دقیق مسائل آن و ارائه سیاستهای لازم است. امید داریم پژوهشگاه مطابق مأموریتی که در ماده ۱۶۲ برنامه سوم توسعه و ماده ۷۵ برنامه هفتم پیشرفت و توسعه به آن محول شده، طبق تدبیری که برای کشور در آن زمان شده، بتواند کارویژه اصلی خود را ایفا کند. لذا این پژوهشگاه یکی از مهمترین پایگاههاییست که میتواند به تولید دانش و معرفت کمک کند و همانطور که در گذشته قدمهای بزرگی برداشته، در سالهای پیشرو هم بتواند راه پیشینیان خود را ادامه دهد.
رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در پایان، سهگانه وزارت فرهنگ، وزارت علوم و وزارت کشور را، سهگانهای مهم خواند که میتوانند با همافزایی یکدیگر در باب مطالعات فرهنگی و اجتماعی اقدام و بسیاری از مسائل و چالشها را پیشبینی و پیشگیری کنند.
در ادامه محسن جوادی از اهمیت پژوهشهای نظری و بنیادی سخن گفت و اظهار داشت: پیرو صحبت دکتر میرزایی درباره شنیدهشدن صدای پژوهشها باید بگویم شاید صدای برخی پژوهشها در گذشته شنیده نشده ولی بعداً متوجه صدای آن شدهاند؛ چون صدای پژوهش همیشه بلند است و شنیده میشود. مطابق آنچه در سراسر یونان و بعدأ در جهان اسلام رواج داشت، همواره دانش عملی با علم پزشکی مقایسه میشد. یکی از شارحان افلاطون و ارسطو مقایسه جالبی از پزشکی با سیاست و دانشهای عملی دارد. طبق این مقایسه، بین دانش پزشکی و نسخه پزشکی تفاوت وجود دارد. دانش، ماحصل آموختهها در دانشگاههاست ولی نسخه، برآمده از مطالعات موردی و بررسیهای میدانی است. با الهام از این مقایسه، باید بگویم درست است که مطالعات پژوهشگاه باید کاربردی، میدانی و معطوف به یافتن راهحلها و نسخهنوشتنها باشد، ولی هم مفهوم نسخهنویسی و هم دانش توصیفی لازم است که اگر این دو آن اندازه لازم را نداشته باشند و مثل پزشکی بهروز نشوند و با استانداردهای جدید پیش نروند، نسخهنویسیها شاید علاج ولی خیلی نمیتواند قابل دفاع باشد. لذا این دو باید دست به دست هم پیش روند. بنابراین نباید دانشهای بنیادی و نظری پژوهشگاه ضعیف باشد؛ چرا که این وجه نظری نقش کلیدی هم در اعتبار پژوهشگاه و هم در اعتبار یافتههای پژوهشی آن دارد.
فرهاد رستگارنسب نیز با تأکید بر نیاز عرصه سیاستگذاری به شواهد علمی و متقن خاطرنشان کرد: به نظر من یکی از سوالات اساسی بعد از گذشت سالیان در امر پژوهش، سوال از نسبت پژوهش و سیاستگذاری در کشور است. معتقدم لزوماً نباید همه پژوهشها به سیاستگذاری کشور راه پیدا کنند اما به هر حال سیاستگذاری در کشور باید به شواهد علمی متصل شود. ما به جد نیازمند شواهد علمی، متقن و جزئی هستیم؛ همینطور نیازمند مطالعات طولی که به ما بگوید در گذشته کجا قرار داشتیم، وضعیت امروزمان چگونه است و در آینده کجا خواهیم بود. باید بپذیریم که فاصلهای میان مطالعات علمی و مقوله سیاستگذاری وجود دارد. لذا خوب است تا جایی که میتوانیم این فاصله را کمتر کنیم و تصمیماتی بگیریم که براساس شواهد علمی باشند. از طرف دیگر بین حوزه آموزش و بُعد دانشگاهی با نیازهای حکمرانی نیز، فاصله وجود دارد. اداره کردن جامعه سخت است و ما باید در عرصه عمل شرایط را بهگونهای فراهم کنیم که مسائل مبتلابه حکمرانی را بهموقع و بهدرستی تشخیص دهیم. این مسئله نیز زمانی حل خواهد شد که سیاستگذار از شواهد علمی تولیدشده بهرهمند شود.
او در خصوص ضرورت عملکرد مرزی نهادهای دولتی اذعان کرد: وزارت کشور و برخی از نهادهای دولتی کنشگر مرزی هستند. نهادهایی مانند وزارت کشور و سایر نهادها باید حتماً کنشگر مرزی باشند و در هیچ دولتی به سمت و جهت خاصی غلت نخورند که هر زمان این اتفاق افتاده، کشور دچار نابسامانیهایی شده است. اگر نهادها کنشگر مرزی باشند، به همان میزان به نحو بهتری میتوانند از نتایج مطالعات استفاده کنند. از نظر ما نهادی مانند وزارت کشور باید در دیوان دولتی رفتوآمد کند و بتواند نیازها و مطالبات اجتماعی را بهصورت درست در لایههای مختلف حکمرانی کارسازی کند. همانطور که در گذشته در این وزارت درباره برساخت دوباره مسائل اجتماعی و نداشتن واهمه صحبت میشد، از سال 92 هم مجدد به آن پرداخته شد و این جزء خوشبختیهای سیستم ما در وزارت کشور است که همه ارکان به صورت متفق به آن پرداختند که در مورد مسائل اجتماعی تأمل کنند.
مدیرکل مرکز ملی رصد اجتماعی سازمان امور اجتماعی کشور در ادامه از چهار اختلاف اساسی در ساختار حکمرانی حوزه اجتماعی سخن گفت و با بیان اینکه هر چهار بعد نیازمند پژوهش و مطالعه است، توضیح داد: اختلاف اول، فهم وضعیت اجتماعی است. وزارت کشور و دولت نمیتواند خود یک تصویر از وضعیت اجتماعی ارائه کند. این تصویر باید عاقلانه، مبتنی بر واقعیت و پژوهش در مراکز پژوهشی باشد. دوم اختلاف منفعتی در پرداختن یا نپرداختن به مسائل است. لذا کسی باید مشخص کند اولویتهایمان در کشور چیست که این کار از عهده نهادهای علمی برمیآید. سوم اختلاف ساختاری است که جامعهشناسی سازمانها هم آن را تأیید میکند. ساختارهای زیادی در عرصه فرهنگی و اجتماعی وجود دارند که آسیبشناسی آنها کار پژوهشهای علمی است. آخرین اختلاف، اختلاف رابطهای است. بخشی از اختلاف رابطهای، درون این نهادهاست که کسی باید این اختلاف را بررسی کند و چون خود این نهادها نمیتوانند این کار را انجام دهند، مراکز مطالعاتی باید آن را انجام دهند و اگر بخواهیم تصویر درستی از وضعیت اجتماعی ارائه کنیم، نیازمند دادههای جزئی، متقن و استاندارد هستیم. سیاستگذاری بدون این اجزا، سیاستگذاری شهودمحور است نه شواهدمحور؛ سیاستگذاری آزمون و خطاست نه آزمونپسداده. بنابراین نیاز داریم همیشه کار پژوهش را انجام دهیم. ما در وزارت کشور رسالت خود را اینگونه تعریف میکنیم که وزارت کشور، وزارت داخله است اما با همکاری همه نهادها. همه ما یک کشور داریم که همه باید به مختصات آن آشنا باشیم و تصمیمگیریها در آن خردمندانه باشد. این خرد در تصمیمگیری نیازمند همکاری همه دستگاهها با هم است که ازجمله این همکاریها، همکاری وزارت کشور و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات است. امیدوارم این پیوند نهادهای مطالعاتی و نهادهای سیاستگذاری هرچه عمیقتر صورت گیرد و ما بتوانیم گامهای جدیتری در عرصه سیاستگذاری برداریم.
احمد مسجدجامعی در انتقاد از عدم کاربست پژوهشها در تصمیمگیریها اذعان کرد: اینکه همه عزیزان از کاربست پژوهشها در سیاستگذاری سخن میگویند، درست است ولی این بدیهی است. امروز آنچه باعث اهمیت بیشتر علم می شود آن است که بر اساس علمی که داریم عمل کنیم و بسازیم. باید فاصله بین مردم و دستگاه های اجرایی کم شود چون ما در این نظام باید پاسخگو باشیم. نباید فقط وقتی پژوهش به مذاق سیاست گذار خوب آمد آن پژوهش خوب تلقی شود. گاهی اوقات نتایج پژوهشها انکار میشود چون به نظرشان پذیرفتنی نمی آید. بنابراین چگونه به کار بستن نتایج پژوهش ها خود یک مسئله است که می بایست مورد مداقه قرار گیرد.
انتهای پیام/


