از نقد مفهومی تا تثبیت بازدارندگی راهبردی/ تبیین تطبیقی دو موضع رهبر انقلاب اسلامی درباره نظم جهانی

از نقد مفهومی تا تثبیت بازدارندگی راهبردی  تبیین تطبیقی دو موضع رهبر انقلاب اسلامی درباره نظم جهانی
تأمل در دو موضع کلیدی مقام معظم رهبری در فاصله‌ای قریب به یک دهه، نخست در ۱۱ خرداد ۱۳۹۳ و دیگری در ۲۵ تیرماه ۱۴۰۴، نقشه‌ای راهبردی از مواجهه‌ نظام‌مند جمهوری اسلامی ایران با ساختارها، مفاهیم و قواعد نظم بین‌الملل معاصر ترسیم می‌نماید.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، این دو موضع، هرچند در دو زمان و با دو بیان متفاوت صادر شده‌اند، در واقع دو فصل پیوسته از منظومه‌ای فکری-راهبردی را تشکیل می‌دهند که هدف آن، بازتعریف جایگاه ایران در هندسه قدرت جهانی و بازمهندسی مفاهیم کلیدی سیاست بین‌الملل است.

در موضع نخست (۱۱ خرداد ۹۳)، رهبر انقلاب با صراحتی کم‌سابقه، اصطلاح رایج و پرکاربرد «جامعه جهانی» را مفهومی مجعول و فریبکارانه معرفی کرده و تصریح می‌فرمایند: «کسانى که در مقابل جمهورى اسلامى قرار دارند جامعه‌ى جهانى نیستند، چند دولت مستکبرند که آنها هم عمدتاً زیر نفوذ یک مشت کمپانى‌دارانِ صهیونیستِ غارتگرِ بدنامِ بددلند». این بیان، نه صرفاً نقدی بر یک واژه، بلکه تخطئه‌ی بنیان‌های گفتمانی نظمی است که در آن، اراده چند دولت غربی با ژستی نمایشی، به‌عنوان اراده کل بشریت بازنمایی می‌شود. این سخن، ناظر بر یک راهبرد زبانی-سیاسی عمیق است: انکار مشروعیت مفاهیمی که سلطه را در لفافه اجماع بین‌المللی به حاشیه می‌رانند.

در نقطه دوم، که در بیانات ۲۵ تیرماه ۱۴۰۴ منعکس شده است، این گفتمان وارد مرحله‌ای از بلوغ و ابتکار می‌شود. مقام معظم رهبری با لحنی قاطع اعلام می‌دارند: «جمهوری اسلامی ایران نه‌تنها از آمریکا نمی‌ترسد، بلکه آن را می‌ترساند». این گزاره، واجد بار مفهومی عمیقی است و به‌مثابه نقطه عطفی در سیاست‌ورزی مقاومت‌محور تلقی می‌گردد. مضمون این جمله، وارونگی قاعده‌ای دیرپا در ساختار قدرت جهانی است که بازدارندگی دیگر انحصار قدرت‌های غربی نیست، بلکه به ابزاری دوسویه و متقارن تبدل شده است که جمهوری اسلامی، خود در جایگاه فعال آن ایستاده است.

نسبت این دو موضع، نسبت «تخریب مشروعیت نظم تحمیلی» و «برساخت نظم بدیل» است؛ نخست با شکستن غبار مشروعیت از مفاهیم مهندسی‌شده، و سپس با استقرار اراده‌ای مستقل و کنش‌مند که توان اعمال بازدارندگی و برهم‌زدن معادلات دشمن را دارد. ایران در این چارچوب نه یک کشور حاشیه‌نشین، بلکه بازیگری معناپرداز، قدرت‌آفرین و قواعد‌ساز تلقی می‌شود.

چنین منظومه‌ای، نه متأثر از رخداد‌های زودگذر، بلکه برخاسته از دستگاه مفهومی و راهبردی منسجمی است که در آن، واژگان صرفاً ابزار ارتباطی نیستند، بلکه حامل قدرت، هویت و جهت‌گیری‌اند. رهبر انقلاب، در این دو مقطع، در واقع با مهارت تمام دو وجه از یک سیاست کلان را ترسیم می‌کنند. از یک‌سو، افشای ماهیت نمایشی و استعماری ادبیات سیاسی غرب، و از سوی دیگر، تبیین اقتدار مستقل ایران در مقام نیرویی که قادر است در مناسبات راهبردی، طرف تهدید نباشد، بلکه مبدأ بازدارندگی باشد.

بدین‌ترتیب، این دو موضع را می‌توان نه صرفاً دو سخنرانی، بلکه دو قطعه مکمل در راهبرد کلان جمهوری اسلامی دانست که هدف آن، عبور از نظم سلطه‌محور و تثبیت هویتی جدید برای ایران در سطح بین‌الملل است؛ هویتی که مشروعیت خود را از اصول، مقاومت و مردم‌سالاری حقیقی می‌گیرد، نه از پذیرش واژگان ساختگی و قواعد تحمیلی.

انتهای پیام/

ارسال نظر
رسپینا
گوشتیران
قالیشویی ادیب