فریاد زیر آوار، فرماندهی از دل مادرانه؛ روایت آتش‌نشان و شهردار منطقه ۸ از جنگ ۱۲ روزه تهران

فریاد زیر آوار، فرماندهی از دل مادرانه؛ روایت آتش‌نشان و شهردار منطقه ۸ از جنگ ۱۲ روزه تهران
در مراسم بزرگداشت شهدای رسانه و قهرمانان جنگ ۱۲ روزه پایتخت، دو روایت انسانی از دل آتش و آوار شنیده شد؛ یکی از زبان آتش‌نشانی که ۱۲ روز بی‌وقفه برای نجات جان مردم جنگید، و دیگری از زبان شهردار منطقه‌ای که هم‌زمان مادر، مدیر و فرمانده میدان بود. این روایت‌ها تصویری واقعی از مقاومت مردمی، عقلانیت در بحران، و مطالبه عدالت برای مشاغل جان‌فدا به نمایش گذاشتند.

به گزارش خبرگزاری آنا، مراسم «محکومیت تروریسم علیه رسانه» در مرکز همایش‌های صدا و سیما، به صحنه روایت‌هایی واقعی از جنگ ۱۲ روزه تهران تبدیل شد؛ جنگی که با اصابت موشک‌های رژیم صهیونیستی به مناطق مسکونی، نه فقط آوار و آتش بر جا گذاشت، بلکه قهرمانانی را معرفی کرد که بی‌ادعا جانشان را در کف دست گرفتند.

در میان این روایت‌ها، دو چهره بیشتر از دیگران درخشیدند: یک آتش‌نشان میدان‌دیده و یک شهردار زن از منطقه هدف قرار گرفته‌شده که روایت‌های‌شان، هم سندی از جنایت جنگی دشمن بود، و هم آیینه‌ای از فداکاری مدنی ایرانیان.

 روایت آتش‌نشان: "وقتی همه فرار می‌کنند، ما را صدا می‌زنند"

یکی از آتش‌نشان‌های فعال در عملیات امداد و نجات جنگ ۱۲ روزه، با صدایی لرزان، اما لحنی محکم گفت: ما آتش‌نشان‌ها اهل حرف نیستیم؛ ما میدان را بلدیم، نه تریبون را. اما امروز از دل خاک و دود آمده‌ام تا بگویم ما ۱۲ روز نایستادیم تا کسی زمین نخورد.

او در ادامه با اشاره به حجم بالای آوار و حریق در محلات مختلف تهران، از خاطره‌ای در منطقه اوین گفت: ۱۲ ساعت بی‌وقفه آواربرداری کردیم. شش نفر زنده بیرون آمدند. همین شش نفر، تمام خستگی جنگ را از تن ما شست.

او سپس خواسته‌ای مهم را مطرح کرد: خواهش می‌کنم شغل آتش‌نشانی را در فهرست مشاغل سخت بگذارید. آتش، انفجار، آوار... همه‌اش سهم ما بود. ولی هنوز صدای‌مان شنیده نمی‌شود.

 روایت شهردار منطقه ۸: با عقل یک مدیر و دل یک مادر در میدان ماندم

فاطمه تنهایی، شهردار منطقه ۸ تهران، نیز با لحنی احساسی، اما منظم، از شبی گفت که همه‌چیز تغییر کرد: منطقه ۸ بافتی کاملاً مسکونی دارد. اولین موشک ساعت ۳:۳۰ بامداد به خانه‌ای در میدان هشتم اصابت کرد. خیابان یعقوبی، ساعت ۱۱:۵۵ شب با دومین موشک، پر از گرد و غبار و صدای فریاد مادران شد.

او در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، ادامه داد: من مادر دو دخترم. وقتی پیکر دو دختر کوچک را از زیر آوار بیرون آوردیم، دلم شکست. اما باید ادامه می‌دادم. باید مادر بود، ولی عقلانی مدیریت کرد.

شهردار منطقه  ۸ گفت: ۱۵ نفر از مردم عادی در این حمله شهید شدند. خانواده‌هایی مثل شهید ساداتی و مقیمی، هفت شهید در یک خانه دادند. اما ایستادند. ما هم ایستادیم.

 یاسمین؛ دختر نخبه‌ای که «کمتر از کف دست» بازماند

در بخش تلخ روایت، تنهایی از دختر شهید باکویی گفت؛ دختری نخبه با مدرک فوق‌لیسانس شریف، که برای دکتری آماده می‌شد: دایی یاسمین یکی از آتش‌نشان‌های میدان بود. پیکر خواهرش، شوهر خواهرش و بچه‌های‌شان را با دستان خودش بیرون کشید. وقتی یاسمین را پیدا کردیم، پیکرش کمتر از کف دست شده بود.

 از ویرانی تا بازسازی؛ اقتدار یک زن در میدان بحران

تنهایی با اشاره به اقدامات پس از بحران افزود: اسکان اضطراری، اجاره منازل، تخلیه نخاله‌ها، و بازسازی محل حادثه در دستور کار فوری قرار گرفت. تا بازگشت به زندگی عادی، ایستادیم. ما دهه‌شصتی‌ها خود را مدیون امام امت و رهبریم. ایران را با همین غیرت خواهیم ساخت.

به گزارش آنا، جنگ ۱۲ روزه تهران، گرچه با دود و آوار همراه بود، اما چهره‌هایی را روشن کرد که باید به رسمیت شناخته شوند. آتش‌نشانانی که از دل شعله‌ها، انسان بیرون کشیدند، و مدیرانی که با عقل و دل، در میدان ماندند. امروز، صدای آنها، مطالبه‌ای مشترک است: عدالت برای جان‌فداها؛ از لباس آتش‌نشانی تا عبای مدیریت.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب