موسی حقانی تشریح کرد

علت ایستادگی تاریخی ملت ایران پیوند «ایران» و «تشیّع» است

علت ایستادگی تاریخی ملت ایران پیوند «ایران» و «تشیّع» است
موسی حقانی گفت: تمدّن اسلامی بدون ایران و ایرانی و سابقه‌ی تمدّنی آن شکل نمی‌گرفت، چون در سرزمین‌های اعراب چنین ظرفیّتی وجود نداشت.

به گزارش خبرگزاری آنا، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده کل قوا در سومین پیام تلویزیونی در پی تهاجم رژیم صهیونی با تبریک به ملّت بزرگ ایران برای پیروزی در این نبرد تأکید کردند: رژیم صهیونی با آن همه هیاهو، با آن همه ادّعا، در زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریباً از پا درآمد و له شد. فکر اینکه چنین ضرباتی از سوی جمهوری اسلامی ممکن است بر رژیم وارد بشود، در ذهن آنها و مخیّله‌ی آنها خطور نمیکرد و اتّفاق افتاد. خدا را سپاس میگزاریم که به نیرو‌های مسلّح ما کمک کرد، توانستند از دفاع چندلایه‌ی پیشرفته‌ی آنها عبور کنند و بسیاری از مناطق شهری و نظامی آنها را زیر فشار موشک‌های خودشان و با تهاجم قویّ سلاح پیشرفته‌ی خودشان با خاک یکسان کنند! این یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های الهی است.
به همین منظور، بخش «درس و عبرت تاریخ» رسانه KHAMENEI.IR در گفت‌و‌گوی تفصیلی با دکتر موسی حقانی، رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر، به بررسی کنش تاریخی ایرانیان در برابر بحران‌ها پرداخته است.

* در جنگ دوازده‌روزه با اسرائیل، یک اتّفاق مهم افتاد و آن انسجام ملّی بود که بر محور ایران شکل گرفت. این هویّت ملّی ایرانیان چه ویژگی‌هایی دارد که وقتی یک دشمن خارجی به این کشور حمله می‌کند، ما این‌قدر زود با هم متّحد می‌شویم و در مقابل دشمنان مقاومت می‌کنیم؟


ما یک ملّتیم؛ شاید بشود گفت که آن نقطه‌ی قوّت ما در همین ملّت بودنمان است. شما در خیلی از این کشور‌های بزرگ یا کوچک منطقه این پدیده را نمی‌بینید. «ملّت» به این معنی که یک بخشی از جامعه‌ی انسانی در یک جا سکونت داشته باشند، سرزمین داشته باشند و از جهت جمعیّت هم جمعیّت قابل توجّهی داشته باشند؛ یا اینکه آرمان‌های مشترک داشته باشند، زبان مشترک داشته باشند، دین مشترک داشته باشند. این مؤلّفه‌ها در ملّت ایران وجود دارد و از همه مهم‌تر این است که اگر بخواهیم به همان مؤلّفه‌ی اوّل بپردازیم، می‌بینیم که این ملّت هفت هزار سال در این سرزمین زندگی کرده‌اند! این، یک ظرفیّت‌ها و یک ویژگی‌هایی به این ملت داده، مضافا این‌که این هفت هزار سال زندگی یک زندگی آرامی نبوده است.

این منطقه، از لحاظ ژئوپلتیک و از جهت راهبردی، منطقه‌ی بسیار مهمّی است. ما در قلب زمین واقع شده‌ایم و بسیاری از تحوّلات بزرگ دنیا و اساساً شکل‌گیری تمدّن‌ها در این منطقه رخ داده که کشور ما یکی از نقاط کانونی شکل‌گیری تمدّن بشری است. اوّلین نشانه‌های زندگی تمدّنی بشر در این منطقه شکل گرفته و ایرانی‌ها در ساختن آن نقش اساسی و جدّی دارند.

همچنین، این کشور نقشی اساسی در ساختن فرهنگ این منطقه دارد. الان اغلب اندیشمندان کشور‌های منطقه ــ از ترکیه که تکیه بر سابقه‌ی امپراتوری عثمانی دارد تا بسیاری از کشور‌های دیگر که برخی از جهت قدمت سابقه ندارند، برخی هم سابقه دارند ــ همه اعتراف دارند که ایرانی‌ها از همه جهت جزو سازندگان این منطقه هستند؛ از جهت فرهنگ و ساختار سیاسی و زبان و فرهنگ غذایی و سبک زندگی و... شما می‌بینید که الان اندیشمندان ترک اعتراف می‌کنند و می‌گویند که ما اساساً اسلام را از ایرانی‌ها گرفتیم؛ پذیرش اسلام نه‌تنها خود ایرانی‌ها را وارد یک مرحله‌ی جدید کرد، بلکه سایر ملل را هم ارتقا داد. زبان فارسی زبانی است که در سراسر این منطقه رواج داشت؛ در بعضی از مناطق زبان اوّل است، در بعضی از مناطق زبان دوّم است و این با تمام زوایای زندگی مردم این منطقه ــ مخصوصاً کشور‌هایی که با ما همسایگی نزدیک دارند و در دوره‌هایی بخشی از ایران محسوب می‌شدند ــ مرتبط است.

ببینید! این ملّت بودن، قدمت حضور ما در این منطقه و نقش‌آفرینی ما در ساختن این منطقه و دست‌وپنجه نرم کردن با حوادثی که ملّت ایران در این چند هزار سال با آن روبه‌رو بوده، باعث شد که به این اصل مهم پی ببرد که اگر پای سرزمین و آرمان‌های خودش نَایستد، توسّط دشمنانش در این منطقه‌ی مهم و حسّاس از بین خواهد رفت. بنابراین، ما در مقاطع مختلف می‌بینیم که وقتی ایران مورد هجوم قرار می‌گیرد، مردم ما پای دفاع از کشورشان می‌ایستند و صحنه را خالی نمی‌کنند؛ حتّی مواردی داریم ــ که حالا من بعداً که بخواهم مثال بزنم، خدمتتان عرض می‌کنم ــ که حاکمیّت‌ها در این تقابل کم می‌آورند، ولی ملّت همچنان می‌ایستد و ایستادگی می‌کند.

از جهت فرهنگی، ما ایرانی‌ها حتّی از قبل از اسلام یک آرمان مشترک حول توحید داشتیم و آن آرمان مشترک ما یعنی عدالت بود؛ به همین جهت، ایرانی‌ها همواره به دنبال عدالت بودند و سعی داشتند به این گوهر دسترسی پیدا کنند. اینکه ایرانی‌ها اسلام را با آغوش باز پذیرفتند، یکی از دلایلش همان ندای عدالت‌بخش و عدالت‌آفرین اسلام بود که ایرانی‌ها به آن پاسخ دادند و به سلام اسلام پاسخ مثبت دادند.

این علاقه‌ی به وحدانیّت و توحید و اخلاق‌گرایی که در تاریخ ایران سراغ داریم، باعث شد که ما شاهد یک دوره‌ی شکوفایی از جهت جهان‌داری در کشورمان و در این سرزمین باشیم. ملّت ایران ملّتی است که خودش در دوره‌هایی جهان‌داری کرده؛ یعنی حدّاقل یکی از قدرت‌های بزرگ جهانی بوده است. این ملّت از جهت درک و فهم بایسته‌های حفظ و نگهداری سرزمین خودش و حفظ و نگهداری تمامیّت وجودی خودش، با ملّت‌هایی که این سابقه را ندارند بسیار تفاوت دارد. واقعاً تراز ملّت ایران در صیانت از سرزمین خودشان، در صیانت از باور‌های خودشان، در رشد و ارتقای باور‌های خودشان، در بین ملل جهان بی‌نظیر است.

بحث من مربوط به قبل از اسلام است، امّا بعداً وارد دوران اسلامی هم می‌شویم؛ مثلاً دوره‌ی صفویّه یک مقطع درخشان در سیر تاریخی ملّت ایران است. ما ملّت کارآزموده‌ای هستیم و در منطقه‌ای زندگی می‌کنیم که در قلب زمین واقع شده و از قدیم، قدرت‌های بزرگ به این سرزمین طمع داشته‌اند. دو هزار سال است که هیچ نسلی از ایرانی‌ها نبوده که یکی دو جنگ را یا مستقیم یا غیر‌مستقیم تجربه نکرده باشد. این را هم به آن ظرفیّت تمدّنی و تاب‌آوری اضافه کنید. وقتی در منطقه‌ای زندگی می‌کنید که هم از جهت جغرافیایی نقاط قوّت دارد و هم نقاط ضعفی مثل کم‌آبی تاریخی و تهدید‌های نظامی وجود دارد، پدران ما و گذشتگان ما در مقابله با این پدیده‌ها ــ چه طبیعی و چه ناشی از جنگ‌ها و توسعه‌طلبی‌های قدرت‌های بزرگ در مقاطع مختلف ــ درطی سال‌ها کارآزموده شده‌اند؛ در این صورت، ملّت ایران به طور طبیعی وقتی با پدیده‌ای مانند جنگ و هجوم به کشورش مواجه می‌شود، دست‌وپایش را گم نمی‌کند؛ ضمن اینکه می‌داند قدرت‌هایی در طول تاریخ به این سرزمین طمع داشته‌اند و اگر ذرّه‌ای سستی می‌کرد، این سرزمین از دست می‌رفت.

با ورود اسلام به ایران، ایرانی‌ها در برابر سپاهیان مسلمان بر اساس شکست نظامی تسلیم نشدند؛ از نظر قدرت و برتری مادّی هم هیچ توازنی بین قدرت ایران و اعراب مسلمانی که به ایران حمله کردند وجود نداشت. ایرانی‌ها قلباً اسلام را پذیرفتند. در آن دوران که عصر انحطاط ساسانیان بود، مردم ایران منتظر تحوّل بودند؛ امّا در این تحوّل، انسجام خودشان را حفظ کردند و تمام ظرفیّت‌های تمدّنی خود را در خدمت اسلام قرار دادند که باعث شکل‌گیری تمدّن اسلامی شد.

پس این ملّت نه‌تنها دست‌وپایش را گم نکرد، بلکه اغلب مردم انتخاب کردند و ظرفیّت‌های خود را در اختیار دین جدیدی گذاشتند که خواسته‌های آنها از جمله توحید و عدالت را بیان می‌کرد. وقتی هم با کج‌روی‌هایی مانند خلفای اموی و عبّاسی مواجه شدند، ایرانی‌ها به اصیل‌ترین لایه‌ی اسلام یعنی مکتب اهل‌بیت و مذهب تشیّع رجوع کردند. به همین دلیل، تشیّع در ایران ریشه دواند و از بعد ورود اسلام به ایران، یکی از مؤلّفه‌هایی که به هویّت ملّی و هویّت تاریخی ما اضافه شد، اسلام و در گام بعد تشیّع بود. این آرمان مشترک، به‌ویژه بعد از شکل‌گیری دولت صفوی که استقلال ایران را دوباره اعاده کرد، باعث شد ایران به عنوان یک واحد سیاسی احیا و ظرفیّت‌های تمدّنی‌اش به‌سرعت بازسازی شود.

بنابراین، ما در طول چند هزار سال سابقه‌ی تاریخی، شاهد تداوم تاریخی ملت ایران و عناصر هویتی آن هستیم. تداومی که گسستی ندارد. این تداوم، ملّت را سرپا نگه داشته است و هر‌گاه با پدیده‌ای جدید مانند اسلام مواجه شده، تلاش کرده آن ظرفیّت تمدّنی خود را با ظرفیّت جدید انطباق دهد و ظرفیت جدیدی مانند تمدّن اسلامی را شکل دهد. تمدّن اسلامی بدون ایران و ایرانی و سابقه‌ی تمدّنی آن شکل نمی‌گرفت، چون در سرزمین‌های اعراب چنین ظرفیّتی وجود نداشت.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب