منافع ملی یا گرایشهای حزبی؟

به گزارش خبرگزاری آنا، چندی پیش، گروهی متشکل از ۱۸۰ اقتصاددان و استاد دانشگاه بیانیهای درباره مذاکرات کشور منتشر کردند که در آن مسائلی همچون شایستهسالاری، آزادی بیان، مبارزه با فساد و رانتخواری مطرح شده بود. دکتر عباس سلیمینمین با تأکید بر اینکه این مفاهیم در ذات خود قابلقبولاند، اما زمان و زمینه طرح آنها را سیاسی و غیرمنصفانه توصیف کرد.
یک ـ نقد بیتوجهی به جایگاه ملت و نیروهای مسلح
وی در نقد این بیانیه گفت: نویسندگان بیانیه عمداً از جایگاه والایی که ملت ایران و نیروهای مسلح را به هم پیوند داده و زمینه تحقق قدرت پایدار را فراهم کرده، غافل شدهاند. صرفاً در جملاتی کوتاه، از مردم و نیروهای مسلح بابت دفع حملات دشمن تقدیر شده، اما در پایان بیانیه، عباراتی بهظاهر تمجیدآمیز گنجانده شده که بهنوعی ایثار نیروهای مسلح را زیر سؤال میبرد.
سلیمینمین ادامه داد: آیا طرح چنین شبهاتی، آن هم بلافاصله پس از فداکاریهای کمنظیر نیروهای مسلح در برابر فتنه آمریکا و رژیم صهیونیستی و در بحبوحه شهادت مجاهدان، مصلحتآمیز و تقویتکننده امنیت ملی است؟ حتی با وجود اذعان به تجاوز آمریکا و اسرائیل، سیاست خارجی ایران را مورد هجمه قرار دادهاند؛ گویی ایران راهی جز تحریک متجاوزان باقی نگذاشته است!
دو ـ چرا به دیپلماسی متجاوزان نقدی وارد نشده است؟
وی افزود: اگر واقعا دغدغه بیانیه، منافع ملی و دیپلماسی است، چرا هیچ انتقادی به سیاستهای تهاجمی و حمایتهای آشکار آمریکا و اروپا از رژیم نژادپرست صهیونیستی نشده؟ مگر نه اینکه همین دولت آمریکا و متحد صهیونیستیاش، تنها ۴۰ روز پیش، برنامهریزیشدهترین حمله به ایران را عملیاتی کردند؟ عجیب آنکه، در هر دو تجربه تلخ دیپلماتیک اخیر، اصلاحطلبان مذاکرات را در دست داشتند، اما نویسندگان بیانیه حتی یک خط به سیاستهای آمریکا و اروپا نپرداختهاند.
به باور سلیمینمین، این سکوت، نوعی سادهانگاری یا جانبداری غیرمنطقی از طرفهای غربی است. در حالیکه بیانیهنویسان مدعیاند ایران از دیپلماسی بهدرستی بهره نبرده، هیچ نشانی از آن نیست که طرف غربی چگونه بر تعهداتش پایبند نبوده یا مذاکرات را بارها نقض کرده است.
سه ـ «مذاکره سازنده» یا پذیرش یکطرفه خواستههای دشمن؟
دکتر سلیمینمین با اشاره به اصرار نویسندگان بیانیه بر «مذاکره سازنده» اظهار داشت: سؤال اینجاست که منظور از مذاکره سازنده دقیقاً چیست؟ آیا منظورشان این است که تنها خواستههای آمریکا و حامیان صهیونیستها تأمین شود؟ یا آنکه باید در چارچوب قوانین بینالمللی، دو طرف به تعهدات خود پایبند باشند؟
وی تأکید کرد: دولت ایران نهتنها مذاکره را کنار نگذاشته، بلکه بارها برای حلوفصل مسائل از مسیر دیپلماسی پیشقدم شده و شروط منطقی خود را نیز اعلام کرده است. مذاکرات قبلی نیز مستند و رسمی بوده و در تمامی مراحل به امضای طرفین رسیده است. بنابراین، انتقادات بیانیه، نه بر اساس واقعیتها بلکه بر پایه تحلیلهای جانبدارانه و غیردقیق شکل گرفتهاند.
چهار ـ ترسافکنی از جنگ و توجیه تسلیم در مذاکرات
سلیمینمین بخش دیگری از بیانیه را که مدعی شده اگر ایران به «مذاکره سازنده» تن ندهد، تمامیت ارضیاش به خطر خواهد افتاد، نوعی ترسافکنی و توجیهگر تن دادن به زورگویی دشمن دانست. به گفته او، چنین دیدگاهی از سوی کسانی مطرح شده که چند روز بیشتر از درس مقاومت ملت ایران به متجاوزان نگذشته است؛ متجاوزانی که در کمتر از ۱۲ روز، تاب مقابله با پاسخهای ایران را نداشتند و به آتشبس تن دادند.
وی افزود: این تصور که دشمن با «جنگ روانی» و ترویج هراس از درون بتواند به خواستههایش برسد، هدف غایی همانانی است که مذاکره را نه برای حل اختلاف، بلکه برای تحمیل اراده میخواهند.
پنج ـ تطهیر دشمن با بهانه آزادی بیان
سلیمینمین همچنین به بخش دیگری از بیانیه اشاره کرد که در آن گفته شده «اگر آزادی وجود داشت، صاحبان اندیشه علت شرایط کنونی را بهتر تبیین میکردند».
وی گفت: این گزاره تلویحاً میگوید که ریشه تجاوزات، جنایات، ترورها و حتی حملات اخیر دشمنان را باید در ایران جست؛ زیرا اگر آزادی بود، نویسنده میتوانست اثبات کند که هیچ گناهی متوجه آمریکا و اسرائیل و اروپا نیست! این خطرناکترین بخش بیانیه است؛ یعنی تطهیر جنایتکاران جهانی و نسبت دادن خطای همهجانبه به ملت ایران.
شش ـ هشدار به دانشگاهیان درباره امضای بیتأمل بیانیهها
در پایان، سلیمینمین خطاب به امضاکنندگان بیانیه هشدار داد: از دانشگاهیان عزیز میخواهم بدون دقت کافی در محتوا و عبارات، اقدام به امضای هر متنی نکنند. در شرایط حساس کنونی، نفی نگاههای افراطی نباید منجر به ترویج نگاههای تفریطی شود. هر نوع بیتوجهی به منافع ملی و تبدیل آن به بازیچه جناحی، گناهی نابخشودنی است.
انتهای پیام/