همگرایی امنیتی تهران و ریاض در برابر تهدیدات نوظهور

به گزارش خبرگزاری آنا، سفر علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به عربستان سعودی را میتوان در چارچوب مرحلهای تازه از روابط تهران و ریاض تحلیل کرد. پس از توافق ایران و عربستان برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک، اکنون دو کشور در حال آزمودن ظرفیتهای جدید همکاری در سطح منطقهای و بینالمللی هستند. این سفر را باید نقطه عطفی در روابط تهران و ریاض دانست. این سفر نشان میدهد دو کشور فراتر از روابط دیپلماتیک معمول، اکنون وارد سطحی از گفتوگوهای راهبردی و امنیتی شدهاند که میتواند پیامدهای گستردهای برای نظم منطقهای داشته باشد.
معماری نظم چندقطبی در غرب آسیا
سفر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، به عربستان سعودی را باید گامی مهم در شکلگیری نظم چندقطبی منطقهای دانست؛ نظمی که دیگر نه بر محور قدرتهای فرامنطقهای، بلکه بر تعامل بازیگران بومی و قدرتهای نوظهور آسیایی استوار است.
نظام بینالملل در حال گذار از یک ساختار تکقطبی به چندقطبی است؛ آمریکا با بحرانهای پیدرپی در اوکراین و شرق آسیا، توان مداخلهگری خود در منطقه حساس و استراتژیک غرب اسیا را از دست داده و از سوی دیگری قدرتهای منطقهای نظیر ایران و عربستان، نقش فعالتری در بازطراحی نظم منطقهای ایفا میکنند. در این میان، چین نیز بهعنوان قدرت میانجی و سرمایهگذار راهبردی، به بازیگری کلیدی در اتصال منافع تهران و ریاض تبدیل شده است.
محورهای گفتوگو بین تهران ریاض
۱. امنیت انرژی و کشتیرانی در خلیج فارس:تهران و ریاض دریافتهاند که ثبات در این آبراه حیاتی، نهتنها برای اقتصاد ملی آنها بلکه برای نظم انرژی جهانی ضروری است. گفتوگوها بهطور جدی بر مدیریت حضور نظامی خارجی و کاهش تهدیدات امنیتی متمرکز بوده است.
۲. تهدید رژیم صهیونیستی و تجاوز به قطر:حمله اخیر صهیونیستها به قطر این واقعیت را آشکار کرد که رژیم صهیونیستی میکوشد با ایجاد تنشهای جدید، معادلات امنیتی منطقه را به سود خود تغییر دهد. ایران و عربستان با وجود تفاوتهای راهبردی، در درک این تهدید مشترک همنظر شدهاند و بعید نیست به راهکارهای مشترکی برای مقابله با ماجراجویی رژیم اشغالگر قدس برسند.
۳. پروندههای منطقهای: بحث و گفتوگو پیرامون تحولات منطقهای و اتفاقات آینده در خصوص همسایگانی نظیر سوریه و یمن یکی دیگر از این محورهاست که میتوان منجر به اتخاذ سازوکارهایی برای بازسازی و کاهش تنشها در این مناطق شود. علاوه بر این، لبنان نیز بهعنوان یکی از کانونهای مهم رقابت و تعامل ایران و عربستان، در دستور کار مذاکرات قرار دارد و وضعیت شکننده سیاسی ـ اقتصادی لبنان و نقشآفرینی نیروهای نزدیک به تهران و ریاض، ضرورت هماهنگی دو کشور در این پرونده را دوچندان میکند.
۴. همکاری در قالبهای چندجانبه:از سازمان همکاری اسلامی تا ابتکارهای اقتصادی مشترک در چارچوب «کمربند و جاده» چین، بسترهایی برای همگرایی وجود دارد که هر دو کشور میتوانند از آن برای افزایش نفوذ منطقهای خود بهرهمند شوند.
پیامدهای بینالمللی سفر
افول نقش آمریکا: کاهش وابستگی ریاض به واشنگتن و تمایل به تنوعبخشی در روابط، نشانهای از پایان دوران سلطه یکجانبه آمریکاست.
تقویت نقش چین و آسیا: میانجیگری چین در آشتی ایران و عربستان و اکنون نقش غیرمستقیم آن در تعمیق روابط امنیتی، نشاندهنده انتقال مرکز ثقل سیاست جهانی به شرق است.
نظم چندقطبی منطقهای: همکاری تاکتیکی ایران و عربستان میتواند الگویی برای سایر کشورهای منطقه باشد تا از تقابل فرسایشی عبور کرده و به سمت مشارکت در یک معماری امنیتی جمعی حرکت کنند.
واکنش احتمالی آمریکا و صهیونیستها به تعامل ایران ـ عربستان
ایالات متحده این نزدیکی را بهمنزله کاهش نفوذ خود در منطقه میبیند. واشنگتن ممکن است با ابزارهایی، چون فشار اقتصادی، تقویت روابط امنیتی با کشورهای حاشیه خلیج فارس یا برجستهکردن تهدید ایران در افکار عمومی عربی تلاش کند این روند را مهار کند. اسرائیل نیز از همگرایی ایران و عربستان بیشترین نگرانی را دارد. تلآویو سالها بر پایه دامنزدن به تضاد ایران–سعودی، راهبرد «ایرانهراسی» را دنبال کرده است. اکنون نزدیکی دو کشور میتواند پروژههای عادیسازی اسرائیل با جهان عرب را بهشدت تضعیف کند. در نتیجه، احتمال افزایش تحرکات خرابکارانه یا عملیات نیابتی از سوی اسرائیل برای ایجاد شکاف میان تهران و ریاض وجود دارد که ضرورت دارد تمهیداتی در این زمینه از سوی طرفین لحاظ شود.
سفر لاریجانی به عربستان تنها یک رویداد دوجانبه نیست، بلکه بخشی از روند بزرگتر تغییر موازنه قدرت جهانی است. در جهانی که آمریکا درگیر بحرانهای چندگانه است و چین بهعنوان قدرتی نوظهور در حال شکلدهی به مناسبات جدید است، ایران و عربستان فرصت یافتهاند تا رقابت دیرینه را مدیریت کرده و مبدل به ستونهای اصلی نظم جدید غرب اسیا شوند. اگر این مسیر ادامه یابد، منطقه شاهد شکلگیری نظمی خواهد بود که بر پایه چندقطبیگرایی، امنیت جمعی و کاهش نفوذ خارجی بنا می شود و اثرات مطلوب این همگرایی در منطقه به وضوخ قابل مشاهده خواهد بود.
انتهای پیام/