دیپلماسی یا اسب تروآی غرب برای غلبه

دیپلماسی یا اسب تروآی غرب برای غلبه
در شرایطی که اروپا بار دیگر با پرچم «مذاکره» و به‌واسطه ابزارهایی چون مکانیسم ماشه در پی احیای پرونده هسته‌ای ایران است، علیرضا کیانفر در این یادداشت تحلیلی با نگاهی انتقادی و صریح، مذاکرات پیش‌رو را نه راه‌حل بحران بلکه «اسب تروآی غرب» برای نفوذ، ایجاد شکاف در داخل و زمینه‌سازی برای فشارهای بیشتر توصیف می‌کند؛ رویکردی که به‌زعم او دیگر نمی‌توان آن را سازوکار صلح‌جویانه تلقی کرد، بلکه مقدمه‌ای برای جنگی دیگر است.

به گزارش آنا، علیرضا کیانفر تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری آنا قرار داد نوشت: چند وقتی است که اتحادیه اروپا با فشار بر سر مکانیسم ماشه به دنبال مذاکره هسته ای با ایران است. اینکه اهداف اروپا برای ورود مجدد به پرونده هسته ای ایران چیست و سه کشور آلمان ، انگلیس و فرانسه از ورود در این بازی چه سودی می برند موضوعی است که باید از زوایای مختلف مورد بحث و بررسی قرار بگیرد اما در این یادداشت تلاش می کنیم به این سوال پاسخ دهیم که آیا اصل مذاکره با اروپا دستاوردی برای ایران دارد یا خیر؟ 

اتحادیه اروپا از بعد توافق برجام یعنی ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ تاکنون در بهترین حالت نقش کاملا منفعل در موضوع هسته ای ایران داشته است. اتحادیه اروپا هرگز مانعی بر سر تحریم های فزاینده آمریکا علیه ایران نبوده و در بسیاری موارد حتی بیشترین همراهی را با ایالات متحده داشته است.

تحلیل موضع سه کشور اروپایی برجام در جریان جنگ ۱۲ روزه تحمیلی علیه ایران نشان می دهد که آنها نه تنها این اقدام را محکوم نکردند بلکه در موارد متعدد در موضع گیری مقامات رسمیشان  شاهد تایید اقدام مشترک آمریکا و اسرائیل بودیم. آلمان به عنوان یکی از محورهای اصلی اتحادیه اروپا و از اعضای برجام کمک مالی ، سیاسی و تسلیحاتی ویژه ای از رژیم صهیونیستی انجام داد و این کمک ها همچنان ادامه دارد.

آیا در صورت تکرار اقدامات تجاوزکارانه آمریکا و اسرائیل می توان حداقل روی موضع سیاسی سه کشور فرانسه، آلمان و انگلیس حساب کرد؟

آیا مذاکره با این سه کشور تاثیری در کاهش چالش های اقتصادی ناشی از تحریم های آمریکا دارد؟ یا اصولا از آنچه برنامه جامع اقدام مشترک نامیده میشود چیزی باقی مانده است که بتوان در قالب آن پایه ای برای مذاکرات جدید شکل داد؟

برجام بدون تعارف مانند سیب کرم خورده ای است که چیزی از آن باقی نمانده و طرف های اروپایی تلاش می کنند باقی مانده متعفن آن را بر سر طرف ایرانی بکوبند.

وقتی برجام گره ای از تحریم های ایران باز نمی کند و بعد از خروج آمریکا از آن به شیوه های متعدد همه تحریم های برداشته شده در قالب برجام دوباره علیه ایران اعمال شده است.

وقتی با وجود بیشترین همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی که شاید در تاریخ کم سابقه یا بی سابقه است، باز آژانس علیه ایران گزارش می دهد و قطعنامه صادر می کند. 

وقتی تاسیسات صلح آمیز  هسته ای ایران که بیشترین بازرسی ها را در کارنامه خود دارد مورد تجاوز نظامی قرار می گیرد یعنی اصولاً هر نوع تعامل با طرف غربی که با اهرم فشار و زور همراه نباشد راه به جایی نخواهد برد.

غرب با زبان بی زبانی به ایران می گوید که نمی خواهند ایران هیچ ربطی به انرژی هسته ای داشته باشد و الا هیچ کدام از کشورهای غربی با حجم نفوذ و بازرسی های جاسوسان بازرس نمای آژانس بین المللی انرژی اتمی کوچکترین تردیدی در صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران ندارند.

جهان غرب اصولاً به دنبال منهدم کردن هر نوع فناوری در ایران و کشورهایی است که نمی خواهند هژمون تحمیلی آنها را بپذیرند. اصلا موضوع فناوری هسته ای نیست اگر فردا روزی فناوری جدید و قدرت آفرین دیگری بیاید و ما بتوانیم در آن توفیقاتی داشته باشیم باز باید بر سر آنچه خودمان بدست آوردیم با غرب مذاکره کنیم؟ کشورهای قدرتمند دیگر مانند چین ، روسیه و هند با این زیاده خواهی چگونه برخورد می کنند؟

یک نمونه خیلی واضح این نوع برخورد را میتوان در نوع نگرش چین و روسیه به مذاکره با غرب یافت. طرف چینی بارها درباره جزیره تایوان با غرب گفتگو کرده اما آیا دستگاه دیپلماسی چین تاثیری بر منش و رویه این کشور درباره تایوان دارد. برگزاری رزمایش های نظامی متعدد و تهدیدهای فزاینده چین علیه تایوان با آنچه بر سر میز مذاکره دیده می شود فرسنگ ها فاصله دارد.

از زمانی که ترامپ پا به کاخ سفید گذاشت و بر پایان دادن جنگ روسیه و اوکراین از طریق مذاکره پافشاری کرد ذره ای در میدان نبرد روسیه علیه اوکراین تغییری حاصل نشد حتی میتوان گفت در هفته های گذشته روسیه جدی تر از قبل به کیفی کردن و افزایش دامنه حملات خود می اندیشد

طرف آمریکایی نیز علی رغم دم زدن از مذاکره و راه حل دیپلماتیک حجم کمک تسلیحاتی و لجستیکی خود به اوکراین را به گونه ای بی سابقه افزایش داده است. 

جایگاه مذاکره بین قدرت ها و طرف های درگیر در منازعات بین المللی در حد توجیه افکار عمومی برای نمایش پیگیری روندهای صلح آمیز و دیپلماتیک تقلیل پیدا کرده و الا همگان بوضوح می دانند دیپلماسی نه تنها روندی برای صلح نیست بلکه ابزاری برای موجه جلوه دادن جنگ های آینده است.

زمانی که بخش قابل توجهی از جامعه غربی از ورود به جنگ هایی که هزاران کیلومتر دورتر از محدوده سرزمینی کشورشان اتفاق می افتند، خسته شده اند؛ غرب ناگزیر است بگوید ما روندهای دیپلماتیک را پیگیری کردیم و اکنون برای حفظ آنچه صلح و امنیت جهانی توصیف می کنند مجبوریم در فلان جنگ در شرق آسیا یا فلان جنگ در خاورمیانه و آن یکی در قفقاز و دیگری در شرق اروپا ورود کنیم.

اینچنین است که مذاکره مقدمه ای برای جنگ است و نه صلح و قرار نیست از هیچ مذاکره ای صلح و توافق نتیجه گیری شود. باید بپذیریم با چنین رویکردی بعد از هر مذاکره ای و یا جدیدا در حین هر مذاکره ای باید منتظر جنگی دیگر بود و نکته مهم اینکه با هر دور جدیدی از مذاکره جنگ به شکل فزاینده ای تشدید خواهد شد.

در مذاکرات پیش رو با اروپا و یا احتمالا آمریکا یا ما باید از خط قرمز کشور یعنی حفظ چرخه سوخت و داشتن انرژی صلح آمیز هسته ای عدول کنیم که پارامتر ضعف را به طرف مقابل مخابره می کند و احتمالا خواسته های آینده غرب محدود کردن برنامه موشکی و موارد دیگر است و یا اینکه بر صلح آمیز بودن برنامه هسته ای تاکید کنیم که مسیری تکراری است که باز هم بعد از چند سال بدون کوچکترین دستاوردی برای ایران منجر به جنگ ۱۲ روزه تحمیلی شد.

سه کشور فرانسه ، انگلیس و آلمان از الان کاملا از موضع ایران در قبال برنامه ای هسته ای مطلعند و صرفا این دوره از مذاکرات را برای ایجاد نوسان در بازارها و بالا و پایین کردن شاخص های اقتصادی و شوک روانی به جامعه نیاز دارند و الا چه مکانیسم ماشه اجرا شود  و چه اجرا نشود آنقدر حجم تحریم های اعمال شده علیه ایران در سال های اخیر زیاد است که فعال شدن یا نشدن آن کوچکترین تاثیر میدانی در بازار کشورمان ندارد اما طرف اروپایی مطمئن است همچنان میتواند لاشه برجام و این سیب کرم خورده را بر سر طرف ایرانی بکوبد و از التهاب و تاثیرات روانی و اقتصادی ایجاد شده سود ببرد. 

بهتر است از هم اکنون دستگاه سیاسی و دیپلماتیک کشور با مردم اتمام حجت و بیان کند که منتظر تاثیر یا نتیجه ای از مذاکرات آتی با اروپای روباه سفت یا آمریکای درنده نباشند تا لااقل از تاثیر روانی آن در زمان اجرای مکانیسم ماشه و یا حرکت های دیگری از این قبیل کاسته شود. 

بی شک سه کشور اروپایی با مذاکرات آتی تلاش خواهند کرد که تا با بازی ضرورت مذاکره و امتیازدهی از طرف ایران زمان را برای وارد کردن اسب تروآ به داخل دژ مردم ایران و شکستن دروازه های ایران شهر استفاده کنند و الا نتیجه میز مذاکره از هم اکنون مشخص است.

مذاکرات پیش رو قطعا ترفندی برای بازگرداندن بازرسان یا بهتر بگویم جاسوسان آژانس بین المللی انرژی هسته ایست ، قصد دارد در صفوف مردم ایران بر سر امتیازدهی به غرب و انتخاب جنگ شکاف ایجاد کند و مهم تر اینکه با غفلت از حقیقت میدان جنگ زمینه ای مجدد برای استفاده آمریکا و اسرائیل از اصل غافلگیری فراهم آورد.

پرونده هسته ای ایران و نوع تقابل با جمهوری اسلامی سال هاست که از مرحله مذاکره عبور کرده و آنچه غرب آن را مذاکره می نامد صرفا تاکتیک برای به ثمر رساندن اهداف پشت پرده است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب