ترکیترین سریال ایرانی! / داستان آبکی «شغال» و دو جین شخصیت دوستنداشتنی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، سریال «شغال» به کارگردانی بهرنگ توفیقی، چند هفتهای است که از پلتفرم فیلمیو در حال پخش است، سریالی پر هزینه و پر بازیگر که با ادعای پرداختن به داستانی بر اساس مبارزه با فساد و ارائه قصهای مهیج، سر از شبکه نمایش خانگی درآورد، اما خروجی آن به شدت ناامید کننده است؛ مخاطب با اثری روبهرو است که نه تنها در رسالت خود شکست میخورد، بلکه هم داستان اصلی و هم خرده روایتهای آن به قدری کلیشهای و ضعیف هستند که مخاطبان عمومی آثار نمایش خانگی نیز آن را دنبال نمیکنند و با وجود تبلیغات گسترده پلتفرم نمایش دهنده در فضای مجازی و سطح شهر، میتوان «شغال» را یکی از شکستهای فیلیمو در سالهای اخیر دانست.
سریالی که به دام کلیشهها افتاده و با بیدقتیهای فنی و ضعف در قصهپردازی تبدیل به اثری شده که نه از نظر روایت منسجم است، نه از نظر اجرا استانداردهای لازم را دارد.
روایت آشفته و فیلمنامه سست
نخستین موضوع و بزرگترین ضعفی که میتوان به آن اشاره کرد، قصه و شخصیتپردازی این سریال است. روایتی پر از خردهپیرنگهای رهاشده، دیالوگهای شعاری و شخصیتپردازیهای ناقص. کاراکترها بیشتر ابزار پیشبرد داستان هستند تا شخصیتهای واقعی. تعلیقهای نیمبند در همان اپیزودهای اول برملا میشوند و مخاطب به جای همراهی، صرفاً تماشاگر کشدار شدن یک داستان سطحی است.
روی کاغذ این سریال در قسمت اول با یک شوک بزرگ (تجاوز به آوا) کارش را آغاز میکند و در ادامه این ماجرا ساز و برگ بیشتری به خود میگیرد، اما در عمل حتی این شوک هم خالی از جذابیت است. سکانس مربوط به این مسئله که با جیغهای ممتد شخصیت اصلی زن داستان همراه است، از نظر بصری و فنی بسیار بد تولید شده و باتوجه به اینکه این اتفاق رفرنس اصلی داستان است و بارها به آن ارجاع داده میشود، اما اثرگذاری آن به شدت محدود است.
فیلمنامه «شغال» مملو از صحنههای تکراری و دیالوگهای مصنوعی است که گویی از سریالهای سطح پایین دهههای گذشته کپیبرداری شده است. به جای پرداختی هوشمندانه به موضوع پیچیده فساد، همه چیز به یک تقابل سیاه و سفید و کودکانه تقلیل یافته است.
نکته بعدی شخصیت پردازی کاریکاتوری و غیرواقعی سریال است. مخصوصا کاراکترهای شرور داستان به قدری اغراق آمیز رفتار میکنند که گویی از یک کتاب مصور کودکانه بیرون آمدهاند. این در حالی است که گروه بازیگران این سریال افراد کمتجربه یا بیتجربهای نیستند و با وجود حضور چند بازیگر مطرح، هدایت بازیها یکدست نیست.
برخی نقشها به شدت بازی بیرونی و اغراقشدهای دارند، در حالی که برخی دیگر در سردرگمی میان واقعگرایی و تیپسازی باقی ماندهاند. به عنوان مثال دو شخصیت عطا و آزاد دو رفیق قدیمی که در پایین شهر برای خود اسم و رسمی دارند و با گنده لاتهای محله ورگیر میشوند. اما این دو شخصیت بهقدری تیپیکال هستند که بیشتر به «داش مشتی»های آثار نمایشی قبل از انقلاب شبیهاند تا لوتیهای امروزی.
نمونه موفق این قبیل کاراکترها پیش از این در سریالهای «پوست شیر» (رضا پروانه و نعیم) و «سیاوش» (صابر ساقی و معین) و... وجود داشت و مخاطب ایرانی با آن آشناست. در کل این عدم هماهنگی، بین شخصیتها و تیپیکال رفتار کردن برخی از کاراکترها و سردرگم بودن عدهای دیگر بهویژه در سکانسهای گروهی، به چشم میآید و ضرباهنگ سریال را از بین میبرد.
ترکیترین سریال ایرانی؟!
موضوع عجیبی که در سریال شغال بسیار جلب توجه میکند، شباهت این اثر به سریالهای ترکی است. حتی در همان یکی دو قسمت ابتدایی پس از پخش سریال تعدادی از کاربران فضای مجازی شباهتهایی بین شغال و یکی از سریالهای معروف ترکی که در کشور ما هم مخاطبان زیادی داشت پیدا کردند و کار جدید بهرنگ توفیقی را نسخه ایرانی آن سریال نامیدند، اما شغال در ضد زن بودن و ترویج اباحهگری از سریالهای ترکی پیشی میگیرد.
در نمونه ترکی سریال شغال، یعنی فاطمهگا تمهید نمایشی این است که متجاوزان با عقوبت کار خود مواجه شوند، اما در سریال شغال تجاوز سفید میشود و متجاوز تطهیر میشود.
اما این مسئله که سریال شغال شبیه به آثار ترکی است، موضوعی نیست که صرفا به دلیل ادعای چند نفر در شبکههای اجتماعی به آن برسیم، چون این موضوع در خرده پیرنگهای داستان، شخصیتپردازیهای باسمهای و روابط عاطفی پیچیده اثر (مثلثها و مربعهای عشقی که تخصص سریالهای ترکی است!) کاملا هویداست.
به طور مثال مثلث آوا، سیاوش، آزاد، به عنوان مثلث عشقی اصلی داستان است که البته با اضافه شدن ضلع کامیار به آن وارد فاز جدیدی میشود. از طرف دیگر کامیار و آزاد هر دو درگیر رابطههای عاشقانه دیگری هم هستند و هرکدام ضلعی از یک مربع عشقی دیگر به حساب میآیند.
موضوعی که در قصه این سریال توی ذوق میزند ازدیاد رابطهها در خرده روایتهای داستان است، تا جایی که در ۶ قسمت ابتدایی سریال تنها شخصیتهایی که حداقل ۵ خط دیالوگ داشتند و درگیر رابطهای احساسی نبودند، یکی شکوه خانم خدمتکار خانه آقای کاویان است و دیگری دختر کوچولوی ۷-۸ ساله خانواده است که هنوز سنش به این مسائل نرسیده وگرنه شک نکنید نویسنده برای او هم یک چند ضلعی عشقی در نظر گرفته است!
امتیاز پایین در بخش فنی
به جز این موارد سریال جدید توفیقی از نظر فنی هم ایرادات بسیاری دارد. به عنوان مثال تدوین این سریال جای بحث زیادی دارد. نماهای اضافه، کشدار شدن صحنهها و عدم توجه به ریتم درونی باعث شده حتی لحظات پرتنش هم خنثی به نظر برسند و تماشاگر به جای هیجان، با خستگی و بیحوصلگی مواجه شود. یعنی همانطور که کارگردان در پروسه تولید سکانسهایی مثل تجاوز در قسمت اول یا مسابقه موسیقی زیرزمینی برای شخصیت سیاوش (با بازی سجادی بابایی) نتوانسته خروجی امیدوارکنندهای را به تصویر بکشد، روی میز تدوین هم هیچ کار ویژهای برای این صحنههایی که به ذات میتوانستند در جذب مخاطب تاثیرگذار باشند انجام نشده است.
یکی دیگر از ضعفهای بزرگ فنی سریال موسیقی متن آن است که بهجای فضاسازی و تقویت کردن احساسات مخاطب، صرفاً بهصورت پسزمینهای تکراری به کار رفته است. با وجود حضور یک شخصیت موزیسین در سریال، اما هیچ تم یا موتیف ماندگاری در ذهن مخاطب نمیماند و انتخاب قطعات در بسیاری از موارد وصلهی ناجور به نظر میرسد، در حالی که انتخاب درست موسیقی میتوانست بار زیادی از درام قصه را به دوش بکشد.
از طرف دیگر بهرنگ توفیقی در این سریال بیش از حد درگیر میزانسنهای پرزرقوبرق و قاببندیهای نمایشی شده است. حرکتهای بیدلیل دوربین، استفاده افراطی از لوکیشنهای شلوغ و نورپردازیهای اغراقآمیز باعث شده انسجام بصری اثر از بین برود و بسیاری از نماها در قسمتهای مختلف سریال به جای اینکه در خدمت روایت باشند، بیشتر شبیه تمرینهای کارگاهی فیلمبرداری جلوه میکنند.
تمام مواردی که آنها اشاره شد موضوعاتی است که نشان میدهد سریال شغال چه ضعفهای عیان و آشکاری دارد، ضعفهایی که برخی از آنها با کمی وسواس در پروسه تولید از بین میرفت، اما به نظر میرسد سازندگان سریال اصلا به آنها توجه نکردند یا نخواستند آنها را از بین ببرند، چون وقتی دیدهاند آثاری با این حجم از ضعف فنی و محتوایی در شبکه نمایش خانگی جولان میدهند، نیازی نمیبینند نکات منفی اثر را از بین ببرند.
انتهای پیام/