در گفتگو با آنا مطرح شد

روایت برادر شهید طهرانچی از خستگی ناپذیری این دانشمند

روایت برادر شهید طهرانچی از خستگی ناپذیری این دانشمند
امیر طهرانچی، برادر شهید طهرانچی، رئیس فقید و جهادی دانشگاه آزاد اسلامی، در یک گفت‌وگوی تفصیلی و احساسی، پرده از ابعاد مغفول مانده شخصیت برادر خود برداشت. او با اشاره به آخرین تماس تلفنی که عصر پنجشنبه پیش از درگذشت ایشان برقرار شد، تأکید کرد که منشأ انرژی تمام‌نشدنی و پشتکار مثال‌زدنی دکتر طهرانچی، نه یک ویژگی عادی، بلکه برآمده از یک «نیت بزرگ» و «توسل خالصانه به اهل بیت (ع)» بود؛ دغدغه‌ای که تا آخرین لحظات حیات، معطوف به اعتلای جامعه دانشگاهی و آینده نسل جوان بود.

امیر طهرانچی، در گفتگو با خبرنگار آنا به تشریح ویژگی‌های شخصیتی، مدیریتی و معنوی شهید طهرانچی پرداخت و تصویری جامع از مدیری جهادی ارائه داد که زندگی خود را وقف خدمت کرده بود.

وی با اشاره به ارتباط مستمر و روزانه با برادرش، آخرین مکالمه را این‌گونه توصیف کرد: آخرین ملاقات حضوری ما به حدود یک هفته قبل از حادثه بازمی‌گردد، اما تماس تلفنی هر شب با ایشان برقرار بود. آخرین تماس، عصر پنجشنبه بود. ایشان تماس گرفتند و در حالی که من کمی بیمار بودم، با نگرانی جویای حال من شدند. پس از آن، مقداری در خصوص وضعیت کاری و مسائل جامعه صحبت کردیم و قرار شد روز بعد برای پیگیری امور خدمتشان برسم که متأسفانه آن اتفاق تلخ رخ داد و این دیدار هرگز میسر نشد.

شخصیتی چندبعدی با محوریت توسل

برادر شهید طهرانچی در توصیف شخصیت ایشان، بر واژه ذوابعاد (چندبعدی) تأکید کرد و گفت: به اذعان تمام کسانی که با ایشان مراوده داشتند، دکتر طهرانچی فردی چندبعدی بود. این ویژگی در علم ایشان، در مدیریتشان، در شجاعتشان و در نحوه برخورد با مسائل پیرامونی کاملاً مشهود بود. ایشان فردی جدی، محکم و شجاع بود و برای آنچه حق می‌دانست، با تمام وجود می‌ایستاد.

وی سپس به ریشه این ویژگی‌ها اشاره کرد و افزود: اگر بخواهم یک حلقه اتصال برای تمام این ابعاد پیدا کنم، آن «توسل به اهل بیت عصمت و طهارت (ع)» بود. اتصال ایشان به آقا اباعبدالله الحسین (ع) و توکل عمیق به خداوند، در تمام شئون زندگی‌شان عجین شده بود. بقیه ابعاد زندگی ایشان، از جمله موفقیت‌های علمی و مدیریتی، همگی نشأت‌گرفته از این اتصال معنوی بود. این محوریت، ستون اصلی زندگی ایشان را تشکیل می‌داد.

دفاع غیرتمندانه از دانشگاه آزاد؛ من کُت دانشگاه آزاد را تنم کرده‌ام

امیر طهرانچی با اشاره به تعهد بی‌نظیر برادرش به مسئولیت‌هایش، به‌ویژه در دانشگاه آزاد، خاطره‌ای کلیدی را نقل کرد: وقتی مسئولیتی به ایشان محول می‌شد، به قول خودشان آنجا را «قطب عالم» می‌دانستند. خاطرم هست وقتی از دانشگاه شهید بهشتی به دانشگاه آزاد آمدند، به دوستان گفته بودند که «من کُت دانشگاه آزاد را تنم کرده‌ام و دیگر یک دانشگاه آزادی شده‌ام». ایشان برای سربلندی این نهاد علمی از هیچ چیزی دریغ نمی‌کردند و در جلسات دولت و وزارت علوم، با تمام توان برای احقاق حق دانشگاه آزاد می‌جنگیدند.

او با نقل خاطره‌ای از یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، عمق این تعهد را بیشتر نمایان کرد: آن عضو شورا می‌گفت وقتی در جلسات صحبت از دانشگاه آزاد می‌شد، دکتر طهرانچی انگار که دارد از بچه‌هایش دفاع می‌کند! چنان محکم و غیرتمندانه پای حق دانشگاه می‌ایستاد که کسی جرأت نمی‌کرد حق این مجموعه را نادیده بگیرد. این دفاع، صرفاً یک دفاع اداری نبود؛ دفاعی هنرمندانه و برخاسته از باوری عمیق بود.

دغدغه نسل جوان و آینده‌ای که باید ساخته می‌شد

مهم‌ترین دغدغه دکتر طهرانچی، آینده نسل جوان و پویایی علمی کشور بود. برادرش در این باره گفت: در یک سخنرانی که حدود ۲۰ روز قبل از شهادتشان داشتند، نگرانی خود را صریحاً مطرح کردند. ایشان نگران بودند که اگر جامعه علمی و استاد دانشگاه خاموش شود، ابزار‌هایی مثل چت‌جی‌پی‌تی جایگزین تفکر و تعامل استاد و دانشجو می‌شوند و آن اتصال فرهنگی و علمی از بین می‌رود. ایشان مدام تکرار می‌کردند که «خیلی کار داریم، همه جمع شدیم که بگویم خیلی کار داریم». این دغدغه‌مندی به طرح‌های عملی منجر شده بود: بحث اشتغال جوانان، آینده‌شان، نقش‌آفرینی در مسیر انقلاب و تربیت صحیح علمی و عملی، تمام فکر و ذکر ایشان بود. طرح‌هایی مانند مسکن برای کارکنان و اساتید، ایجاد بانک و بیمه برای رفاه مجموعه و تلاش برای اینکه دانشگاه آزاد انتخاب اول نخبگان باشد، همگی از همین دغدغه‌مندی نشأت می‌گرفت. ایشان به دنبال ایجاد یک اکوسیستم کامل بودند که در آن، دانشجو همراه با مهارت فارغ‌التحصیل شده و مستقیماً وارد بازار کار شود.

راز انرژی تمام‌نشدنی؛ نیت بزرگ

شاید برجسته‌ترین ویژگی دکتر طهرانچی، انرژی بی‌پایان و خستگی‌ناپذیری او بود. امیر طهرانچی در پاسخ به سؤالی در این باره، به یک اصل معنوی اشاره کرد: ایشان انرژی فوق‌العاده‌ای داشتند. ما که کنارشان بودیم خسته می‌شدیم، اما ایشان خستگی را خسته می‌کرد. من به یک روایتی برخوردم که می‌فرماید «کسی که نیت قوی و بزرگی داشته باشد، جسمش خسته نمی‌شود». من فکر می‌کنم این عدم خستگی و انرژی بی‌پایان دکتر، از همان نیت خالص و بزرگی بود که در سر داشت. او برای خدا و برای مردم کار می‌کرد و خداوند نیز به علم، مدیریت و توان جسمی ایشان برکت می‌داد. اگر به دنبال راز این انرژی هستید، باید در همان نیت خالصانه‌اش جست‌و‌جو کنید.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب