دکتر طهرانچی؛ چهرهای از اخلاص، اندیشه و دغدغهمندی اجتماعی

به گزارش آنا، متن یادداشت فرهمند پور دبیر ستاد زنان و خانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی به شرح زیر است:
دکتر طهرانچی نیز مانند سایر شهدای شاخص جنگ تحمیلی اخیر، پس از عمری مجاهدت و تکاپو، سرانجام امروز در خانه ابدیاش آرام گرفت.
او را دورادور میشناختم؛ از طریق رسانهها، سمینارها، نشستها یا حضور در برخی جلسات مشترک...
از دیماه ۱۴۰۲ که وارد شورای عالی انقلاب فرهنگی شدم، طبعاً توفیق آشنایی و تعامل نزدیکتری با او پیدا کردم.
اظهار نظر درباره تخصص علمیاش در فیزیک هستهای، در حوزه دانش و تجربه من نبوده و نیست؛ اما سه ویژگی دکتر طهرانچی همواره برایم چشمگیر و قابلتوجه بود:
نخست، او فیزیکدانی بود که تفکر و تحلیلهای نظاممندش در حوزه علوم انسانی و اجتماعی برایم جذاب و تأملبرانگیز بود. در یکی از سلسلهنشستهای طراحی الگوی حکمرانی تمدنی در حوزه زنان و خانواده، هم میزبان و هم میهمان نشست ما بود. آن پختگی نگاه و تحلیلهایش حقیقتاً شوقآفرین بود.
دوم، اشراف، تعهد و ابتکارات مدیریتیاش، بهویژه در حوزه دغدغهمندیهای من یعنی حوزه زنان و خانواده، همیشه مرا سر ذوق میآورد. وقتی با شور و دغدغه درباره سیاستگذاری، حکمرانی و مدیریت خانوادهمحور یا معطوف به جنسیت صحبت میکردم، مطالبه داشتم و دنبال راهکارهای نو و سخن تازه بودم، دکتر طهرانچی همیشه ایدههای نو یا تجربههای کاربردی داشت که مرا امیدوار و دلگرم میکرد.
سوم، تعهد و دلسوزیاش نسبت به خانواده بزرگ دانشگاه آزاد اسلامی و مسائل و مشکلات آنها بیش از حد تصور بود. در جلسات، هنگام تصمیمگیریها و در گفتگوهای مرتبط، جوری از مصالح این خانواده دفاع میکرد که انگار از حریم فرزندان یا خانهاش پاسبانی میکند.
بهعنوان دبیر ستاد خانواده و زنان، طبیعتاً بارها مورد مراجعه اعضای هیئت علمی زن یا دانشجویان دختر قرار گرفتهام که برای حل مشکلات کاری یا تحصیلیشان به من نامه نوشته یا ایمیل زدهاند. در این مدت، درباره مراجعات مرتبط با دانشگاه آزاد، دلم آرام و مطمئن بود که پیگیریهایمان به نتیجه میرسد.
دفعات اول که در حاشیه جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی یا ستاد علم، برای پیگیری این موارد نزد دکتر طهرانچی میرفتم، لازم میدیدم توضیح بدهم یا مکاتبه رسمی ضمیمه کنم. مدارک را میگرفت، توضیحاتم را با دقت و حوصله گوش میکرد و قول پیگیری میداد. اما بعد از مدتی، به پیگیریهایم، به سلام و احوالپرسیهای معنادارم، به اینکه کنار او مینشینم، عادت کرده بود. تا مرا میدید، با تمام چهرهاش میخندید و با گشادهرویی، فقط دستش را دراز میکرد، پاکت مدارک را میگرفت و دیگر نیازی به هیچ توضیحی نبود.
پرونده تلاشها و تکاپوها، پرونده دانش و مدیریت و تعهد، پرونده اخلاص و علم و عملِ دکتر طهرانچی برای «کاشتن» در این عالم، بسته شد؛ اما برای «برداشتن» در سرای دیگر، گشوده شد.
جلوهها و الگوهایی برای ما بهجا گذاشت که نه بسته میشود و نه فراموش.
خاطره اش برای من، گرامی تر از آن است که از او یاد نکنم و خبرِ خوبی هایش را نپراکنم.
انتهای پیام/