«صلابتی» از جنس ایمان «حماسهای» آمیخته به دانایی

فرید آزادبخت استادیار حقوق بینالملل، عضو بسیج حقوقدانان کرمانشاه و عضو هیئت علمی گروه حقوق دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری آنا نوشت: در سپیدهدمان حادثهای تلخ، هنگامی که رژیم متجاوز صهیونیستی با وقاحتی بیسابقه آتش ستم در ساحت پاک ایران افکند، آنچه در منظر جهانیان پدیدار شد، صرفاً یک حمله نظامی نبود؛ بلکه طغیان و تجاوزی بود عریان علیه عزت، عقلانیت و شکوفایی یک ملت.
تجاوز اخیر، نه از سر اختلافی گذرا، نه واکنشی آنی به منازعهای مرزی، بلکه پروژهای استراتژیک و دیرپا بود برای مهار ملت ایران؛ ملتی که در مسیر «تمدنسازی» گام برمیدارد و در میان گرداب قرنها، پرچم استقلال، اقتدار و دانایی را بر دوش گرفته است.
دشمن میخواست نور را خاموش کند، اما در آتش خشم او، مشعل حقیقت فروزانتر شد. آری، ماجراجویی علیه ایران نه بهخاطر سانتریفیوژها که بهانه است؛ بلکه برای آن است که ایران نخواسته در مدار تحقیر و وابستگی بماند. آنچه خشم خصم را شعلهور ساخته، «استقلال علمی» و «پیشرفت خیرهکننده» ملتی است که میخواهد خودش برای خودش تصمیم بگیرد، خودش دانش را بیافریند و خودش معمار آیندهاش باشد.
ایران، با سکوت متفکرانه و صدای صریح، یک پیام را به تاریخ مخابره کرد: ما نه متجاوزیم، اما اگر بر ما بتازید، پاسخمان برآمده از قانون، شرافت و قدرت است. ما خواهان صلحیم، اما نه به بهای وابستگی. ما صبوریم، اما نه بیمرز و ما در راهی گام نهادهایم که بازگشت در آن معنا ندارد
در چنین بزنگاهی، آنچه پیش چشم تاریخ نقش بست، صحنهای از شکوه و بلوغ یک ملت بود. «روح جمعی ایرانیان»، چون امواج خروشان نور از دل کوه و دشت برخاست و آسمان ایران را روشن ساخت. ملتی یکپارچه از هر تیره و طبقه، گرد آمدند و «صفوف متحد» خویش را استوار کردند؛ نه به فرمان، نه به اجبار، بلکه از عمق باور با درک خطر و با ایمان به ارزشها و این صفوف در برابر آوار موشکها و هجمه تبلیغات، نه لرزید، نه گسست، بلکه "«سد سدیدی» ساخت از جنس اراده و آگاهی.
آنگاه طوفان ترور و تجاوز در گرفت، ایران، چون سرو ایستاده، با «انسجام ملی» پاسخ داد. در برابر تهدید، «اراده معطوف به دفاع» جایگزین تردید شد. نه هراس که حکمت؛ نه خشم کور که پاسخ سنجیده؛ نه هیاهوی انتقام که «پاسخ مسئولانه و متناسب»، چنانکه زیبنده ملتی است که هم تاریخ دارد و هم آینده.
این واکنش حماسی و خِرَدمندانه، برآمده از «حافظه تاریخی» ملتی است که طعم اشغال و استعمار را چشیده، اما هیچگاه زانو نزده است؛ ملتی که هنوز طنین ایستادگی دلاورانِ هویزه، شلمچه و خرمشهر در رگهایش جاری است و هنوز نوای اللهاکبرِ میدانهای مقاومت را در دل دارد.
ایران، از دل عاشورا عبور کرده، از مصاف مغول و تاتار گذشته، استعمار پیر را به زانو درآورده و در عصر معاصر نیز عزم تمدنسازی نوینی را آغاز کرده که خواب را از چشم نظام سلطه ربوده است.
در دل این واقعه، جهان شاهد تولد دوبارهای بود: «صلابت و حماسه». صلابتی از جنس ایمان و حماسهای آمیخته به دانایی. دشمن آمده بود تا شکاف بیافریند، اما همدلی آفرید. آمده بود تا درخت باور را بشکند؛ اما ریشهها را در هم گره زد و آنچه از این همه برخاست، آوای سربلندی ملتی بود که نشان داد میتوان در عصر تسلیم، ایستاد؛ در عصر تاریکی، فروغ شد؛ و در زمانه تحقیر، معمار عزت شد.
ایران، با سکوت متفکرانه و صدای صریح، یک پیام را به تاریخ مخابره کرد:
ما نه متجاوزیم، اما اگر بر ما بتازید، پاسخمان برآمده از قانون، شرافت و قدرت است.
ما خواهان صلحیم، اما نه به بهای وابستگی.
ما صبوریم، اما نه بیمرز و ما در راهی گام نهادهایم که بازگشت در آن معنا ندارد: راه علم، راه استقلال، راه عدالت، راه تمدن و چنین است که امروز، در فردای آن تهاجم، جهانیان گواهاند که ایران، درختی است که با طوفان تناورتر میشود و آینده چنین خواهد نوشت: در عصر تزویر، ملتی برخاست که هم «حق را شناخت»، هم «بر آن ایستاد» و هم «جهان را به آیندهای عادلانهتر امید داد.»
ایران، نه فقط نام یک کشور که صدای یک تمدن است و این صدا، خاموشناشدنیست.
انتهای پیام/