عزت‌الله رمضانی‌فر در گفتگو با آنا

نعمت‌الله گفت برای «قاتل و وحشی» جایزه می‌گیری/ برای «گاو» هنوز هم از بنیاد فارابی طلبکاریم! +فیلم

نعمت‌الله گفت برای «قاتل و وحشی» جایزه می‌گیری  برای «گاو» هنوز هم از بنیاد فارابی طلبکاریم! +فیلم
بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون ضمن مرور خاطرات خود، از بازی در فیلم خبرساز این سال‌های سینمای ایران می‌گوید.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، عزت الله رمضانی‌فر بازیگر ۸۱ ساله و باتجربه با کوله‌باری از آثار متنوع در تئاتر، سینما و تلویزیون همچنان در این عرصه فعال است. او که تئاتر را در نوجوانی و از نمایش‌های مدرسه آغاز کرده است، در ادامه و از ابتدای دهه چهل با ورود به دوره‌های آموزشی و حضور درگروه‌های تئاتر مطرح در آن زمان به صورت حرف‌های وارد فضای بازیگری شد و در نهایت با فیلم سینمایی «گاو» اثر ماندگار زنده‌یاد داریوش مهرجویی، حضور در سینما را هم تجربه کرد؛فعالیتی که ۶۰ سال است با فراز و نشیب ادامه دارد.

رمضانی‌فر علاوه بر فیلم «گاو» در آثاری همچون فیلم‌های سینمایی «حیدر»، «مَرد»، «صادق کرده»، «پستچی»، «بندری»، «جوجه فکلی» در پیش از انقلاب و فیلم‌های سینمایی «از فریاد تا ترور»، «تفنگدار»، «کفش‌های میرزانوروز»، «مستاجر»، «مردی در آینه»، «بلوف»، «شهسوار» و «قاتل و وحشی» در سال‌های پس از انقلاب نقشآفرینی کرده است. همچنین سریال‌های «خاله سارا»، «هزار برگ و هزاررنگ»، «هتل»، «نابغه‌های قرن بیستم»، «بچه‌های بهشت»، «تا صبح»، «علی‌البدل» و «پایتخت۲» نیز از مجوعه‌های تلویزیونی است که رمضانی‌فر در آنها حضور داشته است.

بدیهی است که مرور کامل فعالیت‌های این کارنامه پربار در قالب یک یا دو گفت‌و‌گو نمی‌گنجد و آنچه در ادامه می‌آید صرفاً برش‌هایی از فعالیت‌های پیشین و وضعیت فعلی این بازیگر باتجربه و خوش‌مشرب کشورمان است.

قسمت اول این گفت‌و‌گو پیش از این منتشر شده بود که متن آن از اینـجا قابل دریافت است.

نعمت‌الله گفت برای «قاتل و وحشی» جایزه می‌گیری/ برای فیلم «گاو» از بنیاد فارابی طلبکاریم///

در ادامه، قسمت دوم گفتگوی خبرگزاری آنا با عزت‌الله رمضانی‌فر بازیگری پیشکسوت سینما و تلویزیون را مشاهده خواهید کرد.

یکی ازدغدغه‌های شما در سال‌های اخیر مشکلات گروه‌های نمایشی برای پیدا کردن محل تمرین و سالن اجرا و هنرمندان جوان تئاتر بوده است. در بن باره توضیح بیشتری می‌دهید.

بله؛ ببینید در سال‌های دهه چهل و پنجاه که ما در تئاتر فعال بودیم، سالن‌های زیادی در پایتخت فعال بودند، اما تنها سالن استاندارد برای گروه‌های تئاتری تالار سنگلج بود و تازه اوایل دهه پنجاه بود که تئاتر شهر افتتاح شد. تمام بزرگان تئاتر ما سابقه بازی یا کارگردانی در سنگلج را داشته‌اند.

مرحوم آقای انتظامی همیشه می‌گفت که سنگلج تنها سالنی است که صحنه آن از هر نظر استاندارد است. تا زمانی هم که وضعیت جسمانی‌اش اجازه می‌داد به همراه عد‌ه‌ای دیگر از دوستان به دنبال این بود که وزارت فرهنگ ساختمان‌های مجاور تالار سنگلج را بخرد و توسعه بدهد. اما دیدیم که آقایان رفتند و در منطقه خاوران صد‌ها میلیارد تومان خرج کردند تا پردیس تئاتر تهران را بسازند.

بله، این مجموعه تئاتری زیبا و باشکوه است است، امّا مکان یابی آن واقعاً اشتباه بوده و حالا هم سالن‌های آنجا دارد خاک میخورد. چون سالن‌های تئاتر بادی در مرکز شهر باشد. اگر توسعه تالار سنگلج با خرید ساختمان‌های مجاور این مجموعه و افزایش تعداد سالن‌ها رقم میخورد، هزینه بسیار کمتری داشت و بازده آن هم زیاد بود. یادآوری این موضوع همیشه باعث ناراحتی من می‌شود.

جوانان علاقه‌مند به تئاتر واقعا مظلوم هستند؛ چون جای تمرین ندارند عده‌ای با نگاه سودجویانه خانه‌های قدیمی را با اتاق‌های ۱۲ متری و ۲۰ متری به پلاتوی تمرین تبدیل کرده‌اند. از آن طرف سالن‌های خصوصی غیراستاندارد هم مثل قارچ در مرکز شهر رشد کرده‌اند و ساعتی از این بچه‌ها پول می‌گیرند.

آن جوانی هم که با انگیزه و علاقه سمت این کار آمده بالاخره می‌خواهد کارش دیده شود؛ می‌آید و با این سالن‌ها قرارداد می‌بندد، اما در آخر پولی نصیبش نمی‌شود.من اسم نمی‌برم، امّا در همین تهران تماشاخانه‌هایی داریم که هرکدامشان سه یا چهار سالن دارند. در یک شب در هر سالن سه اجرا روی صحنه می‌رود که مجموعاً دوازده اجرا می‌شود، اما بخش عمده پول بلیت به جیب مالک مجموعه می‌رود. این ظلم است و من واقعا دلم برای بچه‌ها جوان تئاتر می‌سوزد که بعد از مثلا سه ماه تمرین سخت و مشقت‌هایی که دارند، درآمد کافی نصیبشان نمی‌شود.

نعمت‌الله گفت برای «قاتل و وحشی» جایزه می‌گیری/ برای فیلم «گاو» از بنیاد فارابی طلبکاریم///

متأسفانه در زمانی که خانم رضایی معاون هنری بودند، مرکز هنر‌های نمایشی بیش از یک سال بود که مدیر نداشت و هر دوسه ماه یک نفر را به عنوان «سرپرست» این مرکز معرفی می‌کردند. این باعث شده بود که همه گلایه داشته باشند که آقای صالحی به داد تئاتر برسید. الان هم توقع ما از وزیر فرهنگ این است که فردی که در معاونت هنری یا اداره کل هنر‌های نمایشی منصوب می‌شود از بدنه هنرمندان باشد و این فضا را بشناسد. کسی که سالهاست در فضای تئاتر نفس می‌کشد باید به عنوان مدیر این اداره معرفی شود.

شما امروز یک نشان(بَج) را روی یقه کت خودتان نصب کرده‌اید که از ابتدای گفت‌و‌گو توجه من را به خودش جلب کرده؛ درابره این نشان توضیح می‌دهید.

بله، این علامت موسسه هنرمندان پیشکسوت است که از یازده سال پیش با هدف تکریم اساتید پیشکسوتان هنر ایرانی در تمام رشته‌های هنری بنا شده است. الان تعداد اعضای این موسسه حدود هزار نفر است که همگی از اساتید رشته‌های هنری هستند و بالای شصت سال سن دارند. بخش عمده آنها در تهران و بخشی هم در شهرستان‌ها فعالیت می‌کنند و با این موسسه در ارتباطند. آقای دکتر عباس عظیمی مدیرعامل موسسه هم واقعاً دلسوز و کاردان است و تمام همت خودش را برای حل مشکلات اساتید و هنمرمندان پیشکسوت گذاشته است و آنچه که از دستش بربیاید کمک می‌کند که جا دارد من از همین جایگاه و فرصت از ایشان تشکر کنم. افرادی هم که در این موسسه در کنار ایشان هستند همگی دلسوز و کاربلد هستند. همین موضوع باعث شده تا وقتی یک هنرمند پیشکسوت وارد این مجموعه می‌شود، موسسه را خانه دوم خودش بداند.

شروع به کار این موسسه از یک اتاق کوچک بود، اما الان دفتر آن در کنار مصلی تهران و خیابان پاکستان قرار دارد و دستاورد‌های خوبی را در این سال‌ها رقم زده است من هم یک عضو کوچک در این موسسه هستم و سعی می‌کنم در برنامه‌های آن شرکت کنم.

در همین ارتباط،  یک درخواست هم از وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی دارم و آن هم این که معمولاً موسسه هر سال به تناوب، اعضای خودش را به سفر‌های خانوادگی دوسه روزه در مناطق مختلف کشور می‌برد که در ارتقای روحیه اعضا خیلی موثر است مدتی است که این اتفاق نیفتاده و درخواست من این است که به همت دوستان دوباره راه‌اندازی شود.

اواخر فروردین ماه سال ۱۴۰۲ بود که خبر تلخ و دردناکی منتشر شد و همه کسانی که شما را می‌شناختند را غمگین کرد و آن هم درگذشت دخترخانم شما در خارج از کشور بر اثر وقوع تصادف رانندگی بود. این مصیبت را یک بار دیگر به شما تسلیت می‌گوییم و شادی روح آن مرحوم را از خداوند متعال خواهانیم. اگر تمایل دارید در این باره هم صحبت کنیم.

از شما ممنونم. خانواده‌ای که به خواستگاری دختر من آمدند، پسرشان متولد آمریکا بود، اما در ایران زندگی می‌کردند و قرار نبود که دوباره از ایران بروند. ما هم در ابتدا با این ازدواج و رفتن دخترم مخالف بودیم. دختر من یک هنرمند نقاش بود و الان خیلی از تابلوهایش درمنزل ما هست... من هنوز و بعد از دوسال طاقت دیدن این نقاشی‌ها را ندارم (با گریه) دخترم در سی و پنج سالگی بر اثر تصادف به رحمت خدا رفت.

دو پسر ۱۰ و چهارده ساله به نام‌های «حامی» و «یارا» به یادگار گذاشته که آنها هم در خارج ازکشور و پیش خانواده پدری هستند. من و همسرم معمولاً از طریق فضا مجازی با آنها صحبت می‌کنیم. هرچند برای من صحبت کردن با آنها بسیار سخت سنگین است، چون مدام چهره دخترم پیش چشمم می‌آید! دختر مرحومم یک سال پیش از این تصادف که منجر به فوتش شد، مدتی درکما و در بیمارستان بستری بود و ما به خاطر شرایط کرونا نتوانستیم پیشش باشیم. در نهایت هم پیکرش در همانجا به خاک سپرده شد و ما فقط در این سمت دنیا از غم نبودنش سوختیم و عزادار بودیم!

روحشان شاد و عمر شما هم برقرار باشد.

ممنونم، متأسفانه فقدان دخترم باعث شده که بیماری همسرم هم تشدید شود. در این دو سال مدام بین خانه و بیمارستان در رفت و آمد هستیم. به جرئت می‌توانم بگویم که در خانه ما به اندازه نصف یک داروخانه، دارو موجود است. ایشان درگیر بیماری  پارکینسون شدند و در کنار این بیماری و تالمات روحی ناشی از فوت دخترم، یک روز زمین خوردند و مهره‌های کمرشان آسیب دید و الان باید به طور مرتب به فیزیوتراپی بروند که هزینه‌های بسیار سنگین وکمرشکنی دارد. هزینه‌هایی که بیمه صندوق اعتباری هنر هم بخش بسیار کمی از آن را پوشش می‌دهد. تا الان هیچ کمک خاصی به ما نشده و من در این یکی دو سال هر چه که درآمد داشتم هزینه کردم. امیدوارم به لطف خدا همه بیماران سلامتی خودشان را به دست بیاورند و همسر من هم در کنار آنها این بیماری را پشت سر بگذارد.

نعمت‌الله گفت برای «قاتل و وحشی» جایزه می‌گیری/ برای فیلم «گاو» از بنیاد فارابی طلبکاریم///

در صحبتی که پیش از این داشتیم، شما به نکته‌ای درباره دستمزد بازی در فیلم «گاو» اشاره کردید که همچنان پرونده آن باز است. در این‌باره توضیح بیشتری می‌دهید؟

زمانی که ما برای بازی در فیلم «گاو» انتخاب شدیم و در زمان تعیین دستمزدها، وزارت فرهنگ و هنر به عنوان تهیه‌کننده اثر به من و تعدادی از بازیگران گفت که هر زمانی که فیلم سرمایه اولیه رو به دست بیاورد وبه سود برسد، از آن تاریخ به بعد عواید مربوط به نمایش فیلم و حضورش در رویداد‌های مختلف مال شما چند نفر است که یکی از آن بازیگران من بودم.

حدود سی سال بعد یعنی در سال ۱۳۸۰ من در شمال مشغول بازی در یک مجموعه تلویزیونی بودم که مرحوم عزت‌الله انتظامی به من زنگ زد و گفت رمضانی‌فر سرمایه اولیه فیلم گاو واریز شده است. بنابر یک صورتجلسه رسمی مقرر شد که سود نمایش این فیلم در سال‌های مختلف به این جمع ۸ نفره که من و آقایان انتظامی، نصیریان، مشایخی، دولت‌آبادی و خانم مهین شهابی هم از اعضای آن بودیم برسد؛ اما در این ۲۴ سال ما یک ریال نگرفتیم و پیگیری‌های من از بنیاد سینمایی فارابی به عنوان پخش‌کننده فیلم، نتیجه‌ای نداشته است و جواب سربالا می‌دهند!

در آنجا به من گفتند که مرحوم مهرجویی در زمانی که فیلم روی پرده بوده دریافتی‌هایی داشته در حالی که طبق صورتجلسه این پول حق ما بود. بنیاد فارابی الان به نوعی بدهکار است. البته تعداد زیادی از آن فهرست هشت نفره فوت شده‌اند. اما لااقل به خواسته افرادی که در قید حیات هستند رسیدگی کنند. تنها اتفاقی که در این سال‌ها افتاد در مراسم رونمایی از نسخه ترمیم‌شده فیلم بود که من و آقای نصیریان هم به این مراسم دعوت شدیم.

شما در فیلم «قاتل و وحشی» ساخته آقای حمید نعمت‌الله هم ایفای نقش کرده‌اید. اثری که چند سالی است بحث اکران و یا عدم اکران آن نقل محافل سینمایی است و البته به خاطر حضور در این اثر، بازی در فیلم «لامینور» آقای مهرجویی را از دست دادید...

جالب است که من در عرض سه روز از آقای حاتمی‌کیا برای فیلم «خروج»، از آقای نعمت‌الله برای بازی در فیلم «قاتل و و حشی» و از مرحوم مهرجویی برای فیلم لامینور دعوت شدم. آقای نعمت‌الله گفت من با شما حدود ۱۰ روز تا دو هفته کار دارم و من این موضوع را به آقای مهرجویی منقل کردم. درباره فیلم سینمایی «خروج» هم تهیه‌کننده این فیلم رقمی را به من اعلام کردند که من قبول نکردم. بعد‌ها شنیدم که آقای حاتمی‌کیا از این رقم اطلاعی نداشت و به تهیه‌کننده اعتراض می‌کند که چرا این رقم را برای رمضانی‌فر درنظر گرفته‌ای و باید مبلغ بالاتری پیشنهاد می‌کردید و...

بنابر این قرار شد من بعد از ۱۰ روز حضور در پروژه «قاتل و وحشی» به «لامینور» آقای مهرجویی اضافه بشوم. اما کار من در «قاتل و وحشی» به جای ۱۰ روز، حدود دو ماه طول کشید و با وجود پیگیری آقای مهرجویی و لطفی که داشتند، این فرصت فراهم نشد. از آن طرف در دحالی که بیش از دو ماه درگیر «قاتل و وحشی» بودم، فقط دستمزد ۱۰ روز را گرفتم و پیگیری‌های من از آقای نعمت‌الله هم فایده‌ای نداشت! از طرف دیگر، فیلم هم اکران نشد در حالی که نقش من در «قاتل و وحشی» «طولانی است و به عتقاد خودم دیده می‌شدم. من از خود آقای نعمت‌الله نقل قول می‌کنم که گفته بودند اگر فیلم به جشنواره برود، رمضانی‌فر برای این نقش جایزه می‌گیرد.

«قاتل و وحشی» داستان متقاوت و پرداخت بسیار جذابی دارد. هرچند که در این چند سال به خاطر حجاب یکی از شخصیت‌ها که خانم لیلا حاتمی با موی تراشیده آن را بازی می‌کند، هنوز رنگ اکران را ندیده و هر سال هم در موقع جشنواره فیلم فجر زمزمه نمایش فیلم به گوش می‌رسد که هنوز نتیجه‌ای نگرفته است.

البته پیش از این هم در فیلم‌هایی مثل «سرب» یا «زندان زنان» بازیگران زن فیلم، با همین شرایط جلوی دوربین رفتند و حتی فیلم سرب و نقشی که زنده‌یاد فریماه فرجامی داشتند، چندین بار از تلویزیون پخش شده است. خدا کند اتفاقی که برای فیلم «پیرپسر» افتاد برای فیلم «قاتل و وحشی» هم بیفتد، چون معتقدم که این فیلم می‌تواند با موضوع و قالب متفاوتش مخاطبان زیادی را به سالن‌های سینما بکشاند.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا